eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
526 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
145 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت یک شکار و آنهمه صیاد فکرش را بکن یک نفر غمگین بقیه شاد فکرش را بکن دست و پاهایی کبود و گیسوانی سوخته این وسط هم در بیاید باد فکرش را بکن عین آن تیری که سقا را زمین گیرش نمود خورد زیر حلق یک نوزاد فکرش را بکن تازه بعد از اینکه لشکر از از دل گودال رفت ریش و قیچی دست شمر افتاد فکرش را بکن با چه اوضاعی به استقبال زینب آمدند سنگ میزد کور مادرزاد فکرش را بکن یک طرف آیینه‌های حضرت زهرا اسیر یک طرف اما یزید آزاد فکرش را بکن آه میزد پیش چشم بچه ها با خیزران تازه بعدش فحش هم میداد فکرش را بکن روضه یعنی چشم در چشمان زین العابدین می کشد میخواره ای فریاد فکرش را بکن محمود_یوسفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد ** ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بُود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بُود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده حسن_کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
عاشورا بی یار و بی یاور شدی یک ظهر تا عصر بی سر شدی بی سر شدی یک ظهر تا عصر آه ای گل خوش رنگ و بوی باغ زهرا پرپر شدی پرپر شدی یک ظهر تا عصر کل تنت را بین هم تقسیم کردند کمتر شدی کمتر شدی یک ظهر تا عصر بردند قرآن تنت را آیه آیه کوثر شدی کوثر شدی یک ظهر تا عصر یک قبر کوچک سهم عباس علی شد ای شاه بی لشکر شدی یک ظهر تا عصر تو یک علی میدان فرستادی ولیکن بابای صد اکبر شدی یک ظهر تا عصر با نیزه کندی قبر او را پشت خیمه بابای بی اصغر  شدی یک ظهر تا عصر زیر گلویت را پیمبر بوسه میزد هم صحبت خنجر شدی یک ظهر تا عصر شب تا سحر دست دعایت نور می کاشت بی دست و انگشتر شدی یک ظهر تا عصر یک عمر سر بر شانه زینب نهادی بی سر شدی بی سر شدی یک ظهر تا عصر محمود_یوسفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
شب_عاشورا امشب برای گریه زمان کم میاوریم در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است کار غریب روضه به گودال می کشد ما را برای روضه به دنبال می کشد امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو از شمرها و حرمله ها و سنان نگو فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد از بند بند پیکر تو خون نمی چکد پای سنان بگو به حرم وا نمی شود هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست با من بگو که جای سرت در تنور نیست امشب که با تو حال دلم خوب می شود فردا غروب بی تو در آشوب می شود فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را مانند روز کوچه کمین می زند تو را حسن_کردی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
دمی با گریه می بوسید رگ های پریشان را دمی غمگین به دامن میگرفت آیات قرآن را اگر از کل صحرا بوی سیب و لاله می آید معطر کرده ردّ خون تو خاکِ بیابان را یکی با نیزه میرقصد، یکی عمامه میدزدد چگونه خواهرت تاب آورد اینقدر عصیان را سیه پوش غم است آن روزگاری که چنین دیده است جدا از آسمان، خورشید روشن، ماه تابان را تو ای خونِ خدا با قافله همراهی و زینب نبیند کاش ردِّ خونیِ سمِّ ستوران را برای اشک امت تا دم محشر همین بس که مسیحی قرض کرد از نامسلمانان مسلمان را فاطمه_معصومی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است صبور باش که این حرف آخرم سخت است دگر زمان جدایی شده، دعایم کن سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است برو برای اسارت دگر مهیّا شو که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی غریب ماندن زنهای این حرم سخت است تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی برای دخترک ناز پرورم سخت است بگو رباب حلالم کند که می دانم به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است به زیر حنجره ام بوسه می زنی، امّا بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است علی_صالحی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
قلبی که با حضور شما پا نمی شود محبوب خانواده ی زهرا نمی شود انسان بی حسین چو بیمار لاعلاج دردش به هیچ وجه مداوا نمی شود عین هزار سال رکوعش قبول نیست قدی که سمت کربلا تا نمی شود تنها نه اینکه زنده کند مرده را حسین بی مهر او مسیح, مسیحا نمی شود همچون رسالتی که روی دوش مصطفاست جز او کسی به دوش نبی جا نمی شود روزی به روی سینه ی احمد نشسته بود امروز, شمر از بدنش پا نمی شود می خواست از گلو سر او را جدا کند خیلی تلاش می کند… اما نمی شود جز آن که از قفا ببرد از حسین سر از کار قاتلش گرهی وا نمی شود امیر عظیمی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
در عجب باشد جهان از وسعت این قتلگاه جا گرفته در دل آن، هم زمان چندین سپاه نیمه جان بودی که بر روی تنت می تاختند نیمه جان بودی که آتش رفت سمت خیمه گاه زینبت از روی تل می دید بی لشکر شدی حرف ها با زینب خود می زدی با هر نگاه اکبر و قاسم، بُرَیر و مسلم و جون و حبیب ... نیست دیگر هیچ سرداری در این آوردگاه خیمه ها می سوزد و پای برهنه می دوند روی خاشاک بیابان، کودکان بی پناه رو سپید عالمی، افسوس در عصر دهم دوره ات کردند در گودال مشتی روسیاه گوشه ی گودال مادر بود و جسمی چاک چاک آسمان با هر "بُنَیّ" زیر لب می گفت: آه در نگاه تو چه سِرّی بود، کشتی نجات! هر که می آمد ته گودال، می شد سر به راه احسان_نرگسی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ديگر رسيده قصه به آخر، جدا شدن سخت است خواهري ز برادر جدا شدن با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟ يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟ بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع از دختران فاطمه معجر جدا شدن... پيش نگاه غمزده ي كودكان تو يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن... از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد درد آور است النگو و زيور جدا شدن... رضا رسول_زاده واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه ی ربودن معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد - هیزم می آورند حرم را خبر کنید- این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد محسن_ناصحی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
🌷 امام صادق (علیه السلام) : ☘ سجده بر تربت حسين ( عليه السلام ) حجابهای هفتگانه را پاره می‌کند. 📚 بحارالانوار، جلد ۹۸، صفحه ۱۳۵ واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
می‌شود روشنی ِ خیمه بمانی تا صبح؟ مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح می‌شود رَحم كنی حرفِ جدایی نزنی تا پیِ ِ چاره مـرا سر نَـدَوانی تا صبح منتت دارم و می‌خواهم اگر راهی هست مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح چه به روزِ تو می‌آرند خدا می‌داند زنده نگذاردم این دل‌نگرانی تا صبح روبرویِ تو اگر گریه اَمانم بدهد بر ندارم نِگَه از رویِ تو آنی تا صبح دهـنِ خشک و لبِ پُر تَرَكَت نگذارد دلِ رنجورِ مرا تاب و توانی تا صبح بُغض پا پیچِ گلویم شده و می‌ترسم كار دستم دهد این سوز نهانی تا صبح هول كردم به زمین خوردم و می‌خواهی خاک از چادر زینب بتكانی تا صبح بنشین سیر نگاهت كنم ای یوسفِ عشق لحظه‌ها می‌رود و نیست زمانی تا صبح می‌شود فاتحه‌ی پوشیه و روسریِ خواهرِ خون‌جگر از پیش بخوانی تا صبح چشمِ بارانی‌تان می‌دهد امشب خبرم از بَلایی كه قرار است بیاید به سرم وای بر حالِ دلِ خواهرِ تو فردا عصر می‌خورد چنگ به بال و پرِ تو فردا عصر آسمان را ز عطش دود فقط خواهی دید رَمقی نیست به چشمِ ترِ تو فردا عصر سرِ شش‌ماهه‌ی تو می‌شود آویز به پوست ارباً ارباست علی‌اكبرِ تو فردا عصر می‌بَرد لشكری از نیزه حوالیِ حرم تكه‌تـكه تـنِ آب‌آورِ تـو فردا عصر تك و تنها وسطِ دشت و بیابان چه كند؟ دامنش سوخت اگر دخترِ تو فردا عصر چنگِ یک مُشت سنان در طمعِ گیسویت می‌زند پَرسه به دور و بَرِ تو فردا عصر هر قدر نیزه و شمشیر و تبر جمع كنند بیشتر كشف شود پیكرِ تو فردا عصر چكمه‌ای سرخ می‌افتد به رویِ سینه‌ی تو خنجری كُنـد رویِ حنجرِ تو فردا عصر سخت دعواست سرِ جایـزه‌ی بیشتری بینِ گودال برایِ سرِ تو فردا عصر آخرین‌خواهشم این است دعا كن برسم زودتر از نفسِ آخر تو فردا عصر علیرضا شریف واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN اینستاگرام 👇👇👇 https://www.instagram.com/p/CDMmL-nFtYa/?igshid=1ie55nfkh70ps ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr تلگرام 👇👇👇 https://t.me/kanalmadahanshaerankhomeinishahr