خوش سیما ترین شهید تخریبچی نوجوان
و شهادت غریبانه در بیمارستان الرشید ...
عبدالعظیم .....
در یکی از روزهای زیبای اردیبهشتماه سال ۱۳۴۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری به دنیا آمد ...
فقط ۱۲ سال سن داشت. دانشآموز اول راهنمایی بود که با شروع جنگ تحمیلی سنگر مدرسه را ترک کرد و علیرغم مخالفت اطرافیان و مسئولان به خاطر سن کمی که داشت خود را به جبهههای حق علیه باطل رساند.
در اولین حضورش در جبهه وارد گردان تخریب شد و با تلاش و خدمات زیاد مورد توجه فرماندهان قرار گرفت. در همان مرحله اول از ناحیه دست مجروح شد و در بیمارستانی در تهران بستری شد. بعد از بهبود نسبی با وجود مخالفت خانواده و مسئولین بسیج برای آخرینبار عازم جبهههای غرب کشور شد .
در عملیات والفجر ۴ درحالیکه پیشاپیش رزمندگان مشغول بازگشایی محور عملیاتی و خنثی کردن مینها بود ، به شدت مجروح شد و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. به خاطر مجروحیت او را در بیمارستان الرشید عراق بستری کردند ، اما با توجه بهشدت جراحات وارده و از طرفی شکنجه های بعثیون عراقی ؛ هفتم آذرماه ۱۳۶۲ در همان بیمارستان غریبانه به شهادت رسید . پیکر عبدالعظیم را در همان مکان دفن می کنند تا اینکه بعد از بیست سال پیکرش را به ایران انتقال و طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدا زادگاهش به خاک می سپارند .
#تخریب_چی
#شهید_دانشآموز
#شهید_عبدالعظیم_خلیلزاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
خوشا کفنی
که روی آن بنویسند
" شهیـد " ....
۲۷ آذر ۱۳٦۱ ؛ سر پل ذهاب
پیکر قهرمان #شهید_نورالدین_امینی
توسط همرزمانش برای انتقال به پشتجبهه
و انجام مراسم تشییع آماده می شود
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
.
آیتالله جوادی آملی حفظهالله:
شهدا با شهادتشان كشور و نظام را از هر تيرگي و تاريكي، پاك كردهاند و پاك ميكنند. يك وقت كنار مزار شهدا ميرويم، گلی آن جا میگذاريم و عطرافشانی میكنيم، عرض ادب و احترام و طلب مغفرت میكنيم؛ اين ها يك سلسله وظايف عادی است كه همه ما بايد انجام دهيم؛ ثواب هم دارد. اما رسالتی كه به عهده مسؤلان و به عهده فرد فرد ملت است، اين است كه در فرهنگ ديني ما به ما آموختهاند كه شهدا اين سرزمين را پاك كرده اند، شما آلوده نكنيد. زيارت وارث را كه شنيدهايد؛ در زيارت وارث چه میخوانيم؟ در زيارت وارث به پيشگاه شهدا عرض مي كنيم «طبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفنتم» اي شهداي بزرگوار! شما طيب و طاهريد و اين نظام و كشور را پاك كردهايد. ما از خدا توفيق مي خواهيم كه اگر اين را پاك نگه نداشتيم، دست كم آلوده نكنيم. مگر ايران آلوده را با موعظه، منبر و نماز جماعت میشد طيب و طاهر كرد؟! اين همه موعظه در اين همه سال ها بوده است اما اثر قابل توجهي نداشته است. اين خون است كه كشور را پاك مي كند «طبتم و طابت الأرض الّتي فيها دُفنتم"
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
.
« صلوات » ...
چه به شوخی و چه به صورت جدی
متداول ترین دعـایی کـه رزمنده ها
همدیگر را به آن دعوت می کردند و
اختصاص به شرایط خاصی نداشت
صلوات بر محمد و آل محمدﷺ بود.
صورتهای دعوت به این دعا مختلف بود:
«دم به دم، در همه دم بر گل رخسار محمد
صلوات»، «برای سلامتی سپاه کوبنده، جهاد
سازنده، بسیج توفنده، امام پاینده، صلوات»،
«صلوات را خدا گفت در شأنمصطفی گفت...»
#فرهنگ_جبهه
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
میتوان سوخت
اگر امر بفرماید عشق..!
یک گونی کوچک زرد رنگ و رو رفته
که روی آن کاغذی چسباندهاند:
شهید بسیج سپاه
محمدابراهیم ماهی
مشهد - ٦۰/۳/۵
همین! تمام چیزی است که
از پیکر شهید به جا مانده
که به خانواده برگرداندند ...
پن :
محمد خدمه تانک بوده که پس از
اصابت خمپاره به تانک، او هم همراه
با تانک میسوزد و به شهادت میرسد.
#شهید_محمدابراهیم_ماهی
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
دل بُریدن ، پَر پرواز حسینیهاست
هرکه از خود گذرد در سفرِ کرببلاست ...
عکاس: بهزاد پروین قدس
#شب_جمعه
#زائران_کربلا
#تفحص_شهید
#السلامعلیالساکنکربلا
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
از عشقش گذشت
تا رسم عاشقی
باقی بماند ...
#همسرانه
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
.
🔹یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: پر بغل بابا
و فاطمه به آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود.
توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست.
✍️به نقل از همسر شهید مصطفی صدرزاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
جهان اگر شده آباد از شهیدان است
که جویِ خون به درختِ وطن
دَهد جـانی ....
بهمنماه ۱۳۶۴
صبح عملیات والفجر۸
نزدیک جاده فاو البحار
می شد عصر عاشورا را دید
آنجا عاشورائیان عصر روحالله،
در کربلائی به وسعت عشق
خونشان را به شاه رگ ثارالله
وصل کرده بودند ....
#جاده_فاو_البحار
#عملیات_والفجرهشت
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
.
🔹یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: پر بغل بابا
و فاطمه به آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود.
توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست.
✍️به نقل از همسر شهید مصطفی صدرزاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
باید به نظاره بنشینم
لحظهٔ عروجت را
شاید کمی غیرت کنم؛
شاید یادم بیاید
که از نفس افتادهای
تا من از نفس نیفتم...
عکاس : مجتبی آقایی
#فاو_بهمن1364
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
باید به نظاره بنشینم
لحظهٔ عروجت را
شاید کمی غیرت کنم؛
شاید یادم بیاید
که از نفس افتادهای
تا من از نفس نیفتم...
📸عکاس : مجتبی آقایی
#فاو_بهمن1364
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات🌷