eitaa logo
کانون وبسیج مداحان وهیئات مذهبی خمینی شهر
516 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
146 فایل
ارتباط با ادمین های کانال 👇👇👇 @H9132091518 @Madaheahlebait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ع افتاده باز کار به دستِ کریم ها مارانوشته اند گدا از قدیم ها شانه زده به زلف کمندی نسیم ها باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن عبدِ خداست کودکِ ده سالة حسن ده ساله بود قامتش اما وقار داشت بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود او را عمو به بندِ محبت کشیده بود دستش به دستِ عمة قامت رشیده بود بوسید دست عمه به او التماس کرد جان کند تا زخیمه خودش را خلاص کرد پایِ برهنه جانب گودال می دوید در بین ازدحام عجب موقعی رسید فریادهای مادرت ِ سادات را شنید فوری حسین پیکر او در بغل کشید می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد اصلا تمام کشتن این طفل راز شد اما مقابل پدرش سرفراز شد می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده با پنجه های گرگ تنش جستجو شده عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند مثل کبوتری سر او را بریده اند در قتلگاه روی تن او قدم زدند با نعل تازه هر دوبدن را بهم زدند یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند زینب گرفته دست به سر می کند نگا ه درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه قاسم_نعمتی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
هستم از راه و چاه ها آگاه پیرو راه والِ مَن والاه بنده ای عاشقم، سخن کوتاه هست نامم همیشه عبدالله فخر دارم، کریم زاده شدم پاسبان حریم، زاده شدم شور پرواز، از ازل دارم کفن خویش در بغل دارم میل برچیدن هُبَل دارم ارث از فاتح جمل دارم عمه دستم مگیر، صف شکنم یازده ساله ام ولی حسنم بین لشگر عمو اسیر شده لب خشکش چنان کویر شده بهر قتلش کسی اجیر شده جان عمه ببین که دیر شده من چگونه فقط نظاره کنم؟! بگذار عمه فکر چاره کنم عمویم سنگ بر جبینش خورد بر زمین، چهره ی مبینش خورد آتشی بر دل حزینش خورد ضربه بر چشم نازنینش خورد بنشینم که دست و پا بزند؟! تشنه لب، آب را صدا بزند؟! تا ته قتلگاه و گودالش می روند این قبیله دنبالش غرق خون است جسم بی حالش نکند تا کنند پامالش عرش حق روضه خوان و گریان شد شمر با خنجرش نمایان شد آه عمه دگر رهایم کن جان فدای عمو، صدایم کن نذری شاه کربلایم کن می روم عمه جان دعایم کن تا شوم من هم از سپاه حسین می روم تشنه، قتلگاه حسین عاشقی را من از پدر دارم همچنان فاطمه جگر دارم زرهی نیست؟! بال و پر دارم بازویی همچنان سپر دارم من نمردم به او لگد بزنند نیزه با کینه و حسد بزنند آه از روی عرش برخیزید نیزه داران از او بپرهیزید دست من را به پوست آویزید جسم و جان مرا فرو ریزید عمویم را به خاک و خون نکشید از تنش کهنه پیرهن نبرید محمد_جواد_شیرازی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید ارزش نداشت آن قَدَر این چند روز عمر تا که به زور، نیزه در این جسم جا کنید ای پیرمردهای کوفه ، مبادا که بعد من بی حرمتی به پیکر او با عصا کنید باید که این جهاد علی اصغری شود پس زود ِ زود حرمله را هم صدا کنید تا عمه را غریب تر از این ندیده ام جان مرا ازین قفس تن رها کنی خیلی برای عمه دلم شور می زند ای وای اگر که حمله به ناموس ما کنید... محمد_حسین_رحیمیان واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع عبدلَله(ع) است و دارد، با بندگی قراری تا اینکه جا نمانَد، از خیمه شد فراری با جرأت و شتابان، بی واهمه میاید میزد به قلب دشمن، بی صبر و بردباری عشق عمو کشانده او را به بزم مقتل دور از عمو همیشه، میکرد بیقراری عشق حسین(ع)بود و دردانهٔ حسن(ع) بود زینب(س) میان خیمه، مشغولِ سوگواری سرنیزه ای سریعاً، آمد به پیشوازش مهمانِ قتلگاه است، آمد برای یاری میشد سپر برایِ جانِ عمو حسینش(ع) دشمن از این شجاعت، شد غرقِ بدبیاری نامردِ بی شرافت، از هر طرف می آمد افتاد زیر نیزه، این طفلِ یادگاری ناجور خورد شمشیر، افتاد بر تنِ خاک دستش قلم شد ای وای، مادر مگر نداری؟! در ازدحام گودال از حنجرش نفس رفت با چکمه های شمر(لع) و، با ضربه های کاری! مرضیه_عاطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جرعه‌ی ناب از  یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از  بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مردد بشود می‌داند... رد از شد حلقه‌ی پیرانِ عصازن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو  از وسط اینهمه جامانده برو  پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و  لب گودال رسید و ته  گودل چه دید و... که سنان بود  و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود... پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد  تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد  راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی  چشم حسن را می‌بست باز  از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت... حسن_لطفی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@ahlolbasar استادحجازی.mp3
7.31M
صوت:🔥یکصد و هفتمین جلسه پخش زنده از سلسله نشستهای سه شنبه ها گروه بصیرتی اهل البصر: موضوع : تبیین هفت فرمان مقام معظم رهبری مدظله العالی در بیانات 14 خرداد 1401 کارشناس : استاد سید رضا حجازی ایتا و روبیکا @ahlolbasar
💢🔴💢🔴💢🔴 ⛔️ آمار سقط جنین در ایران😰😰 سالانه ۳۷۰ هزار سقط رقم وحشتناک که ۹۵٪ درصد این سقط ها بچه های مشروع و بی زبان هستند😔 @ahlolbasar
شما نگاه کنید بچه 13 ساله الان از پای بازی های کامپیوتری تکان نمی خورد. ولی روز عاشورا... واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
ع این گلِ تر ز چه باغی‌ست که لب خشکیده‌ست؟ نو شکفته‌ست و به هر غنچه لبش خندیده‌ست روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده‌ست دید چون مشتری‌اش ماه شب چاردهم «سیزده بار زمین دور قدش گردیده‌ست» عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ! تا که در حُسن ببیند چه بساطی چیده‌ست سیزده آیه فقط سورۀ عمرش دارد نام اخلاص بر این سوره، وفا بخشیده‌ست حسرتِ پاش به چشمان رکاب است هنوز این نهالی‌ست که بر سرو، قدش بالیده‌ست سینه شد مجمر و اسپند، ز دل، مادر ریخت تا «قیامت قد» خود دید کفن پوشیده‌ست گفت شرمنده احسان عمویم همه عمر او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده‌ست تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت: خشک آن دست که این لالۀ تر را چیده‌ست استاد_علی_انسانی واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr
علیه‌السلام بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است... دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است! جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی... تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است... ایوب_پرندآور واتساپ 👇👇👇 https://chat.whatsapp.com/J7Vcl4TURHt3XN0jQWKBcN ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/kanalmadahanshaerankhomeinishahr