eitaa logo
##کلام بزرگان
202 دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
22.2هزار ویدیو
198 فایل
سلام وخوش آمد گوی به عزیزان بزرگ منش (کلام بزرگان مایه رحمت وسلامت جسم وجان ماست.) کار گروه فرهنگی منتظران مهدی(ص)شهرستان قروه فعال در فضای مجازی وپخش کالای فرهنگی. ارسال پیام بدونه لینک مجاز است باذکر صلوات بر محمد وال محمد اللهم صلی علی محمدا وال محمد
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔴داستان سگ و بيابان گرد داستانی دیدم در بوستان سعدی كه به شعر در آورده است؛ خلاصه اش را عرض مي‌كنم. می گفت: یک نفر بیابانی و چادر نشین در بیابان، به یک سگ وحشي برخورد کرد. آن سگ، پای این بنده خدا را گاز گرفت. خیلی ناراحت شد و سگ را زد و فرار کرد. بعد به خانه آمد و خیلی ناراحتي و گریه مي‌كرد. دختری داشت؛ آمد و گفت: «بابا! همه اش تقصیر خودت است آن سگ که پاي تو را دندان گرفت، تو هم می خواستی پایش را دندان بگیری. پایش را دندان نگرفتی، حالا هم همین طور ناراحتي و گریه مي‌کني». پدرش گفت: «بابا! اگر دنیا را هم به من بدهند، دندانم را به پای سگ آلوده نمی کنم.»( بوستان سعدي،باب چهارم، در تواضع) در مسائل اجتماعی هم همین طور است؛ اگر كسي در صحبت کردن به شما تعدی کرد، شما این خلاف را تكرار نکن و عفت و نجابت خودت را حفظ کن. احکام شرع را در وجود خودت پياده كن. او که کار بدی کرده، خودت می‌گویی که كار بدی کرده؛ شما دیگر این کار بد را تکرار نکن. ملائکه جواب او را میدهند
برای سلامتی آقا امام زمان دعا کنید تنها راه اتمام کرونا ظهور آقا امام زمان است
✨﷽✨ ✅حكمت های خدا ✍حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه ازشدت تهيدستی، برهنه روی ريگ‌بيابان خوابيده. چون نزديك آمد او عـرض كرد : ای موسی ! دعا كن تا خداوند معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی، جانم به لب رسيده است. حضـرت بـرای او دعا كـرد و از آنجا برای مناجات به كوه طور رفت . چند روز بعد ، حضرت موسی عليه السلام از همان مسير باز می‌گشت ديد همان فقير را دستگير كردند و جمعيتی هم اجتماع نموده انـد، پرسيد: چه حادثه ای رخ داده است؟ گفتند: تا به‌ حال پولی نداشت، تازگی مالی بـدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نمـوده و شخصی را كشتـه. اكنون اورا دستگير كرده‌اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند خداوند در قرآن می فرمايد: اگر خدا رزق را برای بنـدگانش وسعت بخشد، در زمـين طغيان و ستـم می‌كنند. ولو بسط الله الرزق لعباده فی‌الارض. آیه ۲۷ سوره مبارکه شوری. پس حضرت موسی عليـه‌ السلام به حكمت الهی اقرار واز خواهش خود استغفار نمود 📚 حكايت های گلستان ،ص ۱۶۱ 🌹🌹کلام بزرگان🌹🌹
👈به کودکمان چه بگوییم چه نگوییم: 🚫 نگوییم: سوپ می‌خوری یا نه؟ ✅ بگوییم: سوپ می‌خوری یا غذا؟ 🚫 نگوییم: با من میای یا نه؟ ✅ بگوییم: با من میای یا با بابا میری؟ 🚫 نگوییم: سالاد می‌خوری یا نه؟ ✅ بگوییم: سالاد می‌خوری یا ماست؟ 🚫 نگوییم: دستشویی میری یا نه؟ ✅ بگوییم: الان میری دستشویی یا بعد؟ 🚫 نگوییم: میوه می‌خوری یا نه؟ ✅ بگوییم: پرتقال می‌خوری یا سیب؟ در صحبت کردن نوع اول، کودک گزینه « نه!» را انتخاب می‌کند❗️ ولی در نوع دوم؛ بدون اینکه دستوری صادر کنیم؛ کودک یکی از گزینه‌ها را انتخاب می‌کند و چون خودش انتخاب کرده؛ احتمال اجرا بیشتر می‌شود. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 🌷🌷کلام بزرگان🌷🌷
، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره میتواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. 🌀پدری ممکن است هنگام ، آن را با بدنی یا داد و فریاد همراه کند. 👈در این صورت، هرگاه نوجوان، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود، نماز در ذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد😱. 💓پدری دیگر، هنگام هدیه دادن یا خاطره های خوش دیگر، فرزندش را به نماز میخواند. 👈 از این پس، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد، خاطره های خوش او تداعی میشود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید، نماز را به یاد میآورد؛ 💎پس ناخودآگاه از شنیدن واژه ی نماز لذت میبرد و به سوی نماز کشیده خواهد شد. 🎀 توصیه میشود آموزش ارزشهای دینی را با خاطره های خوش همراه کنید. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 🌹🌹کلام بز رگان🌹🌹
✅ زمانی كه فرزند شما ناراحت است و برای عقده گشايی نزد شما می آيد، ممكن است به عنوان مثال بگويد : - از معلمم متنفرم. - از خاله بدم مياد. - تو مامان بدی هستی. - بابا رو دوست ندارم. - ديگه خونه مادر بزرگ نميام. - از خواهرم يا برادرم بدم مياد. و........ در چنين شرايطی : ❌نصيحت نكنيد. ❌حالت دفاعی به خود نگيريد. ❌سعی نكنيد فرزندتان را متقاعد كنيد كه اشتباه می كند. ❌سعی نكنيد نظر او را عوض كنيد. ❌سعی نكنيد در حمايت از ديگران صحبت كنيد. ✅ در چنين مواردی ، شنونده خوبی باشيد و سعی كنيد به او بفهمانيد كه احساسش را درک می كنيد. ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 🌹🌹کلام بزرگان🌹🌹
درمان 1⃣ هميشه احساس كودک را تاييد كنيد. وقتی ترسيد نگيد اين كه ترس نداره يا نترس، بايد گفت ميدونم ميترسی. در صورت نفی و رد احساس كودک، او به اين نتيجه ميرسد كه من هيچی نميفهمم، هر چه احساس ميكنم اشتباه است و شروع به نفی احساس خود و شخصيت خود ميكند. 2⃣ كودک را به صورت مستقيم تصحيح نكنيد. هرگز او را جلوی دوستانش يا در مقابل جمع يا حتی جلوی خواهر و برادرش اصلاح نكنيد. اگر كلمه ای گفت كه اشتباه بود، در جمله ای از آن كلمه استفاده كنيد. در صورت لزوم، در اتاقش به تنهايی درباره كار اشتباهش صحبت كنيد. 3⃣ وقتی با شما صحبت می كند به او توجه مخصوص نشان بدهيد. اگر در حال تلفن حرف زدن، صحبت با دوستانتان، كار با كامپيوتر، يا تماشای تلويزيون هستيد لحظه يي كارتان را متوقف كنيد، به چشمانش نگاه كنيد، و در صورت لزوم از او بخواهيد بعد از اتمام كارتان با او صحبت خواهيد كرد. 4⃣ به او احساس گناه ندهيد. مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستی. 5⃣ از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید، کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند. 6⃣ در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. "به تو افتخار می كنم كه.." ✍ ، دانشجوی دکترا، مشاور تربیتی ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 🌹🌹کلام بزرگان🌹🌹
درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.» چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش امد.
✍تلنگر وقتی ميميريم ما را به اسم صدا نميکنند و درباره ما ميگويند: جسد کجاست ؟ و بعد از غسل دادن ميگويند :جنازه کجاست ؟ وبعد از خاک سپاری ميگويند: قبر ميت کجاست ؟ همه لقب ها و پست هايی که در دنيا داشتيم بعد از مرگ فراموش ميشه مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس... پس فروتن و متواضع باشيم...نه مغرور و متکبر. پس به چی مينازيد؟ عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت! حيف بی دقت گذشت؛ اما گذشت! تاکه خواستيم يک «دوروزی» فکرکنيم!! بردرخانه گرشت 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷