#امام_موسی_کاظم_ع
#شهادت
ماجرای تو انتهای غم است
تو بگو از کجا شروع کنم
اذن میگیرم از امام رضا
تا که این روضه را شروع کنم
آه... موسای خانواده نور
کوه طوری شده است زندانت
مثل بغضی که در گلو حبس است
مانده بین گلوی تو جانت
از تنت یک خیال مانده فقط
بسکه لاغر شدی نحیف شدی
خوب شد نیستند دخترهات
که ببینند چه ضعیف شدی
آه! خلوت نشین ظلمت غم
خلوتت هم نمور، هم سرد است
پانشو چون که زود میافتی
این اثرهای استخوان درد است
روی دست چهارتا برده
بدن تو چه میکند آقا؟!
غل و زنجیرهای زندانت
بر تن تو چه میکند آقا
پیکر تو سه روز بر پل شهر
قبلهٔ اهل کاظمین شده
و از اینجا به بعد مرثیهام
نوبت روضهی حسین شده
وای از آن پیکری که بی سر بود
وای از آن پیکری که بی سر ماند
وای از آن مادری که در گودال
روضههای غریب مادر خواند
محمدعلی_بیابانی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_ع
#شهادت
امام هفتم ما، پاره پاره شد جگرش
نشسته گرد یتیمی به چهرهی پسرش
بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زیر شکنجهها به سرش
انیس و مونس او بود در سیاهی شب
صدای حلقهی زنجیر و نالهی سحرش
سیاه چال کجا، طایر بهشت کجا
هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش
نیاز نیست ببندند چشمهایش را
که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش
شرارهی دل او گشت اجر روزهی او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
سیاه چال و نماز شب و غل و زنجیر
فراق روی رضا بود غصّهی دگرش
بسوز ای دل «میثم» در آتش دل او
که سوز شعر تو دارد حکایت از شررش
استادحاج غلامرضا_سازگار
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#عید_مبعث
#مدح
عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است
مجنون ترین صحابی دوران نوشته است
این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است
دست مرا برای گریبان نوشته است
از دست اختیار تو راه فرار نیست
این جبر را خدات به پامان نوشته است
مانند تو امیر فقط یک نفر ولی
مانند من اسیر فراوان نوشته است
شکر خدا که نام مرا اعتبار تو
سلمان نوشته است، مسلمان نوشته است
نام تو را به آب طلا دستِ کردگار
بالای تخت و تاج سلیمان نوشته است
کم ناز کن دو آیه از این سوره را بخوان
اصلاً خدا برای تو قرآن نوشته است
امشب قلم زدند پریشانی مرا
با تو رقم زدند مسلمانی مرا
قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده
توحید را نشان زمین و زمان بده
قرآن بخوان و با نفس آسمانی ات
این مرده های روی زمین را تکان بده
قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر
اندازه شعور پرم آسمان بده
آخر چه قدر قوم پسر دار می شوند
دختر به دست دامن این مادران بده
جز با صدای عشق مسلمان نمی شوم
پس لطف کن خودت در ِگوشم اذان بده
قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس
هر که ادلّه خواست علی را نشان بده
تو آسمان مکه ای و ماه تو علی ست
تنها دلیل روشنیِ راه تو علی ست
علی اکبر لطیفيان
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_کاظم ع
شهادت
#غزل_مثنوی
ای طور تو تجلی دارُالمُجیب ها
محبوب بی قرین قلوب حبیب ها
در محضر تو حاجت ما بی جواب نیست
ای معنی اجابت "اَمّن یُجیب" ها
دارُالشّفای تو همه را کرده بی نیاز
از منت طبابت و لطف طبیب ها
خورشید کاظمین! به ما هم نگاه کن
رحمی به روح مرده ما بی نصیب ها
چه خشم ها که از رخ تو ریخت در دلت؛
الگوی کظم غیظ همه ناشکیب ها!
هر کس شنید روضه ی جانسوز تو گریست
داری نشان غربت خود از غریب ها
از غصه ات کلیم خدا گریه می کند
زخم زبان زدند تو را نانجیب ها
کنج قفس تن تو شده آب و از غمت
دارند نوحه بر لبشان عندلیب ها
ابن شبیب در غم تو لال می شود
قَعرُالسُّجون، شبیه به گودال می شود
دشمن به قصد کُشت چرا می زند تو را؟!
هِی حرف های زشت به تو می زند چرا؟!
بیزارم از مرام هرآنچه یهودی اَست
چه کرده با تن تو؟! تماماً کبودی اَست
بر پیکر تو پیرُهنت زار می زند
زنجیر هم به حال تنت زار می زند
تو یادگار فاطمه ای! دلشکسته ای!
هی آرزوی مرگ نکن؛ گرچه خسته ای
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو؟!
وقت عروج آمده، جان ها فدای تو...
تابوت تو اگر چه فقط تخته ی در است
اما سر تو شکر خدا روی پیکر است
آخر برای تو کفن قیمتی رسید
جسم شریف و پاک تو بی حرمتی ندید
عالم فدای غربت سلطان کربلا
بعد از سه روز، شد کفنش تکّه بوریا
علی بیرقدار (ذاکر)
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#روضه
مثل علی عروج نمازت امان نداد
فكری برای فاصله ی ساق پا كنی
همه استخونها شكسته، خُرد شده، معروفه، كسی رو می خوان نره بیرون از خونه، گاهی مادرا نفرین می كنن، كار بدیه با تهدید، می گه قلم پاتو خرد می كنم پاتو ازخونه بیرون بذاری، یعنی می شكنم كه بیرون نری، این مبالغه است ضرب المثله، اما سندی شاهك ملعون، با اینكه حضرت ته سیاه چاله هاست، هفت در می خوره تا می رن زندان، كه بعضی از اساتید می گفتند، بخشی از بدن رو تو خاك كرده بودند، كأنَّ زنده به گوره، بماند این حرفا، اما این ملعون گفت یه كاری می كنم، همه درها باز باشه نتونی بری، استخون پا رو خرد كرد، و الا زنجیر به استخون كار نداره، گوشتُ اذیت می كنه، پوست و اذیت می كنه، لذا جنازه رو امروز وقتی آوردند، من با چه زبونی بگم ، خدایا من و ببخش تو هیئت دارم میگم، تو حرم نمی شه از این حرفا زد، هر پایی دوتا زانو داشت، می فهمی چی می گم یا نه،
حالا میان قحطی تابوت های شهر
باید به تخته های دری اكتفا كند
همه از موسی بن جعفر گریز به كربلا می زنن، چهار نفر زیر تخته چوب و گرفتند، تشییع كردند، من دیگه بیشتر از این روضه نخونم، از همین جا دلم رفت یه جا،
خدا مادرم را كجا می برند
آخه فاطمه تو شهر خودش بود، اونم شهری كه به نام باباشه، مدینة النبی
خدا مادرم را كجا می برند
گمانم برای شفا می برند
من و سوگواری
من و خانه داری
خدا مادرم
زدی تو صورتت منو داغون كردی، بدن و گذاشت تو قبر امیرالمؤمنین علیه السلام
خدایا گل من كه نیلی نبود
جواب پیمبر كه سیلی نبود
اما حسن و امام حسین علیهم السلام با هم حرف می زنن
یادم می آد تو این كوچه به زخم دل نمك زدن
به پیش چشم خواهرم مادرم و كتك زدن
وای مادرم، مادرم، نمی خوای بگی، وای مادرم، مادرم، بخدا گوشه ی زندان موسی بن جعفرم همین جور گفت، وای مادرم
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 میخوای رای ندی که دولتو گوش مالی بدی؟؟
💥 تلافی کردن و اعتراض کردن، زمانی معنا داره که، از اون تلافی و اعتراض، خود انسان، ضرری نبینه و یا حداقل کم ضرر ببینه!
‼️آیا رأی ندادنمون، تنها یک اعتراض محسوب میشه؟ یا جرقه ی بزرگ برای بهم ریختن ایران؟؟ چه بخواهیم، چه نخواهیم...
صلوات بر امام کاظم .mp3
1.04M
💠 صلوات بر
#امام موسی کاظم (علیهالسلام)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ، اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#روضه
ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم
*حضرت رو وقتی به زندان بردن میگفت خدایا ممنونم ازت، یه جای خلوتی پیدا شده باهات مناجات کنم، درد دل کنم، اما این زندان آخر این یهودی چه بر سر آقا آورد، هر زندانی که حضرت میرفت زندانبانو تحت تأثیر قرار میداد، گفتن یه حرامزاده رو بفرستن یه یهودی رو بفرستن، آقا رو اذیت کنه، من نمیدونم چه بلایی سر آقا آورد، که سر به سجده میذاشت میگفت: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر مِن بَینِ الرَّمل و ماء و تین" ای خدایی که گیاه رو از دل زمین خلاص میکنی."یا مُخَلِّصَ الوَلَد مِن بَین مَشیمَةِ و رَحِم"، ای خدایی که طفل رو از رحم مادر خلاص میکنی، "خَلِّصنی مِن یَدِ هارونُ الرَّشید" خدایا! منم از این زندان خلاصم کن....*
ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم
روی این ساق ترک خورده بلندم کردن
استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم
*"المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجون فی ظُلَمِ المَطامیر ذِی السّاقِ المَرضوض فی حَلَقِ القُیود"، یعنی این زنجیر کاری با زانوی حضرت کرد با ساق پای حضرت کرد له شد دیگه.... وای وای*
کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است
نظری کرده ام و قلبِ زنی ریخت به هم
*زن بدکاره و رقاصه آوردن توزندان یک لحظه ذهن امام رو منحرف کنه، بعد یه مدت اومدن ببینن، دیدن این زن بدکاره هم سر به سجده گذاشته هی میگه الهی العفو.... یا موسی بن جعفر زن بدکاره رو نگاه کردی آدمش کردی، منِ گریه کنِ مادرت رو هم نگاه کن...*
دید حساس شدم آمد و دشنامم داد
پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم
کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت
از غمِ من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم
*دم در همه مردم منتظر بودن آقامون میاد، آخه خبر دادن بناست زندانی از زندان بعد چهارده سال آزاد بشه، اما درِ زندان وا شد. یکی میگفت: من آقا رو منزل خودم میبرم، خودم نوکریشو میکنم خودم خدمتشو میکنم. یکی میگفت: آقا رو ببینم به پاش میفتم با گریه.اما دیدن در وا شد، چهار نفر یه تخته ی درو به دوش گرفتن، آی زیر این تخته رو گرفتن، خبر دارین جنازه رو، رو جِسرِ بغداد بردن، سه شبانه روز جنازه رو رو پُلِ بغداد گذاشتن، بعد سه شبانه روز دفن کردن... هفت تا کفن آوردن هفت تا کفنِ قیمتی به تنِ موسی بن جعفر کردن، جنازه رو با احترام دفن کردن، اما تا محلِ دفن حضرت، هر کی زیر تابوتو میگرفت با گریه برمیگشت، میگفتن چرا گریه میکنید؟ میگفتن تابوت آوردن، هفت تا کفن به تنِ حضرت کردن اما هنوز صدای زنجیر میاد.. آخه وصیت کرد منو با غل و زنجیر دفنم کنید....
دیدین یکی از دنیا میره میگن زودتر دفنش کنید، جنازه رو زمین نمونه خوبیت نداره... وای وای.. امامِ ما سه شبانه روز جنازه ش رو پل بغداد بود. جنازه ی امام جواد هم رو پشت بام خانه سه شبانه روز بود. ارباب من و شما حسین هم سه شبانه روز رو خاکِ داغ کربلا بود. اما من یه آقایی رو سراغ دارم برا دفنش عجله کردن.یه وقت دیدن از پشت خیمه صدا میاد، میگه حسین جان صبر کن، دارم مادر اصغر رو میارم، حسین...*
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_کاظم_ع
#شهادت
رباعیات
شدروزوشب ذکرلبت خَلِّصنی یارب
ذکـر منـاجـات شبت خَلِّصنی یارب
ناله زدی درهرقنوت وسجده هایت
مابین هـر یک یاربت خَلِّصنی یارب
عمری به پشت درب های بسته بودی
ازظلم سندی بن شاهک خسته بودی
ورد لبت معصومه جان بودو رضاجان
از بس به فرزندان خود دلبسته بودی
ای قلب عالم سوخت آقـا جان برایت
تـو نـاله ها کـردی و نشنیدند صدایت
زنجیر از مظلومیت خـون گـریه میکرد
یاحضرت موسی بن جعفرجان فدایت
روزه بـودی خـون دل افـطار تو
لحظــه لحظـه داده انـد آزار تو
جز غُل و زنجیر ودلتنگی و زهـر
هیـچ کس آنجـا نگشته یـار تو
چشـم انتظاری گفت مـولایم بیاید
هــر دم رضـا می گفت آقـایم بیاید
تاخواستگار از بهرمعصومه می آمد
مـی گفت بگذارید کـه بـابـایم بیاید
ای میــوه ی قلب پیمــبر دردمندم
ذُریّـــه ی زهـــرا و حـیدر دردمندم
هجررخ صاحب زمان بیچاره ام کرد
یاحضرت موسی بن جعفردردمندم
تیره گشته روز و ماه و سال من
در قفس بشکسته پـر و بال من
غـــیر تــازیـانه و دشـنام خصم
کس نپرسیداست اینجاحال من
مـرا در بند هـم زنجیر کردند
و بـا زخـم زبان تحقیر کردند
زبس به مادرم دشنام دادند
مـرا ایـن نـانجیبان پیر کردند
پیغمبرازمظلومیت درپیچ وتاب است
قلب جهان شیعه ازداغت کباب است
فـــرزنــد زهـرا کـن دعـا مهدی بیـاید
باب الحوائج تودعایت مستجاب است
ای مـادر تو فـاطمه هم مادر ما
ای سایهٔ لطفت همیشه برسرما
تامهدی ازپرده ی غیبت به درآید
باب الحوائج، حفظ فرما رهبر ما
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
علی_اکبر_اسفندیار
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
صدای روضه می آید مهیّا می شود چشمم
خدارا گریه کن ها ! بینتان جا می شود چشمم؟
برای یوسف زندان بغداد اشک می ریزم
پس از این گریه ها یک روز بینا ، می شود چشمم
من از زندان و زندانبان و زندانی چه می دانم
بپرس از اشک می بینی که دریا می شود چشمم
عبادتگاه یا زندان ؟ نمی دانم ولی با او
نماز اشک می خوانم ، مصلّی می شود چشمم
بنا بود آنچه می خوانم تسلای دلم باشد
عجب جایی میان روضه ها وا می شود چشمم
شبِ تاریکِ زندان ، ابنِ شاهک ، خشم زندانبان
شب قدر است و با این روضه احیا می شود چشمم
گریزِ کربلا را نیز با خود دارد این زندان
فرات اشک ! جاری شو که سقّا می شود چشمم
تنی در بین زنجیر و تنی بر خاک در گودال
میان روضه حیرانم ، معمّا می شود چشمم
محسن_ناصحی
کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر
ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
دوشنبه ۱۶ بهمن.mp3
14.4M
📻تحلیل کوتاه۳ :
برنامه هم صدا و یک صدا رادیو اصفهان (دهه مبارک فجر هر شب ساعت ۱۸:۳۰تا ۲۰)
🗓 پخش شده در دوشنبه ۱۶بهمن ۱۴۰۲
✅ موضوع : خادم یا خائن (قرارداد دارسی۲) دقیقه ۱۱:۵۰ صوت
🎙کارشناس: محمدحسین دادخواه
#دهه_فجر
#انتخابات
#ایران_قوی
#رای_میدهیم
ایتا و روبیکا
@ahlolbasar