eitaa logo
##کلام بزرگان
201 دنبال‌کننده
24هزار عکس
22.1هزار ویدیو
196 فایل
سلام وخوش آمد گوی به عزیزان بزرگ منش (کلام بزرگان مایه رحمت وسلامت جسم وجان ماست.) کار گروه فرهنگی منتظران مهدی(ص)شهرستان قروه فعال در فضای مجازی وپخش کالای فرهنگی. ارسال پیام بدونه لینک مجاز است باذکر صلوات بر محمد وال محمد اللهم صلی علی محمدا وال محمد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 با عشق منتظر شوهر خود باشید نه خشونت! 🖋 استاد سید علیرضا واعظ موسوی خانم محترم با عشق در انتظار آمدن همسر خود باش. هم خود را آماده کن هم فرزندانت را. ادب و حفظ حرمت را از کودکی به آنها بیاموز. با لبخند منتظر آمدن همسر باشید. رفتار تند و خشک شما مثل این است که با خنجر منتظر آمدن همسر باشی!! 🌺کلام بزرگان 🌺
علی اظهار علاقه کرده بود که با آقا به حسینیه برود، آقا هم به او گفتند: شب زود بخواب، صبح می آیم و تو را بیدار می کنم تا برویم. آقا طبق قولی که داده بودند صبح زود آمدند و گفتند: فاطی برو علی را صدا کن من تا نیم ساعت دیگر می خواهم بروم داخل حسینیه، علی را آماده کن تا با من بیاید. گفتم: آقا، بد است، حالا او یک چیزی گفت. گفتند: نه، من به او قول داده ام که او را ببرم، تو برو صدایش کن که بیاید. من رفتم و علی را بیدار کردم، لباسش را عوض کردم و گفتم برو حسینیه. وقتی برگشت گفت: مامان رفتم حسینینه (نمی توانست بگوید حسینیه). آنجا یک چیزهایی داده بودند به امام که تبرک بکنند، امام داده بودند به علی، که او دست بکشد. او هم می گفت: مردم به من چیز دادند، من هم آنها را مبارک کردم. بعد گفتم امام برای چه آمدند؟ گفت: خوب امام آمدند که من نیفتم. به خاطر اینکه امام مواظب او بودند که از لای نرده ها نیفتد، حس کرده بود که امام پشت سرش مواظب او هستند. دوباره علی می گفت: من می خواهم بروم حسینیه و آقا می آمدند دنبال او و صدایش می کردند و می گفتند: علی بیا برویم. 📚منبع: پدر مهربان، خاطراتی از رفتار حضرت امام خمینی(س) با کودکان و نوجوانان، به کوشش: سیداحمد میریان ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 🌺کلام بزرگان 🌺
*گمشده های این زمانه..... آقا سلام ، ببخشید ! مرکز توانبخشی جانبازان کجاست؟ مرد :همین جا که فلج ها و روانی ها رو نگه میدارن؟انتهای همین کوچه است.....! شوکه شدم وقتی شنیدم..... داخل که می روی قسمت اعصاب و روان ، احساس می کنی هنوز ابر آتش تیر و گلوله روی سرت است...هنوز هرسه ثانیه یکی از روی تخت خیز می پرد.... هنوز یکی را میبینی با لباس لجنی دارد سینه خیز روی زمین می رود تا مین ها را خنثی کند.... آقا اسماعیل تلفن آسایشگاه را سفت چسبیده بود و فریاد می زد پس نیروها کجا هستن؟؟؟ بچه ها قیچی شدند.... آقا محمد را می بینم که دارد دمپایی سفید بچه ها را واکس سیاه میزند... انگار زمان جنگ کفاش جبهه بوده..... وارد سالن آسایشگاه که می شوی یکی دوان دوان سمتت می آید و حال امام خمینی (ره) را ازت می پرسد...می گوید سلامش رابه امام برسانم بگویم بچه ها ایستاده اند...... اینجا هنوز بوی کربلای پنج می یاد..... باگریه خارج می شوم از آسایشگاه و به هیاهوی شهر باز می گردم.... یکی جلوی درب آسایشگاه تیکه می اندازد که آقا سهمیه بنزین ات را گرفتی؟؟؟... 🌹modafein 🌹
... ❗️ 🍃آیت الله سعادت پرور : اگر انسان ساخته شود ، آثار وجودی او بی سر و صدا ، خانه به خانه سرایت می کند 🌺کلام بزرگان 🌺
📷 استوری | 💢 ۳۲ روز مانده به مهلت یکساله خروج آمریکا از منطقه 🌺کلام بزرگان🌺
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 استوری| چرا دشمن مؤثرین ما رو میکنه؟ خون شهدا جریان ساز است... 🌺کلام بزرگان 🌺
صبح شما بخیر🌹🌹 هفته از پی هفته میگذرد. عمر را مغتنم بدانیم. کاری کنیم که اگر یک روز صبح، نتوانستیم از خواب بیدار شویم، اطرافیان ما ناراحت شوند نه خوشحال، دلتنگ شوند نه دل خوش! و برایمان دعا کنند نه شکر خدا بخاطر فقدانمان!! 🌺کلام بزرگان 🌺
🍃‌‌حاج اسماعیل دولابی(ره) : هرگاه یک مؤمن طغیان کند و گل آلود شود خداوند گودالی سد راه او قرار میدهد تا گل ‌هایش ته‌‌نشین شده و دوباره مثل روز اول صاف شود. 🌺کلام بزرگان 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 شرکت ملائکه در تشیع جنازه🍀 امام صادق (علیه السلام)می فرماید: هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بر بدن سعد بن معاذ نماز میت می خواند، نود هزار فرشته به نمازش حاضر شدند که حضرت جبرئیل هم میان آنها بود.بعد از نماز پیغمبرص ازجبرئیل سوال کرد:به چه علت شما بر نماز سعد حاضر شدید وبر بدن او نماز خواندید؟ جبرئیل عرض کرد:بخاطر آنکه سعد در همه حالات چه در راه رفتن و نشستن و خوابیدن وایستادن ،وچه در حالت سواره یا پیاده دائما((سوره قل هوالله احد))را تلاوت می کرد،به خاطر همین کار او خدای متعال به ما فرمود در تشیع اوشرکت کرده و بر بدنش نماز بخوانیم. 🌹منبع: ارشاد القلوب،ج1،ص194 🌺کلام بزرگان 🌺
🍁 بحث روایتی سوره در تفسیرالمیزان 👈 در قرب الاسناد به سند خود از بن جعفر (عليه السلام) روايت كرده كه در حديثى طولانى كه معجزات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را بر مى شمارد، فرموده يكى از آنها داستان همسر ابولهب است كه وقتى سوره (تبت يدا ابى لهب) نازل شد، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد در حالى كه ابوبكر پسر ابوقحافه نيز در حضور آن جناب بود، عرضه داشت يا رسول الله، ام جميل است كه با خشم مى آيد، و چه خشمى! گويا قصد تو را دارد، چون سنگى به دست گرفته مى خواهد آن را به طرف تو پرتاب كند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او مرا نمى بيند. ابوبكر اضافه مى كند ام جميل نزديك آمد و از من پرسيد رفيقت كجا است؟ گفتم آنجايى كه خدا خواسته است. گفت: من به سر وقت او آمده ام اگر او را ببينم اين سنگ را به سويش مى افكنم، چون او مرا كرده، به لات و عزى سوگند كه من زنى شاعر هستم (و مى دانم چگونه هجوش كنم، اين را گفت و رفت)، ابوبكر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: راستى او تو را نديد؟ فرمود: نه، خداى تعالى حجابى بين من و او انداخت، و مانع ديدنش شد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : قريب به اين معنا از چند طريق از طرق اهل سنت روايت شده. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در تفسير در ذيل آيه (وامراته الحطب) روايت كرده كه امام فرمود: ام جميل دختر بود، و عليه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سخن چينى مى كرد و احاديث و سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را براى كفار مى برد. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 🌺کلام بزرگان 🌺