هدایت شده از کانون فرهنگی هنری شهدای نوغاب
🌹«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، آیه 23
♦️در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد و بعد از آن اسرا را در 19 محرم به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.
♦️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدندو در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
♦️در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستایش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.
♦️ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، شهادت دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند.
پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده است
⚫️19 محرّم حرکت کاروان کربلا به سوی شام
هدایت شده از کانون فرهنگی هنری شهدای نوغاب
✨﷽✨
💠مگر چگونه زندگی می کنیم که تا کسی می میرد
می گوییم راحت شد !!
✍خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام می گذرانیم اما دلمان عمر نوح
می خواهد !! کم می خندیم و زود عصبانی می شویم
کم مطالعه می کنیم اما همه چیز را
می دانیم ! زیاد دروغ می گوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه
است بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم بیشتر می خریم اما کمتر لذت
می بریم. فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه
می ریزیم اما کمتر عمل می کنیم عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
✅اميرالمؤمنين عليهالسلام:
عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه.
عمر انسان (آنقدر گرانبها است که)
به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست.
📚اسرارالبلاغه، ص ٨٩
سلام
دوستان کلاسهای طرح شمیم ولایت
امشب جمعه پس ازنماز عشا جهت شرکت درمراسم عزاداری فاطمیه گناباد درمحل مسجد آماده باشند
مراسم عزاداری نوجوانان طرح شمیم ولایت مساجدگناباد درمحل فاطمیه
امشب
98/6/29