eitaa logo
کانال تبلیغی ؛ فرهنگی ؛اخلاقی-رمضانی پور
105 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
45 فایل
آیدی بنده برای طرح سوالات @Ramezanipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم/ تحلیل ۴۹ سال پیش رهبر انقلاب درباره مراسم اربعین حسینی چهل و نه سال پیش، یعنی زمانی که هنوز مراسم اربعین، به شکوه امروز شکل نگرفته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۵۲/۱۲/۲۴ (روز جمعه ۲۰صفر سال ۱۳۹۴ هجری قمری) در جریان سلسله جلساتی در مسجد امام حسن علیه‌السلام در مشهد مقدس که به شرح و تفسیر خطبه‌های نهج‌البلاغه اختصاص داشت، به‌مناسبت تقارن با شب اربعین حسینی، تحلیلی تاریخی و جامع از چرایی اهمیت زیارت اربعین ارائه دادند. می‌دانید یکى از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمی‌دانم این روایت چقدر صحیح است، اصرارى هم ندارم که بگویم معناى این روایت همین است که من گمان کرده‌ام، واقعش هم این است که احتمال می‌دهم معنایش یکى از شقوق و احتمالات دیگرى باشد که در این زمینه بیان می‌شود؛ امّا اگر این احتمال هم که من می‌گویم باشد، مؤیّد فراوانى دارد؛ «زیارة الاربعین».  شیعه یک جمع متفرّقى بود؛ یک جامعه‌اى بود که در یک جا و در یک مکان زندگى نمی‌کرد؛ در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند - اطراف و اکناف بلاد - امّا یک روح در این کالبدِ متفرّق و در این اجزای متشتّت در جریان است؛ مثل دانه‌هاى تسبیح، یک رشته و یک نخ، همۀ اینها را به هم وصل می‌کرد. آن رشته چه بود؟ رشتۀ اطاعت و فرمان‌بَرى از مرکزیّت تشیّع، از رهبرى عالى تشیّع یعنى امام؛ همۀ این رشته‌ها به آنجا متّصل می‌شد؛ قلبى بود که به همۀ اعضا فرمان می‌داد؛ و به این ترتیب، تشیّع یک سازمان و یک تشکیلات بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، امّا بودند کسانى که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمان‌بَرى آنها به‌حساب، فریاد زدنشان از روى دستور، سکوتشان برطبق نقشه، همه چیزشان با حساب. فقط یک عیبى کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البتّه یکدیگر را میدیدند، امّا یک کنگرۀ جهانى لازم بود براى شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهم‌السّلام). این کنگرۀ جهانى را معیّن کردند، وقتش را هم معیّن کردند؛ گفتند در این موعدِ معیّن، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جاى شرکت، سرزمین کربلا است؛ چون روح شیعه روح کربلائى است، روح عاشورائى است؛ در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است؛ شیعه هرجا که هست دنباله‌روِ عاشوراى حسین است. این است که مى‌بینیم همه جا این تپش‌هایى که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک ناشى است؛ اینها شعله‌هایى بوده که از آن روح مقدّس و پاک و از آن تربت عالى‌مقدار سرکشیده؛ به جانها و روح‌ها زده؛ انسانها را به گلوله‌هاى داغى تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.  اوّلین نهضتى که بعد از عاشوراى حسینى از طرف شیعیان به وجود آمد، نهضت توّابین بود. اینها آمدند در آن مرقد پاک دور هم جمع شدند - کتب تواریخ اینها را نوشته‌اند - مبلغ زیادى اشک ریختند. بعضى خیال می‌کنند این گریه وسیلۀ عقده‌گشایى است؛ بله، گریه وسیلۀ عقده‌گشایى است، درصورتى‌که با فکر همراه نباشد. اگر گریه را و اشک ریختن را فقط احساسات هدایت بکند، همین است که گفته‌اند، امّا اگر فکر و اندیشه به انسان اشکى بدهد و چشم انسان قطره‌ى اشکى بچکاند، این مثل همان آب کبابى است که آتش را تیزتر و تندتر میکند؛ این عقده نیست، سلاح است؛ لذاست که گریه جزو کارهاى معمولى شیعیان صدر اوّل است که همه‌ی آنها در راه ستیزه‌گرى بودند، همه‌ی آنها در راه عاشورا قدم برمیداشتند. امام جعفر صادق اهل گریه است؛ امام رضا (صلوات‌الله‌‌علیه) اهل گریه است؛ شعرا را وادار می‌کنند و می‌گویند این قصائد بلند را بگویید، بروید گروه‌ها را به یاد گذشتۀ تشیّع بگریانید که با این گریه، آتششان مشتعل‌تر و برافروخته‌تر بشود. توّابین آمدند اینجا مبالغ زیادی گریه کردند؛ هرچه بخواهید. گمانم گفته‌ام یک شبانه‌روز یا دو شبانه‌روز - نوشته‌اند در تواریخ، بنده یادم رفته - اتّصالاً اشک [ریختند]؛ بعد از این گریه‌ها بود که دست به دست هم دادند، تصمیم گرفتند که بروند تا جانشان را در راه خدا بدهند و تا کشته نشده‌اند، دست از جنگ برندارند و از این جنگ زنده برنگردند؛ همین هم شد. مردمان بزرگی؛ سلیمان‌بن‌صرد خزاعى - صحابى امیرالمؤمنین، حوارى امام حسن - و امثال اینها رفتند و آنجا جان دادند و کشته شدند؛ [شروعش] از کربلا بود؛ ببینید چه این حقیقت جلوه‌دار و جلوه‌گرى بوده در آن روزگار! در ذهن مردم ما امروز البتّه، این حقیقت به آن زیبایى و به آن شکوهمندى باقى نمانده؛ جور دیگر است. بنابراین، مسألۀ اربعین یک مسئله‌ى مهمّى است.
✍ توصیه‌هایی از علامۀ طباطبائی به سالکان راهِ خدا ❓سؤال: آقا، نصیحتی بفرمایید. 🌷 حضرت علاّمه (ره) فرمودند: 👌 فرشِ هر مجلس نشوید. هرکه هر صحبتی کرد، گوشه‌اش را نگیرید ادامه بدهید. با رفیقی که مثل خودتان است، رفیق بشوید. 👌 غذاتان متوسّط باشد. صحبتتان متوسّط، نه آنقدر که لال بشوید. رفاقتتان متوسّط. 👌 ذکر خدا بکنید تا توجّه مخصوصی به شما بکند. 👌 توجّه مخصوص کردن خداوند به بنده‌ای از بندگان، همان مفاد «أذکُرکُم» است؛ اگر انسان مفاد «فَاذکُرُونی» را تحقّق داد به توفیق خداوند (سبحانه‌وتعالی)، توجّه مخصوص که مفاد «أذکُرکُم» است محقّق می‌شود. 📒 اقیانوس علم و معرفت، ص۲۵۹ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅از حضرت عیسی علیه السلام پرسیدند که با چه کسانی مجالست کنیم؟ حضرت فرمودند: مَن یذکرکم الله رؤیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الخیر عمله. با کسی بنشینید که: ۱. وقتی او را می بینید به یاد خدا بیفتید. ۲. سخن که می گوید از سخنش استفاده کنید و بر علم شما بیافزاید. ۳. وقتی به عملش نگاه می کنید، به کار خیر تشویق شوید.
بسم الله الرحمن الرحیم/ اربعین یعنى میعاد شیعیان در یک کنگرۀ بین‌المللى، جهانى، در یک سرزمینى که خود آن سرزمین خاطره‌انگیز است؛ سرزمین خاطره‌ها است؛ خاطره‌هاى باشکوه، خاطره‌هاى عظیم؛ سرزمین شهدا، مزار کشته‌شدگان راه خدا. اینجا جمع بشوند پیروان تشیّع، و دست برادرى و پیمان وفادارىِ هرچه بیشتر ببندند. این اربعین است. غیر از توّابین باز هم سراغ داریم کسانى که آمدند آنجا و از آنجا مایه گرفتند. یکى از بزرگ‌ترین نهضت‌هاى شیعه در دوران تاریخ خلفاى بنى‌عبّاس، نهضت «ابن طباطبا» است که این سادات محترم طباطبائى ظاهراً از اولاد آن محمّد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا هستند. این محمّد بن ابراهیم بن اسماعیل طباطبا، یک نهضت عجیبى به راه انداخت و فتح کردند و پیروز شدند؛ بخش مهمّى از عالم اسلام را قبضه کردند، حکومت تشیّع و حکومت علوى را بر سر پا کردند؛ و برخلاف سخن آن کسانى که تصوّرشان این است که چنین حقّى به امامزاده‌ها داده نمی‌شده؛ نخیر، این حق به آنها داده شده بود؛ اجازه داده شده بود از طرف بزرگ‌ترهایشان و به نتیجه هم رسید، موفّق هم شد؛ منتها البتّه این بزرگوار در اثناء بیمار شدند و از دنیا رحلت کردند و این وسیله‌اى شد که بعد، آن موفّقیّت و کامیابى باقى نماند و بعد از چند سال، البتّه نهضت شکست خورد؛ لکن چند سالى بر سرِ کار بودند. این بزرگوارها هم وقتى می‌خواستند شروع کنند، آمدند کربلا. اوّلى که خواستند شروع کنند، با آن ابوالسّرایا و همۀ آن شیعیانى که همراهشان بودند آمدند کربلا، بر سر قبر حسین‌بن‌على (صلوات‌الله‌علیه) پیمان برادرى و وفادارى بستند.  و البتّه شنیده‌اید که جابربن‌عبدالله‌ انصارى هم آمد. به نظر من این بزرگوار سوّمین کسى است که به زیارت قبر حسین‌بن‌على (صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه) آمده است؛ سوّمین جمعى که به زیارت آمدند، جمع جابر است و عطیّه؛ قبل از او کسانى به زیارت آمده بودند؛ شاید اوّلین کسانى که زیارت کردند این تربت پاک را همان بنى‌اسد بودند که آمدند نعش مقدّس حسین‌بن‌على (صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه) را دفن کردند؛ آنها اوّلین کسانى بودند که این تربت را زیارت کردند؛ و جابر هم آمد به قصد زیارت، با آن تفصیلاتى که شنیده‌اید و آن سخنى که آنجا سر قبر گفت که امروز البتّه آقایان [میگویند]؛ در مجالس و محافل بوده‌اید و مکرّر شنیده‌اید و قبلاً هم شنیده بودید.  اجمالاً، یادآورى خاطرۀ عاشورا و خاطره‌ى آن جهاد و ازخودگذشتگى و فداکارى عظیم، در روز اربعین انجام میگرفته؛ و در آن سرزمین. اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدّس را یک چنین میعادى قرار بدهند، البتّه بسیار کار بجا و جالبى خواهد بود و هم دنباله‌گیرى از راهى است که ائمّه‌ى هدیٰ (علیهم‌السّلام) به ما ارائه دادند.
◼ نگران آقای خامنه ای نباش!! عزیزی نقل میکرد: در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد با صفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید. گفت من سالها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اول توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقا همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر میزنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم.
✍امام على(علیه السلام) : در شگفتم از كسى كه آفريده هاى خدا را مى بيند و باز در خدا شك مى كند. 📚نهج البلاغه،حکمت ۱۲۶
✅امام علی علیه السلام أيُّما والٍ اِحتَجَبَ عَن حَوائِجِ النّاسِ، احتَجَبَ اللّهُ عَنهُ يَومَ القِيامَةِ وعَن حَوائِجِهِ و إن أخَذَ هَدِيَّةً كانَ غُلولاً و إن أخَذَ رَشوَةً فَهُوَ مُشرِكٌ. هر زمامدارى كه از نيازمندى‌هاى مردم، خود را پنهان سازد، خداوند از او و خواسته‌هايش در رستاخيز، پنهان شود و اگر زمامدار، هديه بپذيرد، خيانتكار باشد و اگر رشوه قبول كند، پس او مشرك است. 📚ثواب الأعمال : ص 310 ح 1
✍چرا از اینکه مردم بدونن و بفهمن می ترسیم ، ولی از فهمیدن خدا نمی ترسیم . آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟ 📚 سوره علق آیه۱۹
بسم الله الرحمن الرحیم/ 🌺داستانک🌺 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾اگر می بَـــــــری بِـــــــبَـــر.... 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌻🌻🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪 کشاورزی بود طمّاع؛ یکروز که با خدا مناجات می‌کرد؛ گفت: خدایا! اگر امسال محصول من خوب شود، سهم تو را هم خواهم داد!! آن سال بارندگی خیلی خوبی شد و گندم زیادی برداشت کرد. اما موقع تقسیم که شد به خدا گفت: خدایا! امسال می‌دانی بدهی‌های زیادی دارم که باید آن‌ها را بپردازم. سال بعد بارندگی بهتری شد، گفت: خدایا! اگر امسال محصولم بیشتر شود، سهمت را یک‌جا می‌دهم. باز محصول فراوان، کشاورز را تحریک کرد و گفت: خدایا! امسال عروسی دخترم است و مخارج زیادی دارم. شرمنده!! سال بعد، بازهم بارندگی خوبی شد و محصول زیادی برداشت کرد؛ اما او این‌بار هم از دادن سهم خودداری کرد تااینکه سال بعد هم بارندگی خوبی شد آن‌قدر محصول او زیاد شد که نمی‌دانست باید برای برداشت و حمل محصول به انبارخانه ش چه کند! به فکر افتاد۶٠ الاغ و ۱۲٠ جوال کرایه کرد. محصول‌ها را در جوال ها ریخته و بار الاغ‌ها کرد. آمد از کنار رودخانه‌ای که آب زیادی نداشت و کم‌عمق بود، خرها را عبور بدهد اما ناگهان ابر سیاهی بالای رودخانه شروع به باریدن کرد. در چشم برهم زدنی سیلی به راه افتاد و تمام الاغ‌ و جوال های کشاورز را با خود برد . مرد کشاورز که شاهد این صحنه بود با دو دستش بر سر خود می‌زد و داد می‌زد: «خدایا! اگر می‌بری سهم خودت را ببر!! الاغ و جوال مردم را کجا می‌بری؟!!!!» این حکایت بسیاری از آدم‌هاست! یادمان باشد این‌که می‌گوییم : «عجب صبری خدا دارد .»، چنانچه صبر خدا به نهایت برسد؛ تر و خشک را باهم می‌سوزاند. یادمان باشد به انسان‌های معصیت‌کار کمک نکنیم. (در این داستان،کرایه دادن الاغ و جوال به کشاورزی که میدانیم زکاتش را نمی دهد، به زبان امروزی کرایه دادن ماشین سنگین...) یادمان باشد اگر سهمی برای خدا مقرر کردیم از خمس و زکات به‌موقع بپردازیم. یادمان باشد که خدا از دل‌ها آگاه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بچه‌ها باید دست مادر را ببوسند!! 🔻 اگر زن در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده شود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. ⚡️ باید کاری کنیم بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است. کما اینکه در خانواده‌های مذهبی‌تر و اخلاقی‌تر و نزدیکتر به مفاهیم مذهبی، اینها مشاهده می‌شود. ♨️ فرزندان خانواده باید نسبت به مادر تکریم داشته باشند. این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانیگری که بین فرزند و مادر وجود دارد، هیچ منافاتی ندارد. ⚡️رفع مظلومیّت از زن به این شکل است. 🔴 توهین‌هایی که مرد در خانه نسبت به همسر خود می‌کند- از توهینهای رفتاری تا زبانی تا وحشیگری یدی که متأسّفانه یک جاهایی هنوز در کشور ما وجود دارد و نباید وجود داشته باشد، البتّه در بین غربیها فراوان هست و خلاف انتظار هم نیست- در محیط اسلامی چنین چیزی اصلاً نبایستی تصوّر بشود. "مقام معظم رهبری" بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی ⚠️ ما در کرامت، برایتان از اندیشه های مختلف تربیتی می گوییم، چراکه نگاه نقادانه ی شما ارزشمند است. ⚠️ معظم انقلاب حفظه الله: