9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢صبر زینبی
🔹گوشه ای از مصاحبه همسرجانباز فراجا رحیم رضایی
16.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دیدار_عجیب
دیدار عجیب و شنیدنی سردار شهید #مهدی_زینالدین با یک سرهنگ عراقی
سردار شهید مهدی زینالدین از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن میشد. یکبار وارد قرارگاه عراقیها شد و به سنگر فرماندهی رفت، دید سنگر خالی است. برای خودش چای ریخت. در همین حین فرمانده عراقی به داخل سنگر آمد و به آقا مهدی گفت برایش چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! فرمانده عراقی هم یک کشیده محکم به آقا مهدی زد.
چند روز بعد عملیات شد و رزمندگان تعدادی از عراقی ها را اسیر کرده و به عقب منتقل کردند. آقا مهدی برای بررسی اوضاع آمده و ناگهان چشمش به همون سرهنگ عراقی افتاد که بهش سیلی زده بود . سرهنگ عراقی هم او را شناخته و چنان وحشت کرد که از ترس دستاشو جلوی صورتش گرفت که مثلاً شناخته نشود. آقا مهدی جلو رفته و دست او را گرفت و چندمتری آن طرفترش بُرد و گفت : برایش کمپوت بیاورند. مدتی چهارزانو روی زمین نشسته و عربی صحبت کردند. فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی فرمانده لشگر باشد و یکسره به آقا مهدی نگاه میکرد و رنگ به رنگ می شد .
کجایند مردان بی ادعا...
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#سرداران_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عبد_خدا
مناجات زیبا و شنیدنی سردار شهید #مهدی_زین_الدین فرمانده دلاور لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) با خداوند متعال
ای خدا ! این جان ناقابل را از ما قبول بفرما و در عوض آن ، فقط اسلام را پیروز کن....
روحش شاد و یادش گرامی
بسیار عالی و شنیدنی
#دفاع_مقدس
#سرداران_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# سخنان شهید همت بر سر مزار شهید عباس ورامینی
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روحیه مدافعان حرم وقتی توی محاصره ۱۰۰متری داعشیها هستن رو ببینید. گلوله دو تا از انگشتاشو سوراخ کرده ولی بازم شهید سنجرانی میگه و میخنده
حضورت اشارتی است زینبگونه
شاید دردمندی به دستان تو
دخیل بسته باشد ...
در دوارن دفاع مقدس زمانی که رزمندگان مجروح میشدند و به عقبه در بیمارستانهای صحرایی اهواز، اندیمشک، خرمشهر و کرمانشاه اعزام میشدند ؛ به دلیل اینکه خانواده و یا خویشاوند رزمندگان تا چند روز اول در بیمارستان حضور نداشتند. "پرستاران" حکم پدر و مادر رزمندگان را پیدا میکردند..!
#زنان_زینبی
#دفاع_مقدس
#روز_پرستار_مبارک
لباسِ سفیدِ فرشتگان بر تن
قلب بر کف به عشقِ بیماران
روز تو روز یاسهای سپید
روزِ عشق و ایثار ، روز امید
#روز_پرستار_مبارک
#دفاع_مقدس
میگفت: سرباز خمینی
مردِ شهادته نه تسلیم ..!
#شهید_علیاصغر_وصالی
#سالروز_شهادت
💢محمدسعید پنجم خرداد 77 در کرمان متولد شد. او فرزند بزرگ خانواده بود که دو برادر کوچکتر از خود هم داشت.
🔻در ابتدای گفتوگویمان مادر شهید بلافاصله از خصوصیات اخلاقی فرزندش برایم گفت: محمدسعید بسیارشوخ طبع بود ، بعضی موقع ها از شوخی هایش کلافه می شدم ولی در عین حال احترام به پدر و مادرش را هیچ گاه فراموش نمیکرد، او همچنین مهربان و انسان قدرشناسی بود.
🔻علاقه زیادی به غافلگیر کردن داشت و بین اعضای خانواد مرا بیشتر از همه دوست داشت و سنگ صبورش بودم. تا مقطع دبیرستان که درس خواند، با توجه به علاقه ای که به رشته مکانیک داشت وارد هنرستان مکانیک شد و همزمان با تحصیلش در مکانیکی هم مشغول به کار بود.
🔻بعد از مدتی در دانشگاه فنی و حرفه ای شهید چمران کرمان در رشته مکانیک پذیرفته و به دانشگاه رفت .پس از مدتی تحصیل در دانشگاه خیلی غیرمنتظره گفت که قصد رفتن به خدمت سربازی را دارد .
🔻از این خواسته اش خیلی تعجب کردیم ولی خانواده را مجاب کرد و از تحصیل در دانشگاه انصراف داد. نوزدهم دیماه 95 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.دوره آموزشی خود را در "باغین" کرمان گذراند و پس از آن به تهران ستاد مبارزه با موادمخدر منتقل شد .
شش ماه در آنجا خدمت کرد،در این مدتی که در آنجا بود هر زمانی که به مرخصی میآمد بلافاصله به مکانیکی می رفت و مشغول کار می شد. پس از ده ماه و طی درخواست خودش جهت انتقالی به کرمان موافقت های لازم صورت گرفت و او به کرمان منتقل شد. تمام دغدغه اش کار در مکانیکی بود بخاطر همین انتقالی گرفته بود ولی پس از انتقالیش به پاسگاهی در شهر گلبافت منتقل شد.
🔻
🔻شهید محمدسعید دهقان اناری نوزدهم فروردین 97 در درگیری با متهم در کرمان به شدت مجروح شده و بیستم اردیبهشت 97 براثر جراحات وارده به شهادت میرسد.
🌷شادی روح شهید والامقام صلوات
💢بابای فداکار ما فدای امنیت شد
🔹خبر شهادت را که شنیدم برایت خوشحال شدم تنها من نه بلکه خواهرم هم نیز خوشحا ل شد .
🔹 بابایی که تمام فکرش خدمت به کشورش بود دفاع از حریم امن خانه و کاشانه دغه دغه اش بود.
🔹 چه روز های که بابایم خسته بود اما برای خوشحالی ما خستگی هایش را فراموش میکرد ، چه وقت های که بود که دل هر سه ما ی گپ مردانه میخواست اما بابا تو نبودی
حالا همه دلتنگی ها؛ گپ گفت هایمان با خواهرم باشد کنار مزارت شایدآرامشی باشد بابا ی فداکار ما فدای آسایش امنیت کشورش شد.
🌺شهید مدافع وطن رضا صیادی فرمانده نوپوی استان خوزستان در آشوب های شهری 1398/08/27 هنگام تأمین امنیت شهروندان در ماهشهر توسط اشرار و معاندین نظام مورد هدف گلوله قرارگرفت و به شهادت رسید.