eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
523 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
نشستم یه گوشه با حال خراب شدم نی که از غم حکایت کنم گلومو گرفته یه بغض غریب می‌خوام قصه‌ای رو روایت کنم ابوحمزه میگه که وارد شدم توی خونه‌ی سیدالساجدین دیدم آسمون چشاش ابریه بازم خیسه سجاده روی زمین تحمل نکردم به حرف اومدم با یه حالی گفتم که جونم فدات چهل ساله که حال و روزت اینه چقد گریه آخه فدای چشات شده زخم پلکات بمیرم برات چقد گریه آخه گل فاطمه شهادت که ارث تبار شماست شهادت که ارث بنی هاشمه مگه حمزه کشته نشد تو اُحُد مگه سجده‌گاهِ علی خون نشد نیفتاد زهرا مگه پشت در مگه مجتبی تیر بارون نشد رسید اینجا تا حرف، دیدم امام هنوزم دلش انگاری کربلاست صدا زد ابوحمزه رحمت به تو شهادت همیشه تو تقدیر ماست ولی می‌دونی تا که یادم میاد میگم کاش عمرم به فردا نبود شهادت آره ارث ما طایفه‌ست اسارت ولی ارث ماها نبود سیدمیلاد_حسنی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
گریه بر هر درد بی‌درمان دواست جز غم من که غمی بی‌انتهاست سال‌ها با هر قدم گفتم حسین شب‌به‌شب سینه زدم گفتم حسین روضه می‌خواندم دلم بی‌تاب بود روضه‌ی من کاسه‌های آب بود غصه‌، دنیا را به کامم زهر کرد بعد تو لبخند با من قهر کرد ظاهراً جسمم میان خانه بود باطناً قلبم در آن ویرانه بود راه می‌رفتم دو چشمم تار بود فرش زیر پام مثل خار بود هرزمان از بین کوچه رد شدم گریه کردم به مصیبات خودم دادوبیدادِ سر بازارها... کشت من را کشت من را بارها... ذبح را بی‌تاب دیدن مشکل است خنجر قصاب دیدن مشکل است صحنه‌ای دیدم که رنگ من پرید ذبح خود را آب داد و سر برید نیمه‌شب آیات نور آمد به یاد بوی نان آمد، تنور آمد به یاد خلق وقتی‌که سلامم می‌کنند داغدار داغ شامم می‌کنند گفته‌ام با کودکان خانه‌ام داغدار خواهری دردانه‌ام هرزمان خلخال نو پا می‌کنید یادی از آن بی‌کس صحرا کنید کرده این یک جمله حالم را خراب آه...ناموس علی...بزم شراب بعد از آن مجلس دگر من ای عزیز به کنیزانم نمی‌گویم کنیز سیدپوریا_هاشمی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
ع از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
معـــبودم تو نظر ڪن‌بہ‌دلمـ‌ حالِ‌دݪم‌خوب‌شود! کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
نماهنگ منو رها نکنیا.mp3
3.65M
منو رها نکنی‌ها حاج‌حسین سیب_سرخی ع ۱۴۰۳ کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام چه دست‌های قنوتی، رسیده‌اند به ماه دعا بخوان که جهان با تو می‌شود همراه چنان که روح تو سرشار از خداوند است به هرکجا بروی می‌شود عبادتگاه تو نسل حضرت خورشید روی این خاکی امامِ هر که تو باشی، نمی‌شود گمراه تو راز خلقت سجاده‌های مهر به دست تو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه طوافِ مهرۀ تسبیح دور انگشتت به کعبه بودن تو بوده تا همیشه گواه جماعتی به نماز تو اقتدا کردند نسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه چه سر به مهر شده رازهای پیشانیت چه سرّی است در این گریه‌های گاه به گاه؟.. علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخن تویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله دعا سلاح تو و واژه‌ها سپاه تواند که گفته است که هستی تو بی‌سلاح و سپاه؟ قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیق تمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهره‌ها به دست‌های دعای تو می‌بریم پناه بگیر دست مرا و به آسمان برسان که سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه تو با زبان دعا با جهان سخن گفتی جهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه دعا بخوان که دعای تو مستجاب‌تر است کسی شبیه تو یک روز می‌رسد از راه فائزه_امجدیان کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام گرچه تا غارت این باغ نمانده‌ست بسی بوی گل می‌رسد از خیمۀ خاموش کسی چه شکوهی‌ست در این خیمه که صد قافله دل می‌نوازند به امید رسیدن، جرسی... ای صفای سحری جمع به پیشانی تو! باد پاییم و به گردت نرسیده‌ست کسی... چه صمیمی‌ست خدایی که تو یادم دادی! لطف محض است اگر نیست جز او دادرسی باز شب آمد و من ماندم و این گریه و نیست جز ابوحمزۀ طوفانی تو همنفسی محمد_فخارزاده کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
علیه‌السلام زمین کربلا تب دارد آیا، یا تو تب داری؟ دل زینب فدایت پا برون از خیمه نگذاری بخوان در نیمه‌شب‌هایم «الهی لا تؤدّبنی» بگو صد بار دیگر «ربِّ خلِّصنا من النارِ» غل و زنجیر بر گردن چهل منزل بیا با من که فردا باز فردا یوسف تنهای بازاری تو تبدار اباالفضلی که سقا بود و عطشان بود تو بیمار حسینی؛ راست می‌گویند بیماری تو را هر روز عاشوراست... یا سبوحُ یا قدّوس ملائک بر سر سجاده‌ات جمعند بسیاری... مهدی_جهاندار کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
هر زمان سیّد سجّاد فغان سر می‌کرد رخنه در عالم ایجاد سراسر می‌کرد یاد می‌کرد چو ازلعلِ لبِ خشک حسین مُژه می‌زد به هم و روی زمین تَر می‌کرد دست می‌زد به سر و ناله زِ دل هرگه او یاد از بازوی عبّاس دلاور می‌کرد سینه از پنجهٔ غم چاک همی زد چون صبح یاد چون از لگد شمر ستمگر می‌کرد ازتنور دلش آتش به فلک می‌افشاند یاد چون از ستم خولی کافَر می‌کرد ناله از قاتلِ یکْ یکْ شهدا داشت ولی شِکوه بیش از همه از قاتلِ اصغر می‌کرد اشکِ جودی بگرفت از همهٔ روی زمین آنچه خاکی که به عالم همه برسر می‌کرد مرحوم جودی_خراسانی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
این کیست؟ این که شام و سحر گریه می‌کند می‌سوزد و ز سوز جگر گریه می‌کند برگشته است از سفر شام و سال‌هاست کز خاطرات تلخ سفر گریه می‌کند گِریَد مدینه از اثر اشک و آهِ او زیرا به هر گذار و گذر گریه می‌کند یعقوب اگر ز هجر پسر سال‌ها گریست این یوسف از فراق پدر گریه می‌کند هرشمع گریه می‌کند اما ز یک شرار او در دلِ هزار شرر گریه می‌کند با یاد کام خشک شهیدان کربلا بیند چو آب، خونِ جگر گریه می‌کند هر جا میان کوچه و بازار اوفتد، او را به شیرخواره نظر، گریه می‌کند ساکت نگشته است ز داغ یکی شهید، از داغ یک شهیدِ دگر گریه می‌کند سرهای رفته بر سر نی بُرده صبر او داغش به جان، نشسته اگر گریه می‌کند این است یادگار شهیدانِ دشت خون کز داغشان به شام و سحر گریه می‌کند مرحوم سیدرضا_مؤید کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
بگو چرا چنین پر التهاب گریه می‌کنی چه دیده‌ای؟ چقدر بی حساب گریه می‌کنی شبیه مادران بچه‌مرده آه می‌کشی شدیدتر ز گریه‌ی رباب گریه می‌کنی سه شعبه شیرخواره را به خواب برد و سال‌هاست عبا به سر همیشه قبل خواب گریه می‌کنی از آن زمان که دست ساقی حرم بریده شد همین‌که دست می‌زنی به آب گریه می‌کنی به یاد پیکری که روی خاک‌ها سه روز ماند نظر که می‌کنی به آفتاب گریه می‌کنی ز مجلس یزید هر زمان سؤال می‌کنند چرا به جای دادن جواب گریه می‌کنی؟! میان خلوتت به کوفیان که فکر می‌کنی برای غربت ابوتراب گریه می‌کنی... علی_ذوالقدر کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG
مرثیه سجاد علیه السلام روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دسته دسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود اوجوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام پشتش را شکست غصه های شام پشتش را شکست کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت درد و رنج و غصه ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد وحید محمدی کانون و بسیج مداحان شهرستان خمینی شهر ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr روبیکا 👇👇👇 https://rubika.ir/joinc/BHADIEBF0KXESQYVFIRPDFPRFTVUEOGG