eitaa logo
『ڪَمۍ‌ٖټاٰ‌شُھَداٰ』
758 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
999 ویدیو
45 فایل
شھادت داستان ماندگارۍ آنانےست که دانستند، دنیا جاۍ ماندن نیست ..!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسن گریونه یادش میمونه که چطوری مادر و آورده اون روز خونه  هوا تاریک بود خونمون نزدیک بود مادرم خورد به دیوار بس که کوچه باریک بود @kami_ta_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 📍شما مریض بودی 🌟همسرم، عزیزم! می‌خواهم مرا حلال کنی. آن موقع که بنده به جبهه می‌آمدم، شما مریض بودی و بنده نتوانستم پیش شما بمانم؛ یعنی وظیفه شرعی بود که به جبهه بیایم. خلاصه امیدوارم خداوند بزرگ به شما شفا عنایت فرماید و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم. یاد شهدا با صلوات🌷 @kami_ta_shohada
سلام بر آنهایی که لباس داماد؎‌ هم گرفته بودند ولی لباس غواصی پوشیدند و به معشوق رسیدند...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 آلبوم عکس های زیبا و خاطره انگیز بسیجی ( مرغابی امام زمان عج ) به همراه نوحه ای شنیدنی از مداح بسیجی 📸 شیرمرد زنجانی ، سردار بسیجی معاونت دلاور گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر (عج) لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات عاشورایی ، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در جبهه های حق علیه باطل بود که دی ماه ۱۳۶۵ ۵ ، منطقه عملیاتی به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خشنود تا محضر دوست پرواز کرد . 🌸 نامش جاوید و یادش گرامی @kami_ta_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 گٰاهیْ عَجیبْ آرٰامِشَمْ رٰا بِهْـ توُ مَدْیُونَمْ... بِهْـ نِگٰاهَتْ... بِهْـ دُعٰایَتْ... 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤یا ام ابیها 🖤 🖤بوی چادر سوخته مادری می آید 🖤
شهیـد یعنی: به خیرگذشت... نزدیک بود بمیرد! تـــو چه می کنی در این میانه...؟! یادت نرود ... شهید بیدارت می کند ... شهید دستت را می گیرد ... شهید بلندت می کند ... •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• @kami_ta_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘💔😭 ▫️زخم هاے ڪهنہ ڪوچہ دوباره باز شد فصل تنهايے مولايم علے (ع) آغاز شد🏴 ▪️شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)تسلیت باد
یاد پهلوهای زخمی بخیر عاقبت ارادت صادقانه به حضرت زهرا(س)، شهادت زهراوار است. جوان باشی و از پهلو مجروح و.... 🔻 هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری‌ها و مشکلاتشان به سراغ این شهید می‌آیند. خدا را به حق این شهید قسم می‌دهند و برای او نذر می‌کنند، قرآن می‌خوانند و خیرات می‌دهند. 🔻 شهید محمدرضا تورجی‌زاده ۲۳ تیرماه ۴۳ دیده به جهان گشود، او ۵ اردیبهشت ۶۶ در بانه، منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ به شهادت رسید. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف‌ناپذیر در مجالس عزاداری شرکت می‌کرد. 🔻شهید تورجی‌زاده مداح بود، سوز عجیبی هم داشت، کمتر مداحی را مثل او دیده بودم، سی دی مداحی او هم هست. او عاشق حضرت زهرا (س) بوده وقتی هم که شهید شد ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود. ▪️روضۀ حضرت زهرا (س) از "شهید تورجی زاده" ❣روضه را به درخواست "شهید حاج حسین خرازی" از پشت بیسیم خواند و بعد در كل بيسیم ها پخش شد با هم بشنویم 👇
1_722579792.mp3
2.69M
مداحی شهید محمدرضا تورجی زاده @kami_ta_shohada
❣ در تفحص شهدا مشغول بودیم. مدت زیادی بود که شهید پیدا نمی‌کردیم. شکستن قفل این مشکل و پیدا کردن شهید فقط یک راه داشت. اعتقاد داشتیم هر جا که کار شدیدا به مشکل می‌خورد توسل به نام مقدس حضرت زهرا (س) کارساز است. یک روز صبح با اعتقاد گفتم، «امروز حتما شهید پیدا می‌کنیم.» به بچه‌ها گفتم، «این ذکر را زمزمه کنید: دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه (س) منم گدای فاطمه (س)، منم گدای فاطمه (س)» سپس گفتم، «یا حضرت زهرا (س) ما امروز گدای شماییم. آمده‌ایم زائران امام حسین (ع) را پیدا کنیم. اعتقاد داریم که هیچ گدایی را از در خانه ات رد نمی‌کنی.» این را در دل گفتم و حرکت کردیم. در راه به یک تپه رسیدیم. همین طور که از تپه بالا می‌رفتیم یک برآمدگی دیدم. بی اختیار توجهم به آن جلب شد! کلنگ را برداشتم. اولین ضربه را زدم. باورکردنی نبود. پیراهن و بعد هم کارت شناسایی شهید پیدا شد! خیلی خوشحال بودیم. کار را به سرعت ادامه دادیم. چند دقیقه بعد شهید دیگری در همان اطراف پیدا کردیم. این شهید گمنام بود. هرچه گشتیم اثری از پلاک او نبود. شلوار و کتانی او مشخص می‌کرد که ایرانی است. تمام خاک اطراف او را غربال کردیم. اما هرچه گشتیم اثری از پلاک یا مدارک شناسایی او نبود. 👇👇👇👇
『ڪَمۍ‌ٖټاٰ‌شُھَداٰ』
#میروم_تا_انتقام_سیلی_زهرا_بگیرم❣ در تفحص شهدا مشغول بودیم. مدت زیادی بود که شهید پیدا نمی‌کردیم. ش
چند دقیقه‌ای در کنار پیکرش نشستم و با او صحبت کردم! گفتم، «خودت کمک کن تا نشانی از تو پیدا کنم.» باز هم ساعتی گشتم، ولی چیزی پیدا نشد. گوشه‌های لباس، داخل جیب‌ها و ... همه را گشتم. نمی‌دانستم چه کنم. رو کردم به پیکر شهید و گفتم، «اگر نشانی از تو پیدا کنم، ۱۴ هزار صلوات برای حضرت زهرا (س) می‌فرستم. مگر تو نمی‌خواهی به حضرت خیری برسد؟!» ساعتی گذشت. اما خبری نشد. ظهر بود و هوا خیلی گرم. بچه‌ها همه برگشتند. من و آن شهید تنها بودیم. گفتم، «اگر کمک کنی نشانی از تو پیدا کنم، همین جا برایت زیارت عاشورا می‌خوانم. روضه حضرت زهرا (س) می‌خوانم.» لحظه‌ای مکث کردم. با تعجب گفتم، «من شنیده بودم شما با شنیدن نام مادرتان غوغا می‌کنید. اعتقاد دارم با شنیدن این نام واکنش نشان می‌دهید.» به استخوان‌های شهید خیره شدم. در همین حال و هوا احساس کردم کتانی شهید را در دستم گرفته‌ام. همین طور که با شهید حرف می‌زدم ناخودآگاه چشمم به زبانه سفید کتانی افتاد! چشمانم از تعجب گرد شده بود. روی زبانه کتانی نوشته شده بود، «حسین سعیدی» اعزامی از اردکان یزد. حال عجیبی پیدا کردم. عشق به حضرت زهرا (س) نتیجه داد. دیگر او گمنام نبود. همان جا برایش یک زیارت عاشورا و روضه حضرت زهرا (س) خواندم. تا مدتی مشغول بودم. ۱۴ هزار صلوات به نیت حضرت زهرا (س) فرستادم. بار دیگر این مشکل پیش آمد. مدتی بود که تلاش بچه‌ها زیاد بود، اما شهیدی پیدا نمی‌شد. یکی از دوستان نوار مرثیه ایام فاطمیه را گذاشت. ناخودآگاه اشک همه جاری شد. بعد از آن حرکت کردیم. آن روز هم رمز حرکت ما نام مقدس مادر رزمندگان بود. روبه روی پاسگاه مرزی مشغول جست‌وجو و کندن زمین بودیم. یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب کرد! با سرنیزه مشغول کندن شدم. یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد. مطمئن شدم شهیدی در اینجاست. با فریاد بچه‌ها را صدا کردم. با ذکر یا زهرا (س) خاک‌ها را کنار زدیم. پیکر شهید کاملا نمایان شد. لحظاتی بعد متوجه شدم شهید دیگری درست در کنار او قرار دارد. به طوری که صورت‌هایشان رو به همدیگر بود. با فرستادن صلوات پیکر شهدا را از خاک خارج کردیم. در کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده، «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم.» @kami_ta_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا