فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجایب......👆👆
مدرسه ای عجیب در
ترکیه
با
نوای
《سلام یا مهدی》
💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 امام باطل
امام موسی کاظم
علیه السلام
فرمودند:
.... برای انسان
هیچ فرق نمیکند که
آیه ی محکمی از قرآن را
نابود کند،
یا
انکار نبوت پیامبر اسلام کند،
و یا
منکر وجود خدا شود،
و یا
در امامت،
کسی را بر علی بن ابی طالب
علیه السلام
مقدم بدارد.
=============؛
ثواب الاعمال
(صدوق)
💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چوب خدا.......👆👆
درود سرباز اسرائیلی
به
تانگ مرکاوا
و
انفجار........
💥💥💥
🕷 اتاق فکر گرگها........👆
نوح هراری ،
فیلسوف و نویسنده ،
و تاریخ نویس اسرائیلی،
حمله اتمی به ایران را مجاز کرد!
جوان آنلاین:
«ما در بزرگترین خطری که میتواند جهان را تهدید کند، قرار داریم. از نظر تئوری ما فقط ۲۴ ساعت با یک جنگ هستهای فاصله داریم، چون تهدید معتبری وجود دارد که حزبالله و سایر متحدان ایران با دهها هزار موشک به اسرائیل حمله خواهند کرد. در این صورت اسرائیل میتواند با تمام سلاحهایی که دارد، از جمله توانایی هستهای دفاع کند. پس این لحظه بسیار خطرناکی است.»
این سخنان یووال نوحهراری، استاد دانشگاه و نویسنده و تاریخنویس صهیونیست است که او را در میان صهیونیستها «متعادل» و «حامی صلح» معرفی میکنند! یووال نوحهراری توانسته است ضمن مخالفت با نتانیاهو که فردی رادیکال معرفی میشود، خود را فردی متعادل معرفی کند، اما اگر از مخالفت او با نتانیاهو بگذریم، او هیچ حرف متفاوتی نسبت به سایر صاحبنظران صهیونیست و حتی تودههای شهرکنشین ندارد؛ از نابودی حماس میگوید، پای ایران را وسط میکشد، دامنه تنش را به کل منطقه تسری میدهد. او یک یهودی سکولار محسوب میشود و دلیل مخالفتش با نتانیاهو هم که یک یهودی بنیادگرای صهیونیست است، همین است، وگرنه در مبانی صهیونیست او هیچ تفاوتی با سایر صهیونیستها ندارد. او همچون یک نظامی تندرو صهیونیست از حمله اتمی به ایران استقبال میکند و این اجازه را به رژیمصهیونیستی میدهد که اگر مورد حمله موشکی قرار گرفت، از گزینه حمله اتمی علیه ایران و حزبالله لبنان استفاده کند!
از سویی او هم ۸۰ سال اشغال کشور فلسطین و اجبار مردم به آوارگی از سوی صهیونیستها را نادیده میگیرد و همچون همه صهیونیستها و حامیان افراطی آنها، حماس و مقاومت فلسطینی را متهم به آغاز درگیریها با اسرائیل میکند، در حالی که از یک فرد تحصیلکرده و نویسندهای مثلاً روشنفکر انتظار میرود تاریخ را درست روایت کند و اگر میخواهد در مورد موضوعی اظهار نظر کند، ابتدا اطلاعات کافی در مورد آن کسب کند. نوحهراری گرچه اصالت را به علم میدهد و معتقد است علم جای خداوند را گرفته! اما عملاً غیردقیقترین موضعگیریها را در سیاست طرح میکند و به علم تاریخ وفادار نمیماند!
او البته با دموکراسی هم مخالف است و انتخابات را با این توضیح که رأیدهندگان قادر به تشخیص مصلحت خود نیستند، زیر سؤال میبرد. یووال نوحهراری متولد حیفا در سرزمینهای اشغالی و هم اکنون ساکن تلآویو است. نوحهراری معتقد به همجنسبازی است و با رئیس دفتر خود که پسر جوانی به نام «ایتزیک یهو» است ازدواج کرده است. او هماکنون در دانشگاه عبری بیتالمقدس تدریس میکند. نوحهراری با ظاهر فیلسوف و روشنفکر خود توانسته است مخاطبان بسیاری در جهان برای خود دست و پا کند، اما حالا بر بستر همین شهرت، برای مخاطبانش از لزوم جنگ اتمی اسرائیل علیه ایران میگوید. نکته جالب در مورد این فرد، انتشار کتابهایش در ایران است، یعنی در همین ایرانی که یووال نوحهراری برای خوردن بمب اتم بر سر مردمش، تئوریسازی میکند و مجوزش را به صهیونیستها میدهد، کسانی هستند که دنبال ترویج افکار او از طریق انتشار کتابهایش در ایران هستند! تاکنون حداقل ۱۲ دوره از کتابهای او تا سال ۱۳۹۸ در ایران چاپ شده است. از سال ۱۳۹۸ انتشار کتابهای او در ایران ممنوع شد، اما گویا همچنان برخی انتشارات با حذف نام او اقدام به انتشار محتوای مدنظر این نویسنده صهیونیست و جنگطلب در ایران میکنند. از سویی سایتهایی هم وجود دارد که نسخه الکترونیک کتابهای او را حتی به صورت رایگان ارائه میدهند.
روزنامه اعتماد در انتهای یادداشتی به قلم حمزه کرمی، دکترای فلسفه تطبیقی که در مورد صحبتهای اخیر نوحهراری مطرح کرده است، نکته قابل تأملی را بیان میکند: «همه اینها حکایت از مأموریتی دارد که یووال نوحهراری در دنیای امروز بر عهده گرفته است و آن اینکه توجیهگر فلسفی و تاریخی و جادهصافکن برنامههای استعمار هوشمند جدید باشد! البته در تاریخ فلسفه اینگونه عملکردهای ناصواب از سوی معدود فیلسوفانی که آلت دست سیاستمداران و کارتلها و تراستهای جهانی قرار گرفتهاند، در گذشته نیز وجود داشته است. همانطور که هایدگر، توجیهگر تجاوزات و کشتار ۸۵میلیون تن از مردم جهان در جنگ جهانی دوم از سوی هیتلر بود و به رغم داشتن صلاحیتهای علمی بسیار بالاتر از نوحهراری به بشریت خیانت کرد، اینک به نظر میرسد نوحهراری مأموریت مشابهی را در جهان معاصر، علیه بشریت برعهده گرفته است.» بیراه هم نیست، نوحهراری ساخته شده تا توجیهگر جنایات صهیونیستها باشد؛ یک فیلسوف صهیونیست در خدمت صهیونیسم.
🕷🕷💥🕷🕷
💥 گفتگو با سارق بانک ملی
1■
من آرمين، سارق اصلی بانك ملی هستم /۷۰۰ میلیون تومان را بین فقرا تقسیم کردیم / ۱۷۰ صندوق را با چكش باز كردیم /فائزه هاشمی آمد ترکیه سراغ دفتر خاطرات پدرش را گرفت
مشكل من با ۳۰ میلیارد حل میشد؛ ۲۰ میلیارد هم برای پسرخالهام گذاشتم. مابقی را مخفی كردم كه بین نیازمندان تقسیم كنم.
بهاره شبانكارئیان گزارشگر روزنامه اعتماد با متهم رديف اول پرونده سرقت از صندوق امانات بانك ملي شعبه دانشگاه گفتگو کرده است.
به گزارش عصر ایران؛ متن کامل گفتگو با آرمین متهم ردیف اول این پرونده به قرار زیر است:
۱۵ آبان ماه امسال كیفرخواست متهمان پرونده سرقت از صندوق امانات بانك ملی با بیش از ۳۵ متهم صادر شد. بر اساس این كیفرخواست، «آرمین و هاتف»؛ دو متهم ردیف اول و دوم پرونده با اتهام «محاربه و افساد فی الارض» مواجه شدهاند. در حالی كه بر اساس اطلاعیه قرمز اینترپل، حداكثر مجازات ممكن برای متهمان «۱۵ سال» زندان قید شده است.
در همین راستا، همسر متهم اصلی سرقت از بانك ملی به «اعتماد» میگوید: «در تركیه به ما گفتند؛ حداكثر مجازات همسرم ۱۵ سال زندان است، اما حالا در كیفرخواستی كه در ۱۵ آبان امسال به ما ابلاغ شده، آرمین با اتهام افساد فی الارض مواجه شده است. من خودم از خانواده متدینی هستم و قبول دارم همسرم كار درستی نكرده، اما این كیفرخواست عادلانه نیست!»
همسر متهم در ادامه میگوید: «اصلا در جریان تصمیم همسرم نبودم. در تركیه فهمیدم آرمین از بانك ملی سرقت كرده است. همان موقع به همسرم گفتم؛ با زندگیمان چه كار كردی!»
با گذشت یكسال و پنج ماه از این اتفاق؛ هفته گذشته، علی صالحی، دادستان تهران در مورد كیفرخواست متهمان پرونده اعلام كرد: «این پرونده ۳۷ متهم دارد كه چهار نفر از آنها شامل سه برادر و یكی از بستگان، مستقیم در عملیات اجرایی این سرقت مشاركت داشتند.
از مجموع ۱۵۵ شاكی كه صندوق امانات آنان مورد سرقت واقع شده بود؛ با پرداخت مبلغی حدود ۲۲۹۰ میلیارد ریال، با ۱۴۵ نفر از شكات مصالح شد و در مورد ۱۰ شاكی دیگر، پنج نفر شیء با ارزشی درون صندوق امانات نداشتند و پنج نفر از بزهدیدگان دیگر نیز فاقد هرگونه سند و مدركی مبنی بر ادعای خود بودند.»
طبق گزارش اداره ۱۷ آگاهی تهران؛ صبح ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۱، هنگامی كه كارمندان خدمات بانك ملی شعبه دانشگاه تهران، در اصلی شعبه را باز و وارد آن شدند با تعجب مشاهده كردند؛ قفل كتابی پاركینگ، شكسته و تمامی سیمهای تلفن و دوربینهای مداربسته قطع و از كار افتاده است. كارمندان موضوع را به رییس شعبه و پلیس ۱۱۰ اطلاع دادند. ماموران پس از بررسی صحنه جرم متوجه میشوند؛ سارقان از در پاركینگ ساختمان وارد محوطه شدند و از طریق آب كردن در خزانه با دستگاه ذوب فلزات (هوا برش) مبادرت به شكستن قفل 250 فقره صندوق امانات كردند و سپس تمامی اموال موجود در 155 فقره صندوق را ربودند.
همچنین بانك ملی ایران طی اطلاعیهای درباره این سرقت اعلام كرد: «سیستم هشدار بانك كه باید هم به موبایل رییس بانك و هم به سامانه پلیس متصل باشد، فقط به موبایل رییس بانك متصل بوده و این سرقت به موبایل رییس بانك پیامك میشود، اما به دلیل اینكه در گذشته، این سامانه، هشدار اشتباهی داده بود، رییس بانك به این پیامك اعتنایی نمیكند و فكر میكند مانند دفعات قبلی پیامك اشتباه است.»
این ماجرا با بركناری دو مقام ارشد بانك ملی شعبه دانشگاه روبهرو شد. خبر سرقت از صندوق امانات تا سه، چهار روز به تیتر یك رسانهها تبدیل شده بود تا اینكه چهار روز بعد از سرقت، حسین رحیمی، رییس پلیس پایتخت در مورد دستگیری متهمان این پرونده گفت: «۱۳ نفر از سارقان در خارج از كشور دستگیر شدند كه آنها در حال بازگرداندن به كشور هستند.» اما فقط دو متهم اصلی خارج از كشور بودند كه بعد از دستگیری توسط اینترپل، ۷ ماه در زندان تركیه به سر بردند و سپس به زندان تهران بزرگ منتقل شدند.
حالا «اعتماد» در گفتوگوی اختصاصی با «آرمین»؛ متهم ردیف اول پرونده، ادعاهای او را به شرح زیر تنظیم كرده است.
از خودتان بگویید.
متولد سال ۱۳۶۶، فوق دیپلم ریاضی فیزیك، متاهل و دارای دو فرزند ۵ و ۸ ساله هستم و قبل از سرقت در شغل ساخت و ساز فعالیت داشتم.
غیر از سرقت صندوقهای امانات بانك ملی شعبه دانشگاه، سابقه دیگری هم دارید؟
تا قبل از سال ۱۴۰۰ كه از بانك سپه شعبه مركزی قائمشهر در مازندران سرقت كردم، هیچ سابقهای نداشتم. نه درگیری، نه سرقت، هیچی... بدهی زیاد باعث شد به فكر سرقت از بانك سپه بیفتم.
چقدر بدهی داشتید؟ چی شد كه به فكر سرقت از بانك سپه افتادید؟
1■
2■
نزدیك ۱۴، ۱۵ میلیارد تومان بدهی داشتم. طلبكارها جلوی خانه میآمدند و تهدیدم میكردند. هر روز هم به بدهیهایم اضافه میشد. قفل شده بودم و نمیدانستم باید چه كار كنم و چطوری این مبلغ را تهیه كنم. تحت فشار روحی بودم. با این همه فشار روحی، نمیتوانستم تشخیص دهم كه چی درست و چی درست نیست. تا اینكه تیر ماه ۱۴۰۰ وقتی در جمع دوستانم نشسته بودم، آنها به شوخی و خنده به من گفتند؛ اگر میخواهی بدهیات را پرداخت كنی، بهتر است بانك بزنی! خلاصه هر كدامشان پیشنهاداتی دادند... فكر سرقت از بانك سپه شعبه مركزی قائمشهر با این صحبتها شروع شد.
از جزییات سرقت بانك سپه بگویید.
خانه مادربزرگ دوستم پشت همین بانك بود. قبل از سرقت رفتیم دورتادور بانك را نگاه كردیم. دیوارهای قدیمی و فرسوده داشت. شب سرقت تا آمدیم پایمان را روی نردههای ورودی بانك بگذاریم و به داخل برویم، یك دفعه دیوار خراب شد و ریخت. بعد ما خیلی راحت وارد بانك شدیم تا برسیم به قسمت خزانه هیچ دری قفل نبود. بعدها خود مدیر بانك سپه شعبه مركزی قائمشهر این موضوع را تایید كرد كه هیچ كدام از درهای بانك قفل نبود. در قسمت خزانه یك حفاظ وجود داشت، حفاظ را بریدیم.
خواستیم در اصلی خزانه را تخریب كنیم كه دیدیم كلید در، روی قفل است. باز هم این موضوع را رییس بانك تایید كرد و گفت؛ كلید در خزانه روی قفل جامانده بود. تعطیلات بود و ما حدودا دو، سه روز داخل بانك سپه بودیم. در این مدت، هیچ كس وارد بانك نشد. حتی از در پشتی بانك برای خودمان پیتزا سفارش دادیم. بعد هم به راحتی از بانك خارج شدیم، اما حسابهایمان درست از آب درنیامد و فقط ۷۰۰ میلیون تومان داخل خزانه بود.
با ۷۰۰ میلیون تومان چه كردید؟ چگونه دستگیر شدید؟
پولی كه نیاز داشتم ۱۴، ۱۵ میلیارد تومان بود، ولی ۷۰۰ میلیون تومان بیشتر داخل خزانه بانك سپه نبود. كل ۷۰۰ میلیون تومان را به فقرا و افراد نیازمند كمك كردیم. بعد از بخشیدن این پولها، یكی از دوستانم كه در سرقت همراهم بود ماجرا را برای بیشتر اهالی تعریف كرده و به آنها گفته بود؛ سرقت از بانك سپه كار ما بود و... تا اینكه او را دستگیر كردند و دوستم اسم تمام ما را به ماموران لو داد. حدود دو ماه بازداشت بودم. رد مال را انجام دادم و تمام حساب بانك را پرداخت كردم. بعد از دو ماه با قرار وثیقه آزاد شدم.
من بیشتر از دوستانم داخل زندان بودم، چون آنها تمام تقصیرها را گردن من انداخته و به ماموران گفته بودند؛ آرمین برنامه و نقشه سرقت را كشید و سركرده ما بود. خلاصه چون تمام تقصیرها گردن من افتاد از همه دیرتر آزاد شدم، ولی آن سه نفر دیگر كمتر از ۱۵ روز بازداشت بودند و بعد با قید وثیقه آزاد شدند. یكسال، یكسال و نیم طول كشید تا حكم نهایی از سوی دادگاه اعلام شود.
من دوباره به ناچار تحت فشار مالی از دسته چك پدرم استفاده كردم تا خودم را از آن وضع نجات دهم، ولی ماجرا درست نشد كه هیچ، بدتر هم شد. این وسط تهدیدهای طلبكاران هم ادامه داشت؛ از همسر و دو دختر خردسالم عكس ارسال میكردند و به من میگفتند؛ ما حواسمان به همه چیز هست. این فشارها باعث شد به این نتیجه برسم؛ من كه قرار است مدتی در زندان بمانم پس چه فرقی دارد چند جرم مرتكب شده باشم!
برای همین تصمیم گرفتید از صندوق امانات بانك ملی سرقت كنید؟
بانك ملی نه! سراغ بانك تجارت شعبه دروازه دولت رفتیم. شب عید بود. سال ۱۴۰۱. به شدت از نظر مالی در تنگنا بودم. برادرانم فهمیده بودند كه من مشغول چیدن برنامهای برای سرقت هستم. به من گفتند؛ اگر كاری میخواهی انجام دهی ما هم كمكت میكنیم. شروع كردم به برنامهریزی و تحقیق برای سرقت دوم. بانكها به واسطه مشتریهایشان آدرس تمامی شعبههایی كه صندوق امانات داشت را در سایتهایشان گذاشته بودند. چند فیلم هم از سرقت صندوق امانات بانكها در اینترنت دیده بودم.
سرقت از صندوق امانات اصلا نیازی به اسلحه و ... نداشت. برای همین سرقت از صندوق امانات را انتخاب كردم. ابتدا از طریق گوگل؛ محوطه، بلوك و... بانك تجارت را دیدم و بعد هم رفتم بانك تا همه چیز را از نزدیك بررسی كنم. ساختمانهای اطراف بانك تجارت را كه بررسی كردم، دیدم ورود و خروج به آنجا هیچ زحمتی ندارد. دوربینهای اطراف بانك هم شناسایی كردم تا موقع ورود و خروج به بانك مشكلی پیش نیاید. دو روز قبل از عید فطر تعطیل بود و همان موقع نقشه سرقت را عملی كردم.
برای عملی كردن نقشه سرقت از صندوق امانات بانك تجارت چند نفر بودید؟
من و پسرخالهام.
چه ابزاری با خودتان برای سرقت برده بودید؟
سیمچین، دیلم و سنگ فرز.
2■
3■
فكر نمیكردید بانك تجارت نگهبان داشته باشد؟
این بانك نگهبان نداشت و ورودی و خروجیاش از یك در بود و در پاركینگش قفل بود. همین موضوع ثابت میكرد كه كسی داخل بانك نیست و نیازی به تحقیق آنچنانی نداشت. ساختمان بانك تجارت شعبه دروازه دولت؛ یك چهاردیواری بود كه جای ورود و خروجش هم كاملا مشخص بود.
نگران دوربینهای مداربسته بیرون یا داخل بانك نبودید؟
پوشش صورت و بدنمان كاملا بسته بود و نگران دوربینهای مداربسته اطراف بانك نبودیم. در مورد دوربینهای داخل بانك هم نگران نبودیم، چون میدانستیم وقتی داخل بانك برویم، سرورها و هاردهای دوربینها را از كار میاندازیم و سرنخی از ما نمیماند.
از نحوه ورودتان به بانك تجارت بگویید.
ما از ساختمان پشتی وارد بانك تجارت شدیم. اولین ورودی بانك یك در چوبی بود كه قفل نداشت. در را فشار دادیم و وارد محوطه پشتی شدیم كه محوطه را از شعبه جدا میكرد. قسمتی از شیشههای ورودی ترك داشت و تكه دیگر آن هم هیچ شیشهای نداشت. دستم را از میان شیشههای شكسته داخل بردم تا شببند را باز كنم. به همین راحتی این در هم باز شد و داخل ساختمان شدیم. بانك امنیت چندانی نداشت. بعد از ورود به ساختمان آژیر سمت خیابان را قطع كردم. آژیر با تلفن كار میكند، تلفن را كه قطع كردم، آژیر گویا از كار افتاد.
اكثر قفل درهای بانك تجارت شببند داشت و به راحتی باز میشد. هیچ مانعی نداشتیم تا رسیدیم به در صندوق امانات. در خزانه، مونتاژ و سری كاری بود و مربوط به شركت [...] میشد. ژورنالهای شركت هم در سایتشان به چگونگی ساخت در و قفلها اشاره كرده بودند، چون كارم ساختمان بود، میدانستم تركیب میلگرد و بتون تركیب غیرقابل نفوذی نیست و قابل نفوذ است، اما خسته شده بودیم. دو روز تعطیلات عید فطر بود و ۲۴ ساعت دیگر وقت داشتیم.
گفتیم داخل بانك استراحت كنیم و بعد با حوصله شروع به كار كنیم. دوازده، سیزده ساعت داخل بانك خوابیدیم. تا بیدار شدیم رفتیم سراغ در خزانه، اما هر كاری كردیم در خزانه باز نشد. كارمان سخت شده بود و وقت هم نداشتیم. همانجا كار را رها كردیم و رفتیم، بدون هیچ سرقتی.
بعد رفتید سراغ بانك ملی شعبه دانشگاه تهران؟
قصدم بانك ملی شعبه نیاوران بود، اما چون مسیرش دور بود و وسیله نداشتیم از سرقت آن صرفنظر كردیم. رفتیم سراغ بانك ملی شعبه دانشگاه تهران. بدون هیچ منظور و سوءنیتی. اینكه برخیها میگفتند؛ ما از طرف سازمان یا كشوری خاص این بانك را انتخاب كردیم، اصلا درست نیست. برخی دیگر هم سرقت از صندوق امانات بانك ملی را سیاسی میدانستند. در صورتی كه اصلا اینطوری نبود و نیست.
بررسیهایتان در مورد بانك ملی شعبه دانشگاه چگونه بود؟
قبل از عملی كردن نقشه دو بار وارد این بانك شدم. یكبار وارد شدم و فقط فضا و اطراف بانك را بررسی كردم، اما چون ساختمان بانك ملی، شكل هرم بود و به شدت پیچیده، مجبور شدم دو روز بعد مجددا به بانك بروم و از كارمندان و نگهبان آنجا پرس و جو كنم. حدود ۵۰ سوال آماده كرده بودم كه فقط از نگهبان بانك ملی بپرسم، اما او با یك جواب تمام سوالهایم را پاسخ داد.
به نگهبان گفتم؛ دوست عزیز خانه ما خیابان پشتی بانك است. شبها صدای موزیك ما را اذیت میكند. نگهبانی كه شبها داخل بانك است، نمیداند این صدای موزیك از كدام خانه است؟ نگهبان بانك ملی به من پوزخند زد و گفت؛ ای بابا، چه دل خوشی داری! بانك، نگهبان دارد؟! بانك، سرایدار دارد؟! اینجا هیچ كس شبها نمیماند. شبها بانك را پلمب میكنیم و میرویم.
صحبتهای نگهبان، جواب بسیاری از سوالهایم را داد. سراغ یكسری از كارمندان بانك رفتم تا از آنها هم سوالهایی بپرسم. مثلا اینكه خزانه كجاست؟ چقدر امنیت دارد؟ اگر بخواهیم دلار یا طلا داخل صندوق امانات این بانك بگذاریم چه شرایطی دارد و... .
با بررسیهایی كه كردم جواب تمام سوالاتم را گرفتم. از بانك خارج شدم و رفتم سراغ گوگل تا مطمئن شوم قفل خزانه بانك ملی را میتوانم باز كنم یا نه! از روی سایتشان آمار قفلها را درآوردم. رفتم حسنآباد و ضایعاتفروشیهای جاده قدیم كرج تا نمونه قفلها را از نزدیك ببینم. برای باز كردن قفل خزانه نیاز به دستگاه هوابرش داشتیم. دستگاه را تهیه كردیم تا نقشهمان را عملی كنیم.
برای سرقت از صندوق امانات بانك ملی چند نفر بودید؟
من، پسرخالهام و دو برادرم. من و پسرخالهام داخل بانك رفتیم و برادرانم مقابل ساختمان بانك ملی در خیابان وصال كشیك میدادند تا اگر كسی آمد به ما اطلاع دهند.
اموال را در پاركینگ سر باز شماره دو فرودگاه امام داخل ماشینی كه از دوستم قرض گرفته، گذاشته بودم. همان موقع كه از ایران با من تماس گرفتند، جای تمام اموال را به آنها گفتم. یكسری از اموال هم دست دوستان و افرادی بود كه به آنها اعتماد داشتم. همه اموال كشف شد، اما ما همچنان در زندان تركیه بودیم. اینترپل اجازه نداشت ما را به ایران بازگرداند.
3■
4■
بعد از ۷ ماه به ایران آمدید. بیشتر توضیح می دهید.
بعد از ۷ ماه با رضایت خودمان به ایران بازگشتیم. همانجا سازمان حقوق بشر به ما گفت؛ شما نباید به ایران برگردید، اما نمیتوانستیم. عزیزانمان در ایران بازداشت بودند و وجدانم قبولم نمیكرد كه تركیه بمانم. خیلی از خبرگزاریهای خارجی به زندان تركیه آمدند تا با ما مصاحبه كنند، اما ما قبول نمیكردیم.
حتی فائزه هاشمی برای ملاقات و مصاحبه با ما به تركیه آمد با این عنوان كه دفترچه خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی داخل صندوق امانات بوده است. در صورتی كه چنین چیزی داخل صندوق امانات بانك ملی شعبه دانشگاه نبود و هیچ كدام از صندوقها متعلق به فرد یا افراد سیاسی نبود.
با این حال ما حاضر به گفتوگو با این افراد نشدیم و بعد از ۷ ماه به ایران آمدیم. لحظه ورود به ایران دو فرزندم را به یكی از اقوام نزدیكمان سپردند. همسرم هم بعد از ۷۲ ساعت بازجویی آزاد شد.
من، پسرخالهام و برادرانم تا امروز بلاتكلیف در زندان تهران بزرگ هستیم. ۱۵ آبان كیفرخواستمان صادر شد و طبق كیفرخواست، من و پسرخالهام كه متهمان ردیف اول و دوم پرونده هستیم با اتهام افساد فی الارض مواجه شدیم. در كیفرخواست آمده؛ سرقت مسلحانه! ما حتی یك چاقو هم همراهمان نبود و اگر با ماموران مواجه میشدیم، قطعا فرار میكردیم.
در تمام این سرقتها به دستگیری فكر نمیكردید؟
به قدری تحت فشار بودم كه قدرت فكر كردن نداشتم. فكر میكردم چون صورتمان كاملا پوشیده است، هیچ وقت دستگیر نمیشویم. قبول دارم؛ اشتباه كردم، اما اتهام قید شده در كیفرخواست، عادلانه نیست. ما نه به كسی آسیب زدیم و نه شلوغ كاری كردیم. منِ آرمین؛ فقط بدهكار بودم! حالا هم پشیمانم و از مدیران و مسوولان بانك و همچنین از صاحبان صندوقهای امانات بانك ملی شعبه دانشگاه طلب بخشش دارم. در همین راستا هم توبهنامهای در زندان نوشتم.
توضیح «اعتماد»: تمامی مدارك و مستندات از جمله فایل گفتوگو، كیفرخواست و اطلاعیه قرمز اینترپل نزد روزنامه محفوظ است.
شب سرقت از صندوق امانات بانك ملی را توضیح دهید.
ساعت ۲ شب در پاركینگ بانك ملی را به سمت داخل هل دادیم. در پاركینگ سنگین بود و قفل آن شكست. وارد محوطه پاركینگ شدیم. داخل پاركینگ تابلوی راهنما داشت. مثلا علامت زده بود؛ به طرف نمازخانه، به طرف خزانه قدیم، به طرف صندوق امانات، به طرف طبقه اول شعبه...تا زمانی كه جلوی در صندوق امانات برسیم هیچ دری قفل نبود و نیاز به تخریب نداشت.
بالاخره به در ورودی صندوق امانات رسیدیم. ما ۱۷۰ فقره از صندوقهای امانات بانك ملی را با ضربه چكش باز كردیم و دو كولهای كه همراهمان بود را پر كردیم. من محتویات صندوقها را خالی میكردم و پسرخالهام محتویات آن را جدا میكرد و داخل كولهها میریخت. كارمان كه تمام شد، رفتیم سراغ دوربینها. اتاق مانیتورینگ را پیدا و تمام هاردها را خارج كردیم و با خود بردیم. كل ماجرای سرقت از صندوق امانات بانك ملی همین بود.
چند ساعت در بانك ملی بودید و بعد از سرقت كجا رفتید؟
چهارده، پانزده ساعت در بانك ملی بودیم. حدود ساعت ۶ صبح كارمان تمام شده بود. خیابان انقلاب را به خاطر نماز جمعه بسته بودند. تصمیم گرفتیم، بخوابیم. خوابیدیم تا ۲ ظهر؛ نماز جمعه تمام شده بود، ولی مردم در خیابان بودند. از همان دری كه وارد شده بودیم، خارج شدیم. حتی موقع خروج از در پاركینگ، یك قفل كتابی به در زدم تا كسی شك نكند و بعد از ما نتواند وارد بانك شود. با موتور از كنار مردم رد شدیم و به خانه پدرم رفتیم، چون میدانستم هیچ كس خانه پدرم نیست.
آنجا شروع كردیم به باز كردن اموال تا ببینیم چه چیزهایی برداشتیم؛ كلی طلا، یورو، دلار و سكه. هیچ چیز عتیقهای داخل اموال نبود. اموال را تقسیم نكردم، چون میترسیدم مثل جریان بانك سپه لو برویم و رد مال گردن ما بیفتد. در جریان سرقت بانك سپه، ما اصلا به آن ۷۰۰ میلیون تومان دست نزدیم و فقط بین خانوادههای فقیر و آنهایی كه حتی شام نداشتند بخورند، تقسیم كردیم، اما بعد كه ما را دستگیر كردند، ۷۰۰ میلیون تومان از جیب خودمان به عنوان رد مال پرداخت كردیم.
برای همین در سال ۱۴۰۰، مردم در بسیاری از سایتهای خبری مازندران زیر پستها كامنت گذاشته بودند؛ رابین هود... .
ادامه بدهید؛ اموال سرقتی صندوق امانات بانك ملی را چه كردید؟
اموال سرقتی از بانك ملی زیاد بود. طلاها را از ارزها جدا كردم و داخل فویل گذاشتم؛ هر فویل ۱۲۰ گرم. طلاها را جدا كرده بودم كه خیرات كنم. یعنی ببخشم و به كسانی كه نیاز دارند، بدهم. مشكل من با ۳۰ میلیارد تومان حل میشد؛ ۳۰ میلیارد را كنار گذاشتم. ۲۰ میلیارد تومان هم برای پسرخالهام كنار گذاشتم. به برادرانم ریالی ندادم، ولی برایشان كنار گذاشتم. مابقی اموال را هم مخفی كردم كه وقتی از تركیه برگشتم، بین نیازمندان تقسیم كنم.
4■
5■
اموال را در پاركینگ سر باز شماره دو فرودگاه امام داخل ماشینی كه از دوستم قرض گرفته، گذاشته بودم. همان موقع كه از ایران با من تماس گرفتند، جای تمام اموال را به آنها گفتم. یكسری از اموال هم دست دوستان و افرادی بود كه به آنها اعتماد داشتم. همه اموال كشف شد، اما ما همچنان در زندان تركیه بودیم. اینترپل اجازه نداشت ما را به ایران بازگرداند.
بعد از ۷ ماه به ایران آمدید. بیشتر توضیح می دهید.
بعد از ۷ ماه با رضایت خودمان به ایران بازگشتیم. همانجا سازمان حقوق بشر به ما گفت؛ شما نباید به ایران برگردید، اما نمیتوانستیم. عزیزانمان در ایران بازداشت بودند و وجدانم قبولم نمیكرد كه تركیه بمانم. خیلی از خبرگزاریهای خارجی به زندان تركیه آمدند تا با ما مصاحبه كنند، اما ما قبول نمیكردیم.
حتی فائزه هاشمی برای ملاقات و مصاحبه با ما به تركیه آمد با این عنوان كه دفترچه خاطرات آقای هاشمیرفسنجانی داخل صندوق امانات بوده است. در صورتی كه چنین چیزی داخل صندوق امانات بانك ملی شعبه دانشگاه نبود و هیچ كدام از صندوقها متعلق به فرد یا افراد سیاسی نبود.
با این حال ما حاضر به گفتوگو با این افراد نشدیم و بعد از ۷ ماه به ایران آمدیم. لحظه ورود به ایران دو فرزندم را به یكی از اقوام نزدیكمان سپردند. همسرم هم بعد از ۷۲ ساعت بازجویی آزاد شد.
من، پسرخالهام و برادرانم تا امروز بلاتكلیف در زندان تهران بزرگ هستیم. ۱۵ آبان كیفرخواستمان صادر شد و طبق كیفرخواست، من و پسرخالهام كه متهمان ردیف اول و دوم پرونده هستیم با اتهام افساد فی الارض مواجه شدیم. در كیفرخواست آمده؛ سرقت مسلحانه! ما حتی یك چاقو هم همراهمان نبود و اگر با ماموران مواجه میشدیم، قطعا فرار میكردیم.
در تمام این سرقتها به دستگیری فكر نمیكردید؟
به قدری تحت فشار بودم كه قدرت فكر كردن نداشتم. فكر میكردم چون صورتمان كاملا پوشیده است، هیچ وقت دستگیر نمیشویم. قبول دارم؛ اشتباه كردم، اما اتهام قید شده در كیفرخواست، عادلانه نیست. ما نه به كسی آسیب زدیم و نه شلوغ كاری كردیم. منِ آرمین؛ فقط بدهكار بودم! حالا هم پشیمانم و از مدیران و مسوولان بانك و همچنین از صاحبان صندوقهای امانات بانك ملی شعبه دانشگاه طلب بخشش دارم. در همین راستا هم توبهنامهای در زندان نوشتم.
توضیح «اعتماد»: تمامی مدارك و مستندات از جمله فایل گفتوگو، كیفرخواست و اطلاعیه قرمز اینترپل نزد روزنامه محفوظ است.
5■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح علی......👆
💚 انکار علی
پیامبر گرامی اسلام
صلی الله علیه وآله
فرمودند:
....ای مردم:
علی به فرمان خدا
امام است،
و
خداوند هرگز توبه ی کسی را
که
امامت او را انکار کند،
نمی پذیرد،
و هرگز او را نمی آمرزد،
این حتمی است،
که خداوند با آن که
دستور او را
در پذیرش امامت علی نپذیرد،
چنین میکند،
و
او را به عذابی سخت
و دردناک
تا ابد الدهر
مبتلا میکند،
پس
بر حذر باشید،
از اینکه
با او
مخالفت کنید،
و
بترسید از عذابی که
هیزم آن
انسانها و سنگها هستند،
و
برای کافران مهیا شده است....
=============؛
برگزیده از :
خطبه ی غدیر
🌴🌴🌴🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 گل انتظار
یک روز نسیم خوش خبر می آید
بس مژده به هر کوی و گذر می آید
عطر گل انتظار در فضا می پیچد،
می آیی و انتظار سر می آید.
💚
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 تست بزرگتربن پهپاد ایران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
پهپاد شاهد 149 یا پهپاد غزه
با فاصله دو بال 22 متر، وزن 3 تن،
دارای موتور توربو پراپ است
که
این پهپاد امکان پرواز در ارتفاع
40 هزار پایی را داشته باشد!
این پهپاد توان 800 کیلوگرم
محموله با مداومت پرواز 36 ساعت
را دارد و برد آن 7000 کیلومتر است!
پیش از این تصاویر رونمایی
از این پهپاد را مشاهده کرده بودید
و حال تست پرواز این هواپیما را
به همراه توضیحی درباره آن میبینید.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤥 پیام پینوکیو........👆👆
پیامی که
در کودکی
از
پینوکیو
نگرفتیم...
🦓🦓🦓🦓🦓
⚫ اجتناب از سه گروه
امام صادق
علیه السلام
فرمودند:
از سه گروه از مردم
بپرهیز:
خیانتکار،
و
ظالم،
و
سخن چین،
زیرا کسیکه
به نفع تو خیانت کرد،
بر علیه تو هم
خیانت میکند،
و
کسیکه به نفع تو ظلم کرد،
بر علیه تو هم ظلم میکند،
و
کسیکه سخن دیگران را
نزد تو می آورد،
سخن تو را هم ،
جای دیگر خواهد برد.
===========؛
تحف العقول
⚘🌸⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه.........👆👆👆
به یاد شهدا
حال دختر خردسال شهید
در
سر کلاس.
❤هدیه به ارواح شهدا:
فاتحه و صلوات
🟥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی از.................👆👆
خلوتی حرم اباعبدالله
(علیه السلام)
در
روزهای فتنه و آشوب
در
عراق.
(سالهای قبل)
امنیت،
گوهری گرانبهاست،
شکر گزار امنیت باشیم.
🌸 الحمد لله
💜
🔷️ مار زخمی
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ
ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت.
ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽآمد، ﺷﯿﺮ را میخورد
ﻭ سکهاﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ میانداخت.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ.
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ.
ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ
ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد
ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ.
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ.
ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ
و ﭘﺴﺮ را نیش زد
و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ
ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ،
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ
ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ.
ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ
ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ
ﻭ ﮔﻔﺖ:
«ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور،
ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را
فراموش میکنی
و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ
ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»
🐉🐉🐉🐉🐉🐉🐉
💥 عاقبت انحراف
این اشعار از اهل سنت است،
ببینید، چون ولایت اهل بیت
علیهم السلام را ندارند ،
و اعتقادی هم به شفاعت ندارند
عاقبت کارشان، طبق شعر خودشان،
به کجا می انجامد.
👇👇👇👇👇؛
خواب بودم نیمه شب در بسترم
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود
سر بلند کردم که عزرائیل بود
رنگ از رخسار گلگونم پرید
آب پیشانی به دامانم چکید
دست و پایم سست، تن خیس از عرق
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
التماسش کردم و گفتم : امان
گفت : امر است از خدای آسمان
زندگانی بر سرت پایان گرفت
از تو باید این دقیقه جان گرفت
گفتمش : مال و منالم مال تو
تا رها یابم من از چنگال تو
گفت : نه هنگامه ی هجران توست
آنچه داری سهم فرزندان توست
سالها از عمر خود دادی هدر
از گناهان کاش میکردی حذر
آن همه فرصت چه کردی تا کنون
حال فرصت از کفَت آمد برون
کن وداع با خانمان و زندگی
رَو به عُقبی با چنین شرمندگی
گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.
روح من دست ملَک تقدیم شد
سخت جانم را برون آورد مَلَک
نالهام افتاد در گوش فلک
لاشه ای دیدم زمن در بستر است
چشمهایش بسته و گوشش کر است
صبح شد دیدم عیال و خانمان
آمدند بر بسترم گریه کنان
دخترم می زد به صورت : کای پدر
زود بستی از میان بار سفر
آن طرف تر خواهرم خون میگریست
داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟
یک نفر آمد لباسم را درید.
آن دگر گفتا که تابوت آورید
غسل میّت دادنم خویشان من
در کفن پیچیده کردند جان من
سوی قبرستان روان کردند مرا
اهل منزل صد فغان کردند مرا
زین پس از آنان سرایم دور بود.
بعد از اینها منزل من گور بود
بردَنم در قبر نهادند در لحد
قبر شد منزلگه من تا ابد
خاک را بسیار بر من ریختند.
خود دعایی کرده و بگریختند
آن زمان من بودم و تنگی گور
ظلمتی گسترده بی یک ذره نور
ناگهان آمد صدای گفتگو
دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو
گفت برخیز ای فلان ابن فلان
لحظهی پرسش رسیده ست این زمان
اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟
دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟
سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟
کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟
مانده بودم در جواب آن دو من
مهر خاموشی مرا بُد بر دهن
رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش
دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش
بی جوابم چون بدیدند آن زمان
برسرم کوبید با گرزی گران
آنچنان گرزی که آتش در گرفت
شعله هایش گور من را بر گرفت
وامصیبت این چه حال است ای خدا
ناگهان آمد به گوشم این ندا
بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی
عمر جاویدان به خود پنداشتی
حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا
پیروی از نفس و شهوت بود تورا
بر نماز خویش کاهل میشدی
روزه میآمد تو غافل میشدی
دست یاری با شیاطین داشتی
بی خیالی از برِ دین داشتی
غافل از یاد خدا بودی کنون
از عذاب سخت کی آیی برون
در غل و زنجیر کردند پای من
پس نشان دادند به من مأوای من
یک در از دوزخ برایم باز شد.
ناله و درد و فغان آغاز شد.
ضجّهها کردم خدایا الأمان
شعله ای برخاست بند آمد زبان
آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است
دیدم آنجا منزل این جاهل است
آرزو کردم که : ای کاش این زمان
بر بگردم ساعتی را در جهان
تا تن از دوزخ دمی راحت کنم
بی نهایت سجده و طاعت کنم
آرزویم بود این ، اما چه سود
راه برگشتی برای من نبود.
💥💥💥
🔷️ بندگی
امام صادق
علیه السلام
فرمودند:
یکی از بزرگان قوم بنی اسرائیل
آنقدر خدا را عبادت کرد
که
مانند چوب خلال
لاغر و نحیف گردید،
خداوند به پیامبر آن زمان
وحی فرستاد،
که
به او بگوید:
به عزت و بزرگی خودم سوگند،
اگر آنقدر مرا عبادت کنی
که
مانند روغن در دیگ جوشان
آب شوی،
هرگز از تو
نخواهم پذیرفت،
جز
از همان راهیکه
به تو دستور داده ام
به نزد من
بیایی.
=============؛
ثواب الاعمال
(صدوق)
🌲🌲🌲🌲
🇮🇷 محرمانههای
قدرت پهپادی ایران.
1■
به دلیل اهمیت مطالب مطرح شده در مستند «پرچمدار» که یکشنبهشب؛ ۲۱ آبان روی آنتن شبکه دوم سیما رفت، خبرگزاری دانشجویان ایران ناگفتهها و محرمانههای قدرت پهپادی ایران در این مستند را به صورت مکتوب در اختیار مخاطبان قرار میدهد
به گزارش ایسنا، مستند پرچمدار حکایتی از مسیر ایجاد، تثبیت و تحکیم قدرت پهپادی ایران با تکیه بر پهپادهای خانواده شاهد است که با استفاده از تصاویر آرشیوی برای نخستین بار پخش شد. در این مستند بسیاری از عملیاتها و اتفاقات پهپادی شاخص در طول سالهای اخیر به ویژه در جبهه مقاومت را با روایت مستقیم نفرات درگیر در این حوزه به تصویر کشید.
موضوع حضور پهپادهای شاهد در جنگ اوکراین از دیگر محورهایی است که در این مستند به آن پرداخته شد همچنین برای نخستین بار اسنادی در خصوص ماجرای فروش پهپادهای شاهد ۱۳۶ به روسیه منتشر شد که ثابت میکند ماجرای فروش پهپاد به روسیه ماهها قبل از آغاز جنگ اوکراین کلید خورده بود.
در این مستند تاریخچه ورود ایران به پهپادهای اولیه به این شرح توضیح داده شد: گردان رعد در سال ۱۳۶۳ برای تصویربرداری به وسیله هواپیماهای بدون سرنشین برای انجام عملیاتهای شناسایی، تشکیل شد. براساس طرحی که توسط جهاد دانشگاهی اصفهان ارائه داد، با قرار گرفتن یک دوربین عکاسی کانن اف ۱ بر روی هواپیمای بدون سرنشین اولیه از مواضع رژیم بعث عراق در جبهههای جنگ تصویربرداری شد. سوخت این هواپیما با نصب بطری سرم بر روی بدنه آن تامین شد.
پس از موفقیتآمیز شدن عملیات این هواپیما در جبهههای حق علیه باطل، درخواست نیروهای نظامی برای فیلمبرداری هوایی از مواضع دشمن بعثی به حدی افزایش یافت که «گردان هوایی القاعده در غرب کشور» تشکیل شد.
وضعیت پهپادی بعد از جنگ
سردار خرم فعال، متولی یگانهای پهپادی کشور در توضیح وضعیت پهپادی کشور در سالهای پس از دفاع مقدس، گفت: در پایان جنگ شهید اکبر بیگدلی به من گفت: «به من گفتهاند وضعیت پهپاد را ظرف شش ماه جمع کن، اما من نمیخواهم این ننگ به دست من رقم بخورد.»، اما این اتفاق به دلیل برخی نیازهای توپخانهای نیفتاد و کار ادامه یافت.
او افزود: نیاز کشور به انتقال محمولههای رزمی و افزایش برد پرواز هواپیماهای بدون سرنشین موجب ادامه یافتن و توسعه بخش پهپادی کشور شد و مهندس نصر مسوول پرندههای بدون سرنشین و پهپادی کشور شد.
سردار کوچکی معاونت اطلاعات نیز گفت: در مقطع پس از جنگ تحمیلی چشم موشکی کشور هنوز فعال نشده بود و از طریق برگزاری مانور تربیتحیدریه تلاش کردیم که وضعیت پهپادی کشور را بهبود دهیم که البته این مانور ناموفق بود.
هرمس ساخت اسراییل.
اما ناگهان در سال ۱۳۸۰ یک فروند پرنده هرمس ساخت اسراییل به دلیل نقص فنی در موتور در اطراف شهر مریوان سقوط کرد و به دست نیروهای خودی افتاد و مهندسان صنعت هوا فضای کشور و یگان پهپادی با صرف ماهها زمان و مطالعات و کنکاش دقیق این پرنده را مهندسی معکوس کردند. این پرنده از پیشرفتهترین پرندههای آن روز دنیا و رادار گریز بود
با رسیدن این پرنده به دست دانشمندان سازمان هوافضا، ۱۰ نفر از مرکز شاهد روی این پرنده مشغول کار شدند.
مهندس نصر اصفهانی مسوول پرندههای بدون سرنشین کشور گفت: در آن زمان مهندسان کشور هنوز با فناوریهای روز پهپادی جهان آشنا نبودند، اما بچههای شاهد به حدی با انگیزه کار کردند که رفته رفته مشکلات در این پروژه از بین رفت. پرنده هرمس ساخت اسراییل را تعمیر کردیم و به پرواز درآوردیم و بعد از چند بار تست ناموفق در نهایت موفق به پرواز پایدار آن شدیم و نمونههای زیادی از روی آن ساختیم.
اولین مح
صول، شاهد ۱۲۳
بعد از آن شاهد ۱۲۳ با ویژگی رادارگریزی، کم مصرف بودن و مداومت پروازی ۱۵ ساعته ساخته شد و به مرحله تست رسید.
شاهد ۱۲۳ با وجود مخالفتهای اولیه، موجب جلب توجه فرماندهان نظامی کشور در سالهای پایانی دهه ۱۳۸۰ شد.
سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت: اولین پهپاد کشور موجب سیطره بر همه پایگاههای آمریکایی در منطقه شد بیآنکه آمریکاییها بتوانند آن را شناسایی کنند. به جز بال و بدنه همه بخشهای تولید پرندهها به بخش خصوصی سپرده شد و کار بومیسازی آن انجام شد. در تامین بودجه پروژه با مشکلات زیادی روبرو بودیم، اما با فروش ساختمانها، زمینها و پادگانهای نظامی در اختیارمان، بودجه تحقیقات پهپادی را تامین کردیم و با رضایت و حمایت مقام معظم رهبری کار را ادامه دادیم.
به گفته وی یکی دیگر از پرندههای ساخت داخل شاهد ۱۲۹ با وزن یک تن و مداومت پروازی بالاتر بود که در ابتدای سال ۱۳۸۵ با فناوریهای جدید ساخته شد و در ابتدای سال ۱۳۹۲ اولین تست آن انجام شد.
1■
2■
سردار خرم فعال، متولی یگانهای پهپادی نیز در ادامه گفت: کار تحقیقات و توسعه پرندهها ادامه داشت تا آر کیو ۱۷۰ آمریکایی در آذر ۱۳۹۰ در کمین سپاه افتاد و با حداقل خسارت به زمین نشانده شد. این هواپیما نقطه آغازین برخی فناوریهای جدید در سبک آر کیو بود. کار زیادی برای رمزگشایی و بومیسازی فناوریهای این پهپاد انجام شد.
وی ادامه داد: نتیجه کار ساخت و به خدمت گرفتن شاهد ۱۰۶ و شاهد ۱۹۱ با مداومت پروازی بالا و توان پرواز در ارتفاع ۳۰ هزار پایی بود.
در ادامه سردار حاجیزاده با اشاره به حضور داعش در سوریه و کمک پهپادهای ایرانی برای پاکسازی آنها از سوریه و عراق، گفت: ابابیل ۳ در سال ۱۳۹۰ و شاهد و صادق ۱۲۱ در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ را در ایران ساختیم و با موفقیت بودن ماموریتها، آنها را برای مبارزه با داعش راهی عراق و سوریه کردیم البته حاج قاسم سلیمانی در ابتدا مخالف این کار ما بود و فکر میکرد پرندهها برایش دردسرساز میشوند و غیرعملیاتی هستند. همین مقاومت باعث برگزاری جلسات چند باره با ایشان و روشن کردن ابعاد این اقدام ما و جلب موافقت نسبی ایشان شد.
وی ادامه داد: فرمانده یگان پهپادی اوائل کار نگران کاستیها و نقصها بود و من هم میدانستم اگر زیر بار مسوولیت این سامانه نرویم، یگان پهپادی به سرانجام نمیرسد. با پیگیریها، مداومتها و دلسوزیهایی که توسط دوستان یگان پهپادی در سال ۱۳۹۴ انجام شد، شاهد ۱۲۹ برای اولین بار وارد سوریه شد. با عملکرد موفقیت شاهد ۱۲۹ سردار سلیمانی با این تعبیر که «چشم ما در میدان جنگ را با عکسهای واضح از مواضع دشمن، روشنتر کردید» از ما تشکر کرد و از آن پس این سردار سلیمانی بود که شب و روز برای بکارگیری پهپادها در عملیاتهای شناسایی از ما درخواست همکاری داشت.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه خاطرنشان کرد: عملیاتهای ایران علیه مواضع داعش در سوریه قبل از انجام توسط پهپادها مورد شناسایی قرار میگرفت. در این عملیاتها بود که برای اولین بار روی بمبهای پهپادها، فرستنده نصب کردیم و اطلاعات مورد نیاز به یگانها را با دقت بسیار بالایی دریافت کردیم.
به گفته حاجیزاده، یگان پهپادی سپاه از سال ۱۳۹۶ به بعد تبدیل به یکی از نقاط قوت ایران در کنار حوزه موشکی شد
شاهد ۱۲۹
تولد شاهد ۱۲۹ و ۱۳۶
طبق اعلام راوی مستند، بیش از ۷۰۰ بمب از طریق شاهد ۱۲۹ روی مواضع تروریستها در سوریه و عراق ریخته شد و همین مسئله موجب توجه بیشتر سردار سلیمانی و قرار گرفتن یگان پهپادی جزو اصلی رکن نظامی جنگ علیه داعش شد.
سردار سلیمانی اذعان داشت که «تلفاتگیری از داعش با پهپادها بیشتر شده است.»
در حوزه پهپادهای انتحاری کار با پهپاد شاهد ۱۳۱ و در اردیبهشت ۱۳۹۴ آغاز شد که بعدا این پرنده به شاهد ۱۳۶ تغییر نام داد. این پهپاد در بین نیروهای بخش پهپادی به «جوجه اردک زشت» معروف شد و برای به پرواز درآمدن آن نیاز به سرعت ۱۹۰ کیلومتری خودرو حامل پهپاد است.
همکاری با روسیه
در بخش دیگری از مستند «پرچمدار»، خبرنگار به روسیه سفر میکند و درباره چگونگی همکاری مشترک نظامی ایران و روسیه سخن میگوید.
در جنگ روسیه با اوکراین ایران بارها و بارها به انتقال فناوری و فروش پهپاد شاهد ۱۳۶ به روسیه متهم شد در حالی که تحقیقاتی ما اثبات میکند پروژه همکاری نظامی ایران و روسیه از سالها قبل از جنگ اوکراین در قالب یک قرارداد همکاری مشترک کلید خورد و خبر آن همان مقطع زمانی از شبکه بیبیسی پخش شد و کارشناس این شبکه نیز به تحلیل و بررسی این همکاری مشترک پرداخت.
مستند سپس بخشی از نشست فرمانده نیروی هوایی روسیه با سردار حاجیزاده را نشان داد.
حاجیزاده در این دیدار به ژنرال روس گفت: پهپاد امروز و به ویژه در آینده یک قدرت بسیار بزرگی ایجاد میکند که اجتنابناپذیر است که همه باید آن را داشته باشند. پهپاد به تنهایی یک قدرت دارد، اما وقتی با موشک یا هواپیما ترکیب میشود توان جدیدی را به وجود میآورد.
وی در این دیدار به ژنرال روس پیشنهاد داد: شما کمک کنید تا ما فرماندهی فضایی را تشکیل دهیم ما هم کمک میکنیم تا شما فرمانده پهپادی را تشکیل دهید.
حاجیزاده در همین مستند اذعان داشت: موضوع مخفیایی نیست، به محور مقاومت کمک میکنیم تا خودشان را بسازنند و کارهای عملیاتی انجام دهند. هر مقدار در توانمان باشد به این کار ادامه خواهیم داد.
تولد پدافند پهپادپایه
فرمانده نیروی هوافضای سپاه در بخش دیگری از سخنانش در مستند پرچمدار، گفت: در ابتکاری کاملا ایرانی و بومی برای اولین بار پدافند پهپادپایه را در جهان ایجاد کردیم که موشک ۳۵۸ یکی از نمونههای آن است.
2■
3■
یکی دیگر از نمونههای توانمندی جمهوری اسلامی ایران در حوزه پهپادی، شاهد ۱۴۹ یا پهپاد غزه بود که در این مستند به آن پرداخته شد.
این پهپاد بزرگترین پرنده ساخته سده توسط ایران با طول دو سر بال ۲۲ متر است که توان حمل بار تا ۸۰۰ کیلو با مداومت پروازی ۳۶ ساعت را داراست. موتور این پرنده از نوع توربو کراپ است که برای اولین بار در یک پهپاد ایرانی به کار گرفته شده است. این موتور باعث اوج گرفتن پرنده تا ارتفاع ۴۰ هزار پایی میشود.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه در بخش دیگری از سخنانش در گفتگو با سازندگان این مستند، گفت: سرریز و دستاوردهای صنعت پهپادی سازمان هوافضا را به بخشهای صنعتی و غیرنظامی دادیم. امروز راهاندازی خط تولید موتورسیکلت الکتریکی، بارورسازی ابرها، کمک به سازمان هواشناسی برای پیشبینی دقیق سیل در مناطق مختلف کشور، کمک در امدادرسانیها و نقشهبرداری توپوگرافی از معادن کشور بخشی از اقدامات غیرنظامی پهپادهای ماست.
وی تاکید کرد: فرماندهان در هوافضای سپاه تغییر کردند، اما کارها و پروژهها در یگان پهپادی هیچ وقت زمین نماند و مسوولان به روشهای خودشان پروژهها را ادامه داده و همچنان میدهند.
به گفته فرمانده سازمان هوافضای کشور، جرات و جسارت دادن به نیروهای عملیاتی و محققان در سازمان هوافضای سپاه از دلایل توسعه بخش پهپادی کشور است.
حاجیزاده در پایان افزایش قدرت ریسکپذیری دانشمندان پهپادی را از جمله اقداماتی برشمرد که شخصا به محققان این عرصه القاء کرده است.
وی از ساری و جاری بودن این روحیه به صورت سازمانی در نیروی هوافضای سپاه سخن گفت.
3■