eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
گربه‌های عرب ... در فاو گربه زیاد بود ... یک روز یکی از این گربه‌ ها به پایین خاکریز آمده بود، ما بخاطر اینکه گربه ترکش نخورد و بلایی سرش نیاید ، می‌گفتیم: « پیشته ، پیشته » در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد، تا دید دارم گربه را پیشت میکنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمی کند، گفت: « رضا جان ! مثل این که فراموش کردی تویِ عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست، ببین تکان نمی‌ خورد، حرفت را نمی‌ فهمد تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی: « الپیشت ـ الپیشت » :) راوی : رضا دادپور رزمنده بهداری لشکر۲۵ کربلا
وقتی جنگ شیرین می‌شد! با بستنی‌های حصیری‌ خاطره ...
دل‌هایی که در مسیر عاشقی کـم بیاورنـد می‌میرنـد ....
بر غربت این پیکرهای جامانده چه شب‌ ها و روز ها که خاک، باد، باران ، و ستاره‌ها ... مرثیه ها خواندند و بسا همسفران ! که نوحه سر دادند : " خجل از روی تو در این دشتم " "حلالم کن که بی تو برگشتم "
یادی کنیم از بخور بخورهای جبهه ها چه راحت تیر و ترکش می‌خوردن .!!
|۵ مرداد ۱۳۶۷؛سال‌روز عملیات مرصاد منافقان به قصد تهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی کردند پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مردم آن روز به میدان آمدند و کسی از جنگ خسته نبود...!
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 | عملیات مرصاد، حماسه ارتش صیاد 📆 ۵ مرداد، سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد
شهید علی شیرازی صیاد شیرازی اهل روستای درگز از توابع خراسان، در چهارم خرداد ماه سال 1323 از مادری با اصالتی نائینی و پدری اهل # قشقایی متولد شد. پدرش بعدها به عضویت ژاندارمری درآمد و مدتی بعد نیز به ارتش پیوست. «چون ما از تیره عشایر هستیم، قبلا به ایشان «زیادخان» می‌گفتند. نام پدر بزرگ ما «صیادخان» بود و اصالتا تیره عشایر ما مربوط به تیره «اخت افشار» است که در سرزمینی بین فارس و کرمان امتداد دارد. پدر من در 12 سالگی به همراه برادرانش به درگز کوچ می‌کنند. همان جا ازدواج می‌کند و من نیز در همان جا متولد می‌شوم.» نگین درخشان در دفاع از ایران و تشیع دلم برای صیادم تنگ شده قرار بود صبح روز عید غدیر برود خدمت آقا و درجه سرلشکری اش را بگیرد. همه تبریک گفتند خودش می گفت: «درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانی نیست وقتی آقا درجه را روی دوشم بگذارند، حس می کنم از من راضی هستند. وقتی ایشان راضی باشد امام عصر (عج) هم راضی اند. همین برایم بس است. انگار مزد تمام سال های جنگ را یکجا بهم داده اند.» صبح روز بعد از خاکسپاری، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س)، سر قبر صیاد، اما پیش از آنها کس دیگری هم آمده بود، آقا که فرمودند: «دلم برای صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شده ام.» #قشقایی علی صیاد ، صیادی که مزدوران را خفت داد. تیز چنگی بر بالای تنگه مرصاد