.
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک صفحه
✅ قرائت صفحه 590
. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
@kamransahebii
.
به حول و قوه الهی بعد از مدت ها امروز
ثبت نام مینـــی دوره ســـ3️⃣ــــه روزه و
💥 رایگــــــــــان 💥
تربیت اصـــــولی فرزند رو شروع کردیم .
برای ثبت نام در مینی دوره و شرکت
در قرعـــــــ🎁ــــــه کشی یک میلیون
تومانی روی لینک زیر بزن 👇
https://digiform.ir/c5457326e9
https://digiform.ir/c5457326e9
.
سَلام 🌺
سلام به شما که دارید با آرامـش و
آگاهــی مسیر تربیت بچه های این
نسل رو پیش میبرین ☺️
دم همه تون گرم ان شاء الله 💕
.
کامران صاحبی روانشناس دینی
. 🧕🏻-دقیقهشم یادمه... جمعه بود، ساعت پنج و بیست عصر... صدای پیام گوشی اومد. گوشی رو برداشت و زد
.
دیــروز این مـکالمه رو که درد و دل
مادری دلسـوز مثل خیـلی از شــــما
عزیزان بود رو واستون گذاشتم 😊
امروز میخوام ادامه ش رو بزارم 👇☘️
.
.
🧊 قسمت دوم:
« از اون شبی که راحیل ساکت شد»
🎙️ از زبان مادر راحیل بخونیم 👇
چند روز از شروع تعطیلات گذشته بود
و ایجاد گروه دوستی
«اون شـب، شام ما ماکارونی بود. 🍝
همون غذایی که همیشه راحیل دوتا
بشـقاب میخورد و آخـرش می گفت:
دستــت درد نکنه مـــامان، مـاکارانـی
بهترین غذای دنیاست!
اما اون شب... ساکت بود.
یه گوشه میز نشست، یکم با غذاش
بازی کرد و گفت:
👩🏻 سیرم مامان...
🧕🏻 گفتم: راحیل جون، چیزی شده؟
با مکث گفت:
👩🏻 "نه، فقط یکم خستم..."
اما چشمهاش یه چیز دیگه میگفت.
گوشی رو محکم کنار گذاشته بود.
نه صدای خندهش مــیومد و نه از
شلوغکاریهای همیشگی بعد شام
خبری بود...!
آخر شب، وقتی فکر میکــرد که من
خوابم، یه صدای خشخش شنیدم
آهــســته پتو رو کنار زدم و دیـدم که
توی تاریکی درحالیکه پشتش به من
بود، گوشی دستشه!
آررروم خودمو بالا کشیدم و دیدم که
داره پیامهای یه گروه رو بالا و پائیـن
میکنه.
یه لحظه یه جمله از روی صفحه ی
گوشی چشمم رو گرفت:
💬 «اگه نمیخوای بازی کنی، برو!
کسی به زور نگهت نداشته!»
تو دلم گفتم:
همون چیزی شد که ازش میترسیدم.»
اونشب پدر نازنین مأموریت بود و من
بدون اینکه راحیل متوجه بشه برگشتم
زیر پتو...اما تا صبح نتونستم پلک روی
هم بزارم...
📌
.
خیلی از پدر و مادرها میگن:
بچه هـای ما که اصلاً حرف
نمیزنن 🥲 ... 🥲
سؤال اینجاست که!
بچه های شما با شما حرف
نمیزنن یا کلا حرف نمیزنن؟
.
.
🧕🏻💔 «یه شب، فقط گوشش دادم»
اون شب دیدم که گوشه ی مبل،
گوشی به دساهکز کرده و ناراحته...
ازش سؤالی نپرسیدم که باز بگه «خوبم»
رفتم کنارش نشستم.
فقط گفتم:
🧕🏻 «میشه فقط یه مامان کنارت باشه؟
البته مامانی که اصلاً نمیخواد نصیحتت کنه!
سرش رو بالا آورد.
چشمهاش خیس بود.
بغلم کرد. و فقط گفت:
👩🏻 «مامان... اونا منو مسخره کردن.
میگن من خیلی عقب افتاده و دمده ام
و به اونا نمیخورم...!
من فقط نمیخواستم یسری کارا رو بکنم
ولی الآن حس میکنم تنهام
اون شب من حرف نزدم.
نه گفتم که «دیدی گفتم؟»،
نه «باید فلان میکردی».
🧕🏻 فقط گفتم:
«بعضی دوستیها، مثل کفش تنگن.
شاید قشنگ به نظر برسن، ولی هر چی
بیشتر راه بری،پاهات بیشتر تاول میزنن.
وقتش نشده یه جفت کفش تازه بپوشی،
اما این بار، با کمک یه راهبلد.»
.
.
بعد از این مــوضوع و ـصحبتی که
با هـــمکارم داشتم، خیـلی جدی و
قطـــعی تصــمیم گرفتم تا دوره ی
دوسـتان سمــی و روابط ناسالم رو
برای شروع یک تابستون قهرمانانه
برای پدر و مادرها داشته باشم ❤️
.
.
الآن الحمدلله این دوره خیلی
عالی و پر قدرت شروع شده
و دو جلسه از دوره هم برای
پدر و مادرهایی که دغدغــــهٔ
زمان حال و آینده ی بچه ها-
شون رو دارن، ارائه شده 😍
لینک پشتیبانی دوره های استاد 🔰
😎 @kamransahebi_admin
.
ثبت نام مینـــی دوره ســـ3️⃣ــــه روزه و
💥 رایگــــــــــان 💥
تربیت اصـــــولی فرزند رو شروع شد .
برای ثبت نام در مینی دوره و شرکت
در قرعـــــــ🎁ــــــه کشی یک میلیون
تومانی روی لینک زیر بزن 👇
https://digiform.ir/c5457326e9
https://digiform.ir/c5457326e9