✨خوشبختــے یعنـے
حس ڪنـی
شهیـد دارد تو را مینگرد
و تو به احتـرامش
از گنـاه فاصله میگیری ...
#نگاه_شهدا_به_ماست
#شهید_حاج_همت
#شبتون_شهدایی
20 روز مانده به #محرم
✅
––––•(-• •-)•––––:
ڪارتان را برای خدا نڪنید ،
برای خدا ڪار ڪنید ...
تفاوتش فقط همین است ڪه ممڪن است حسین علیه السلام در ڪربلا باشد و من در حال ڪسب علم برای رضای خدا
#شهید_آوینی
#دمشق
✅
ًپنج شنبه است و ياد درگذشتگان
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🌸🍃 التماس دعا 🌸🍃
پنجشنبه هست شاخه گلی بفرستيم برای تموم آنهايی كه در بين ما نيستند ولی دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلی وقتها هواشونو می كنه,
اما دیدارشون میفته به قیامت, شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه...
🙏اللهم اجعل غنای فی نفسی والیقین فی قلبی و الاخلاص فی عملی و النور فی بصری و البصیرة فی دین و...
#اللهم_ارزقنا_حج_بیتک_الحرام
✔️حج و زيارت
🕋
🔸 ماجرای دیده شدن درب مخفی در دیوار کعبه
@
🔸با کنار رفتن پرده خانه خدا در اثر باد شدیدی که در هشتم ذیحجه وزید، آثار وجود درب دیگری در ضلع غربی کعبه مشاهده شد که برخی، آن را نشانه وجود یک درب مخفی توصیف کردند.
این بخش از خانه خدا که نزدیک رکن یمانی و "مستجار" قرار دارد، محل درب دوم کعبه است که عبدالله ابن زیبر در بازسازی سال 64 هجری بازگشایی کرد تا کعبه همانند پیش از قریش، دو در داشته باشد، اما 9 سال بعد، حجاج ابن یوسف با غلبه بر ابن زبیر و تسلط بر مکه، بار دیگر این درب را مسدود کرد.
@
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی، انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونین مان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمه ای شده برای تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی «انشاالله» و بدانید که این موضع، ایثار می خواهد و خون، که پیامدش نصر الهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله ما هم می جنگیم و تن به هیچ گونه سازش نمی دهیم و با شعار همیشگی مان یا فتح یا شهادت می جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی» سر سختانه پا می فشاریم چون معتقد به خداییم. برادران و خواهران هیچگونه اندوه و حزنی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما بی تردید، اگر مومن باشید و از رهبر عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا و ما هم در مقابل مصائب باید همچون کوه باشیم. خدا یا، معبودم، ای آنکه همه چیزم به توست؛ ای آنکه در کاغذ نمی گنجی و نه با قلم وصف می شوی،
آنچنان تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می خواهم زبان گشایم، شرمنده ام.
با این وضع رحمی بر من کن. و مرا بخش. می دانم که بخشنده ای و مهربان، بار ها فکر کرده ام با خودم و در نهایت به این نتیجه رسیده ام که فقط در لباس شهید می توانم در درگاهت حضور یابم، به جز این هرگز، که شرمنده ام و رسوا.
خدایا! شاکرم از این که تا این هدایتم کردی. خدایا اگر قدمی در راهت بر داشتم، از من بپذیر. معبودم می دانم که چیستی ولی در دل خانواده مان صبری وافر بگذار که می دانم بدون این مساله تحمل چنین مساله ای را ندارند. خدایا ملتمسانه می گویم و بارها گفته ام که جگر گوشه امت – امام عزیز – خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار.
خدایا! به خوبی می دانم و برایم ملموس است که بهترین ها را به سویت می کشی و حجابشان را می دری و من این را در خود نمی بینم ولی شاید دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کرد.
خدایا دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین می باشد.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما می گفتم برای اسلام می خواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق می گفتید که بالاخره از دست ما می روی و این کار را نکن و همیشه به شما می گفتم و آخرین بار هم می گویم که من و ما و شما همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس می گیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست.
به هر جهت نمی دانم می پذیرید یا نه ولی انشاالله می پذیرید و مرا حتما می بخشید و حتما بر زبان می آورید که تو را بخشیدم.
خدا به شما صبری دهد و صبور باشید که درجه انسان صبور و صابر، بسیار بالاست مادر، اگر صبر کردی فاطمه الزهرا (س) به تو مرحبا می گوید و ملائک تو را دلداری می دهند.
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت و پایه های جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت می کند و اصلا به این دنیای پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد. و جدا همیشه به فکر اسلام باشید انشاالله و همگی شما مرا ببخشید و التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم! برادران و خواهران! شما هم از من رنجیدگی دارید. از شما می خواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کرده ام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید.
و از کلیه اقوام، دوستان طلب بخشش می کنم و امیدوارم که اگر بدی کرده ام ببخشید. حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.
والسلام
بنده حقیر و ذلیل – خدمتگذار اسلام اگر خدا بخواهد
التماس دعا
شوش دانیال – 30/2/60
مجید بقایی
#روز_پزشک
زندگی نامه سردار شهید دکتر مجید بقایی فرمانده قرارگاه کربلا
شهید دکتر مجید بقایی
تولد و کودکی
شهید مجید بقایی در بهمن ماه سال 1337 هجری شمسی درخانوادهای معتقد و مذهبی در شهر بهبهان چشم به جهان گشود. هیچکس نمیتوانست عظمت روحی نوزاد ناتوان آن روز را در 22 سال بعد شاهد باشد، گرچه از همان ابتدا با رفتار متینش در خانواده و علاقهاش به مسائل مذهبی و رعایت آنها در سنین 10-12 سالگی رشد فکری و فرهنگی او مشخص و نمایان گردید.
از تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از روحانیت متعهد خارج نشد. هوش سرشار و استعداد بالای وی باعث شد تا تحصیلات کلاس پنجم و ششم (نظام قدیم) را در عرض یک سال در یکی از مدارس بهبهان بگذارند و سپس رشته ریاضی را برای ادامه تحصیل در دبیرستان انتخاب کند.
پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد، اما این رشته نظرش را تامین نکرد و گفت: من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم خدمت به این مردم مستضعف بکنم. به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجدد طی کرد و دیپلم رشته طبیعی را اخذ نمود و این بار پس از شرکت درکنکور، در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد. علاوه بر درس، مجید را میتوان یکی از فعالترین دانشآموزان دبیرستان در زمینههای مختلف ورزشی، سیاسی، دینی و اجتماعی دانست.
امروز زادروز نور خداست
امروز تولده شهید زنده و جانباز صد در صد مرزبانی ناجا سید نور خدا موسوی هست
.
مختصری از زندگینامه #شهید_زنده
#سید_نور_خدا_موسوی
درجه : سرتیپ دوم جانباز 100 درصد
.
تاریخ تولد: 1349/6/1
محل تولد : خرم آباد
میزان تحصیلات : لیسانس
تاریخ جانبازی : 1387/12/17
محل جانبازی : پل شکسته لار
نحوه جانبازی : درگیری با گروهک عبدالمالک ریگی ملعون
.
سردار سرتیپ دوم #شهید زنده سید نورخدا موسوی ، شهریور ماه 1349 در استان لرستان متولد شد.نور خدا پس از اخذ مدرک دیپلم و انجام خدمت مقدس سربازی به تحصیل در دانشگاه نیروی انتظامی مشغول شد و بعد از فارغ التحصیلی ازدواج کرد. وی پس از مدتی زندگی در تهران به شهر زاهدان منتقل و فرمانده یگان تکاوری زاهدان شد. سید نور خدا موسوی در تاریخ 17 اسفند 1387 برای مقابله با گروهک تروریستی #عبدالمالک ریگی ملعون معروف به جند الشیطان عازم به منطقه لار شد. مدتی از شروع عملیات نگذشته بود که گلوله ی به پیشانی وی برخورد کرد و او را به زمین انداخت
.
همرزمان نورخدا پیکر نیمه جانش را به سختی فراوان به بیمارستان زاهدان رساندند بعد از عمل ایشان بهبود چندانی در وضعیتش حاصل نشد و ایشان با درجه ی جانبازی 100 درصد هم اکنون 8سال است که در کما به سر می برد.از این شهید زنده دو یادگار بنام سیده زهرا 15 ساله و سید محمد 13 ساله به جامانده که 9 سال است در کنار مادر از این مرد آسمانی پرستاری می کنند
.
جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و جهت شفای سید نور خدا موسوی صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#سید_نور_خدا_موسوی
#مدافع_وطن
#جانباز
#جانباز_صد_در_صد
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج