eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
دنبال "صیادی"از ... نیستم + فقط دلم تنگ "رفیقی"ست که با دوستانش در یک "جنایت جنگی" در جاماند؛ و صدای بعد از گذشت سال ها هنوز در نیامده حتی برای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین وصیت شهید مدافع حرم، زکریا شیری 🔸 پیکر پاک شهید مدافع حرم، زکریا شیری که چهارم آذرماه سال ۱۳۹۴ در منطقۀ العیس سوریه به شهادت رسیده بود، به همراه شش شهید مدافع حرم دیگر به تازگی تفحص شد.
📝فرازی از وصیت نامه شهید رادمهر پروردگارا! در طول دوران حیاتم، بزرگترین افتخار برای من این است که مرا در زمره سبزپوشان سپاه پاسداران قرار دادی؛ چراکه در نهایت حضرت بقیه‌الله (عج) پای برگه عضویت ما را امضا می‌نمایند. ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم «محمود رادمهر» 🔹️ مادر شهید: «هر وقت از او مسئولیتش را می‌پرسیدم می‌گفت هیچ کاره هستم.»
🚨 ✨ پیکر مطهر چهار تن از شهدای دفاع مقدس شناسایی شد 🕊 شهیدان "روزعلی ایزدیان" ، "فرامرز بهروان" ، "علی چمبری" و "روزعلی کرملایی" با تلاش گروه‌های تفحص شهدا کشف و شناسایی شدند👇 🔗http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2807
جمعه ها رفت و فقـط حسرت دیدارِ رُخت مانـده بر این دلِ یعقوبیِ ما آقاجـــان ..... @ravayate_fath
شهید : چقدر جالب شد ! تا حالا اینطور عمامه نپیچیده بودم یکی از رفقا : بهش میگن سبک نجفی شهید : خیلی تشریفاتی شد (با خنده جلوی آیینه ) حالا فعلا با همین میرم و رفت ... پ ن : چیزهایی که از مجید ماند یک عدد عمامه و چفیه خونین و یک راه ناتمام !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مردان ... این واژه را معنا کردند که " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " عاشورایی شدند در کربلای خانطومان در آستانه شهادت امام رضا (ع) پیکرمطهر ۸شهیدخانطومان شناسایی وجهت طواف به حرم مطهر رضوی منتقل شده است .
⭕️هلاکت ۳ در کامیاران و مریوان روابط عمومی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع): 🔹طی دو عملیات رزمندگان قرارگاه حمزه نیروی زمینی سپاه علیه عناصر ضد انقلاب و گروهک‌های تروریستی در مناطق کامیاران و مریوان، ۳ تن از تروریست‌ها به هلاکت رسیده و سه تن دیگر زخمی شدند که رزمندگان قرارگاه یک نفر از آنها را دستگیر کردند. 🔹تروریست دستگیر شده از اتباع بیگانه است. 🔹در این عملیات ها مقادیر زیادی سلاح، مهمات و تجهیزات ارتباطی تروریست‌ها کشف و ضبط شد.
﴾﷽﴿ چند روزی آسمان نزدیک است . ‌لحظه‌ها را دریاب... . . فرصت روزه و امساک و فضای عبادت و معنویت را قدر بدانیم و قدری خودمان را به خدا نزدیک کنیم. . . از گناهان دوری کردن،به قربات و اعمال عبادی هرچه نزدیک شدن،اخلاق و رفتار و صفات و خصایص انسانی را هرچه در خود زنده و فعال کردن، اموری است که در این ماه می‌تواند حقیقتاً برای هرکسی و برای هر مجموعه‌ای،مایه‌ی برکت باشد،از قرآن درس بگیریم،از دعاها درس و حکمت بیاموزیم. . . قدری در هدف از خلقت خود،در آفرینش خود،در نعمت‌های بزرگ خدای‌خود و در وظایف عظیمی که بر دوش ماست،تأمل و تدبر کنیم. . . در مرگ و حساب الهی و ارزش عبادات و اعمال(آنگاه که همراه با اخلاص باشد)تأمل کنیم. . . آنوقت حقیقتاً ماه مبارکی خواهد بود. . . ماه مبارک رمضان از جمله ایامی است که با ورود به آن،حالتی روحانی و معنوی بر جامعه حکم فرما می‌شود. . . این معنویت به اندازه‌ای است که مقام معظم رهبری،از آن به عنوان «قطعه‌ای از بهشت» یاد میکند. . . ماهِ مبارک رمضان مبارک . . .
شهادت هدف نیست ...! بلڪہ هدف این است ڪہ در مسیر شهادت زندگی ڪنی .شهـــــادت مقصدنیست! راه است، مقصد خداست و شهادت معقولترین راه رسیدن به خدا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 . وصیت نامه تک خطی شهید صادق عدالت اکبری: سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگوئید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 الهی! طی کردن این راه هم آرزوست.
شهید مدافع حرم جبار دریساوی ولادت: ۱۳۴۶/۱۰/۷ آبادان شهادت: ۱۳۹۳/۷/۱۶ حلب سوریه 🌹 خرمشهر در سال ۶۱ آزاد شد و جبار خیلی کوچک بود اما با این حال پشت جبهه و در مساجد به رزمندگان کمک می کرد. جبار در همین محله مدرسه را ادامه داد و در کنار تحصیل عضو فعال بسیج بود و خاطرم هست تقریبا ۱۶یا ۱۷ ساله بود که در سال ۶۴عازم جبهه شد و طی چهار سال در عملیات های مختلف هم شرکت داشت. بعد از پایان جنگ در سال ۷۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و یک سال بعد در سال ۷۱ برای دوره تخصصی مکانیک زرهی از طرف سپاه عازم روسیه شد و پس از طی یک دوره فشرده ۵ماهه به ایران برگشت و در رسته زرهی سپاه به خدمت ادامه داد با شروع جنگ مردم سوریه با تکفیری های داعش مشغول رفت و آمد به این کشور بود، اول به ما چیز زیادی نمی گفت حقیقت ما اول متوجه حضور جبار در سوریه نشدیم بعدها که متوجه شدیم درباره این مسئله پرس و جو می کردیم عنوان می کرد که من کاره ای نیستم و در آنجا آشپزی می کنم و برای گردان های مستقر در سوریه غذای گرم تهیه می کنم. والا الان که فیلم ها و عکس های حضور جبار را در سوریه به ما نشان می دهند او آشپز نبود و در رده فرمانده زرهی مشغول دفاع از حرم و مردم سوریه بود اما پسرم هیچگاه این موضوع را به روی ما نیاورد و این در حالی بود که خودش هم در رشته مدیریت بحران نظامی تحصیل کرده بود. این طور که من از همرزمان این شهید شنیده ام وقتی در حلب مشغول ساماندهی حرکت تانک ها بوده یکی از تانک ها دچار نقص فنی می شود جبار اصرار دارد که تانک را یک جوری دوباره راه اندازی کند و از منطقه خارج کند. در آن لحظه به همراه خود جبار تنها هفت تن بودند که در آن منطقه باقی مانده بودند هر قدر دوستانش به او می گویند تانک را رها کن برویم قبول نمی کند. ظاهرا تکفیری ها متوجه نفرات اندک مدافعان و خرابی تانک می شود به همین خاطر بسوی این هفت تن شروع به شلیک خمپاره می کنند. البته این را هم اضافه کنم روز قبل از این حادثه هم جبار دچار مجروحیت از ناحیه سینه شده بود ولی اهمیتی به مداوا نداده بود. زمانی هم که خمپاره تروریست ها شلیک می شود ترکش خمپاره به زانوی جبار اصابت می کند و متاسفانه در اثر شدت خون ریزی و موج انفجار و اینکه کسی نبوده او را کمک کند به شهادت می رسد راوی: مادر محترم شهید
شهید مدافع حرم رسول پورمراد ولادت: ۱۳۶۷/۱۲/۲۶ تاکستان شهادت:۱۳۹۴/۰۷/۲۰ سوریه مزار: گلزار شهدای شهرک قدس رسول پورمراد، ۲۶ اسفند ماه سال ۱۳۶۷ در افشاریه تاکستان به دنیا آمد.  تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی مهندسی تکنولوژی ادامه داد. در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ ازدواج کرد. پاسدار هوافضای سپاه پاسداران تهران بود و به عنوان مدافع حرم و توسط سپاه قدس در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. بیستم مهر ماه سال ۱۳۹۴ در قنیطره سوریه و درگیری با گروهک داعش بر اثر انفجار خمپاره و جراحات وارده شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرک مدرس از توابع بویین زهرا واقع است. قسمتی از وصیت نامه شهید: خدایا! حمد و ستایش از آن توست که عزّت و ذلّت به دست توست ... - خدایا! همیشه با نعمت های بیشمارت مرا شرمنده کرده ای و من نمی توانم شکر آن ها را به جا آورم، نعمت هستی، نعمت پدر ومادر خوب، سلامتی، خانواده و همسر خوب، نعمت ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام که همیشه قبل نمازهایم آن را یادآور می شوم و شکرگذار تو هستم.  نعمت خدمت در سپاه و پوشیدن لباس رزمندگانی که ستاره های آسمان شهادت هستند و نعمت های بیشمار دیگر ... - خدایا! می دانم که شهادت گنج ارزشمندی است و نعمت والایی که مخصوص بندگان مخلص وعاشق توست... می دانم که شهادت هنر مردان خداست، می دانم که شهادت ورود در حرم امن الهی است و... می دانم که من لیاقت داشتن این نعمت را ندارم! اما خدایا! می دانم که گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، می دانم که از مولا و سرور باید چیز های بزرگ خواست، می دانم که رهبرم امام خامنه ای(مدظله العالی) فرمود: اگر می خواهید خدمتتان اجر داشته باشد، برای خدا کار کنید و جهاد با نفس داشته باشید و از خدا طلب شهادت کنید؛ می دانم به قول شهید آوینی کسی که شهید نشود باید برود و بمیرد! پس خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین(ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان
پرستار شهیده سلطنت علیخانی ولادت: ۱۳۳۶ کرمانشاه شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶ قصرشیرین مزار: گلزار شهدای دو مرشکان کرمانشاه 🌷🌷🌷 . شهیده مومنه محجبه معتقده به اسلام وانقلاب اسلامی ورهبری از اول جنگ تحمیلی تا لحظه شهادت لحظه ای شهررا ترک ننمود ودر بیمارستان ۵۲۰ ارتش در راه اعتلای اهدافش به مداوای مجروحین جنگ تحمیلی کمک می نمود شهیده علیخانی در سال ۱۳۳۶ در شهرستان دیده به جهان گشود از همان عوان کودکی به فراگیری قرآن علاقمند بود در سال ۱۳۵۰  با سید عباس حسینی ازدواج کرد حاصل این زندگی پر ثمر ۴فرزند بود سه فرزند پسر ویک فرزند دختر . شهیده سلطنت خانم در سال ۱۳۵۱ به استخدام بیمارستان۵۲۰  در آمد  و با شروع جنگ تحمیلی به خیل عرصه بهداشت و در مان نائل شد . چند شب قبل از شهادتش نیمه های شت از خواب بیدار می شود ورو به همسرش می کند و می کوید مطمئن هستم من به زودی من به همراه فرزندانم به آرزویم همان است میرسم . در تاریخ ۲۶/ ۱۲/۱۳۶۶  مصادف با روز حضرت رسول اکرم (ص) شهیده همراه همسر وفرزندانش ومادر همسرش ساعت ۸ صبح به پناهگاه پارک شیرین میروند راس ساعت یک بعدازظهر سید عباس حسینی (همسر شهیده ) همراه با دو فرزند پسرش به دنبال جستجوی منزل اقوام از پناهگاه خارج می شوند وراهی شهرستان می شوند در ساعت سه بعد از ظهر شهیده سلطنت خانم علیخانی همراه دو فرزندش به نامهای سیده مریم السادات حسینی و سید حسام الدین حسینی و مادر همسرش ملک خانم ناصری در اثر اصابت موشک به پناهگاه پارک شیرین به خیل شهدای این آب و خاک پیوستند پیکر مطهر این شهدای گرانقدر در قریه دو مرشکان از توابع ماهیدشت کرمانشاه به خاک سپرده شدند روحشان شاد و یادشان گرامی باد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مهندسی که مدافع حرم شد شهید مدافع حرم حسین آقادادی ولادت: ۱۳۵۳/۰۱/۰۲ اصفهان :۱۳۹۶/۰۷/۲۶ سوریه همسرم متولد ۲ فروردین ۵۳ بود و در تاریخ ۲۶ مهرماه ۹۶ آسمانی شد و پنج شنبه ۴ آبان ۹۶ در گلستان شهدای اصفهان و در کنار برادر شهیدش به خاک سپرده شد. . در تاریخ ۱۶ مهر ۷۸ به صورت خیلی ساده عقد کردیم، سفره عقد را پدرم درست کرد، کارت عقد هم نداشتیم و آغاز زندگی مشترکمان در تاریخ ۷ تیر ۷۹ بود. همسرم بعد عقد به من گفت که امام زمان را برای عقدمان دعوت گرفته است و امیدداشت که امام زمان در مراسم عروسی بدون گناهش حضور یابد. . حاصل زندگی مشترک من و شهید، سه فرزند به نام های فاطمه زهرا، ریحانه و محمد رضا است. . پس از پایان یافتن تحصیلش در دوره کارشناسی، دو کار به حسین آقا پیشنهاد شد. از بین شهرداری و سپاه، به دلیل شناخت قبلی از این ارگان، به سپاه رفت و در این مسیر خودم نیز همراهی اش کردم زیرا با اخلاق و منش همسرم آشنا بودم. . حسین آقا سپاه را به دلیل بار معنوی اش انتخاب کرد و در ابتدای ورود در یگان گروه مهندسی ۴۰ صاحب الزمان(عج) شروع به کار کرد. قسمتی که حسین آقا خدمت می کرد سختی های خودش را داشت و به واسطه شغلش ماموریت زیاد می رفت ولی به دلیل اینکه هر دو عاشق سپاه بودیم، همه این سختی ها برایمان شیرین بود و این آرامش را خدا به ما هدیه کرد. . همسرم گوش به فرمان رهبری بود و حد و اندازه علاقه اش به ولایت فقیه قابل توصیف نیست. حرف اول در منزل ما این بود که باید پشتیبان ولایت فقیه بود و لحظه ای از خط ولایت خارج نشد. حتی بچه ها را ولایتی بار آورد. . از ابتدای جوانی وارد هیئت رزمندگان اصفهان شد و آخرین نوکری اش، دهه اول محرم سال ۹۶ بود. دهه اول محرم که می شد، حسین آقا برای رفتن به هیئت لحظه شماری می کرد و همیشه دم در ورودی هیئت خادمی می کرد . دوست داشت شهید شود ولی انجام تکلیف برای همسرم خیلی مهم تر بود و دائم به من می گفت: دعا کن تا مفید باشم. گاهی به شوخی می گفت: چهره ام به شهدا شباهت دارد یا نه؟ من هم در جوابش فقط می گفتم، انشالله به سلامت برگردی. ولی می دانستم که حسین آقا شهید می شود زیرا در رفتارش در طول زندگی، فرجامی جز شهادت نمی دیدم مهندس اقادادی در ۲۶ مهرماه ۹۶ در حمله گروه تکفیری داعش به پاسگاهی در سوریه از ناحیه قلب و گردن مورد اثابت قرار گرفن و به شهادت رسید. راوی همسر محترم شهید
شهید مدافع حرم احمد گودرزی ولادت: ۱۳۵۷/۰۱/۰۱ لرستان شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۱۴ حلب مزار:بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰ ردیف ۱۱۵ شماره ۱۷ شهید «احمد گودرزی» همزمان با پیروزی انقلاب در سال ۵۷ متولد شد. در سال‌هایی که وی در حال رشد و نمو بود، انقلاب نیز در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی بود که دشمنان برای آن به وجود آورده بودند؛ احمد انگیزه جهاد در راه خدا را نیز با خود رشد داد تا جایی که زمانی که زنگ جنگ در سوریه و در دفاع از حریم اهل بیت (ع) به صدا در آمد، به جبهه نبرد علیه گروهک‌های تروریستی رفت و پس از دو مرتبه رفتن به سوریه، در ۱۴ ۹۴ به آرزوی خود یعنی رسید. از این شهید معظم یک فرزند به یادگار مانده است. . مادر شهید میگوید: حمد ارادت بسیاری به اهل بیت(ع) و به خصوص امام حسین(ع) و آقا امام زمان(عج) داشت. در تمام لحظات زندگی حضرت صاحب الزمان (عج) را ناظر به اعمال خود می‌دید و ذکر لب‌های وی نام زیبای امام خود بود" "دوستان احمد نقل می‌کنند، «حجم آتش دشمن در روز عاشورای سال ۱۳۹۴ به حدی بود که همه مجبور شدند، نشسته نماز بخوانند. فقط احمد ایستاده نماز می‌خواند. وقتی به وی اصرار می‌کنند که بنشیند، مخالفت می‌کند و می‌گوید: نشسته نماز خواندن که لذتی ندارد». شجاعت فرزندم غیرقابل توصیف است" "زمانی متوجه حضور احمد در سوریه شدیم که وی اعزام شده بود. در تماس تلفنی گفت، «مادر جان، اگر نروم، اگر همرزم من نرود، دیگر مادر و خواهر من نمی‌تواند در ایران آزادی داشته باشد، هر لحظه ترس از حضور دشمن آرامش را از آن‌ها می‌گیرد. هم‌چنین اگر فقط یک آجر از حرم حضرت زینب (س) کم شود، چگونه می‌توانیم نام امام حسین(ع) را به زبان بیاوریم؟ما باید برویم.» . روایت همسر شهید: "در روز خواستگاری و آشنایی، همسرم گفت من همه شروط شما را می‌پذیرم، اما یک شرط دارم. می‌خواهم شرایط کاری و مأموریت‌های شغلی من را تحمل کنید. من هم پدیرفتم "وقتی برای بار نخست از سوریه برگشت، در خانه لباس‌های ضخیم می‌پوشید و به صورت چند لایه از لباس‌ها استفاده می‌کرد، در حالی که احمد به لباس پوشیدن زیاد عادت نداشت.وقتی علت این کار را از او پرسیدم، در جوابم گفت: هوای سوریه خیلی سرد است و ما چون آنجا مجبور هستیم چندلایه لباس بپوشیم، عادت کرده‌ام. بعد از آن متوجه شدم قبل از آمدن به منزل، مجروح شده بود و حتی یک هفته در بیمارستان بقیةالله(عج) بستری بود. لباس زیاد می‌پوشید که من متوجه این موضوع نشوم."