eitaa logo
کانون فرهنگی و خانه قرآنی غدیر
913 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
86 فایل
📚کانون‌فرهنگی‌ و خانه قرآنی غدیـر📚 #جهاد_تبیین #واجب_فوری_عینی ارتباط با ادمین کانال: @AfsaneAlizade •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir •┄══••🔺••══┄•
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ـ🍃🌺🍃 ـ🌺🍃 ـ🍃 والاتر از هر آنچه که والا پیامبر ساحل علیست حضرت دریا پیامبر آغوش امن آمنه را چون بهشت کرد وقتی که پا گذاشت به دنیا پیامبر قد می کشید رو به افق های دور دست در دامن حلیمه وصحرا پیامبر مثل مسیح بود که تابید وجلوه کرد در چشمهای خیس«بحیرا»پیامبر شد جایگاه آمد ورفت فرشتگان رونق گرفت غار حرا با پیامبر «اقرا بسم ربک» را جبرئیل گفت وقتی که بود غرق تماشا پیامبر بعد از چهل بهار به بعثت رسیده بود بشکوه وعاشقانه وزیبا پیامبر این مرد برگزید ترین مرد عالم است خاتم نبوده هیچ کس الا پیامبر لبریز از تصور معراج جبرئیل مبهوت در «دنی' فتدلی'» پیامبر تنها پناه مردم محروم از بهشت تنها امید آدم وحوا پیامبر با لطف بیکرانه ی احمد در آسمان موسی پیامبر شد وعیسی پیامبر جاریست نام اعظم پیغمبر خدا در خطبه های روشن صدها پیامبر با دوستان همیشه مروت نموده است با دشمنان همیشه مدارا پیامبر روز غدیر خم شد وبا امر کردگار بالا گرفت دست خدا را پیامبر آیینه تمام نمای خدا علی ست تنها کسی که بوده سراپا پیامبر در آیه ی مباهله ترسیم کرده است شرح زلال انفسنا را پیامبر....🌺 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
ـ🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ـ🍃🌺🍃 ـ🌺🍃 ـ🍃 گرفته نورِ وجودِ تو آسمانها را اِحاطه کرده زمین را و هم زمانها را شُکوه داده ظُهورت به عالمِ هستی وقار داده حُضورِ تو کهکشانها را به بوی عطرِ تنت، یاس گیج شد، اُفتاد خراب و مَست نِمودی تو باغبانها را تویی که روح گرفته، صَلات از نَفَسَت عُروج می دهی هردَم نمازخوانها را تو خواستی که توجُّه به قامتت نشود کنارِ خویش نشاندی اگر جوانها را به خُلق و خو و خوش اخلاقیِ تو جَذب شدند کشیده ای پیِ خود خِیلِ کاروانها را میانِ مُشتِ تو سنگی خُداخُدا می گفت نخوانده درس، تو از بَر شدی زبانها را مرا که نیست زَبانی، بیان کنم مَدحَت که گفته حق به کتابش یکایک آنها را علی عِدالتِ مَحض و، تو رَحمتِ مَحضی به این صفات گرفتید، روح و جانها را چه ارتباطِ عجیبی ست در میانِ شما که مات کرده تمامیِ نکته دانها را علی کنارِ تو، یعنی: تو در کنار خدا کشانده اید به دیوانگی روانها را قیامت است به دستانِ دخترت زهرا شفیعه ای که پناه است بی اَمانها را ...همان که خَلق شد از نورِ او همه عالم ...همان که داده خُدا دستِ او کرانها را ...همان که بر حَسَنش سَجده می کند یوسف که وا گذاشته حُسنَش همه دهانها را ...همان که خونِ حُسینش بقای دینِ تو شد که قَبضه کرده به نامَش همه زمانها را ...همان که زینبِ او داده با عَمَل تعلیم شجاعتی که خودش داشت، خطبه خوانها را مرا دوباره به آیینِ خویش دعوت کن بگیر دستِ ضعیفان و ناتوانها را نفس بزن، که مُسلمان شَویم بارِ دگر نگاه کن، که بهاران کنی خَزانها را...🌺 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
ـ🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ـ🍃🌺🍃 ـ🌺🍃 ـ🍃 ای دو صد یوسف صدّیق به صدق تو گواه ای علوم همه با کوه کمالت پر کاه دو جهان زنده ی چشم تو به یک نیم نگاه تا زمان هست تو از گردش چرخی آگاه شهریاران سر کوی تو گدای سر راه شیخ والای ائمّه ولی امر الّه صدق تابنده چراغی بود از مکتب تو علم تا علم شود بوسه زند بر لب تو عرشیان دسته ای از خاک نشینان تواند فرشیان از همه سو دست به دامان تواند علم ها گوهری از لعل دُر افشان تواند حلم ها ذکر خوشی بر لب خندان تواند بحرها تشنه ی یک قطره ی باران تواند سرو قدّان جهان سر به گریبان تواند علم از روز ازل سائل دیرینه ی تو است آنچه در سینه خلق است در آیینه ی تو است لاله ای نیست که از دامن بستان تو نیست طایری نیست که در باغ ثنا خوان تو نیست آیه ای نیست که محتاج به برهان تو نیست گوهری نیست که از بحر خروشان تو نیست ذرّه ای نیست که از مهر درخشان تو نیست پدر شیمی جز جابر حیّان تو نیست علم تو مشعل و خلق و دو جهان انجمنی آیة الکرسی از کرسی درست سخنی سرّ سروّ علن از تو است امام صادق فیض هر انجمنی از تو است امام صادق حسن خلق حسن از تو است امام صادق سبزی این چمن از تو است امام صادق سیر چرخ کهن از تو است امام صادق همگان را سخن از تو است امام صادق تا که این چار ام و هفت اب و نه طاق است مؤمن طاق تو در عالم هستی طاق است دهر دانشگه و استاد سخن دانش تو کلّ قرآن سخن داور و برهانش تو حق به دور تو کند گردش و میزانش تو مؤمن پاک بود پایه ی ایمانش تو درد جان نیز طبیبش تو درمانش تو علم نور است ولی مشعل تابانش تو تا زمان است و به هر مرحله می تازد علم از تو می گوید و دائم بتو می نازد علم پشرو تر بسی از دور زمان مکتب تو است ثمر خون حسین ابن علی بر لب تو است راه حق مذهب تو مذهب تو مذهب تو است آسمان شیفته ی زمزمه های شب تو است نفس سوختگان شعله ی تاب و تب تو است نور قرآن ز درخشنده گی کوکب تو است اهل توحید که این قدر مجلّل دارند هر چه دارند ز توحید مفضّل دارند باغبانی و بود ملک جهان گلزارت گرم تا دامنه ی حشر بود بازارت گوهر وحی فرو ریخته از گفتارت بوسه ی علم بود بر لب گوهر بارت دیدن روی خداوند بود دیدارت ای طبیبانِ همه خلقِ جهان بیمارت ای خوش آن یار که تو یار و طبیبش باشی خوشتر آن درد که تنها تو طبیبش باشی ای که خوانده است خداوند به قرآن نورت نوری و سینه خوبان دو عالم طورت ملک جان خانه ی دلها همگان معمورت انس و جنّ و ملک و حور و پری مأمورت چه جفاها که رسید از ستم منصورت کرد از خانه و از شهر پیمبر دورت بود آگاه عدو از محن جانکاهت برد با فرق برهنه سوی قربانگاهت کثرت سنّ تو و این همه آزار ای وای آفتاب حق و بیداد شب تار ای وای برق شمشیر و رخ حجّت دادار ای وای دوست در سلسه ی دشمن غدّار ای وای خانه ی حجّت حقّ و شرر نار ای وای صدمۀ خار ستم بر گل بی خار ای وای پاسخ آنهمه خوبی شرر آذر بود بیت آتش زده ارثیّه ای از مادر بود آخر از زهر جفا رفت وجودت در تاب جگر خونجگر پاره ی زهرا شد آب ریخت از دیده ی یاران به عزای تو گلاب جگر موسی جعفر شد از این داغ کباب بعد از آن غریب و مظلومیت و رنج و عذاب بوتراب دگری باز نهان شد به تراب در عزای تو جهان صحنه ی محشر گردید تازه در ماتم تو داغ پیمبر گردید ای سلام همه بر تربت بی زوّارت غم بسیار محبّان ز غم بسیارت به چه تقصیر عدو این همه داد آزارت وامصیبت که چه کردند به قلب زارت برد سر بر فلک از خانه شرار نارت ریخت اعجاز خلیل از لب گوهر بارت شد خموش آتش و بهر تو دل عالم سوخت بیشتر از همه زین غم جگر «میثم» سوخت 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
ـ🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ـ🍃🌺🍃 ـ🌺🍃 ـ🍃 منبرت کرسی فقه همه عالم شد فاصله تا به خدا با سخنانت کم شد خوار جهل از تو و فیض تو گل مریم شد هر که پامنبری ات شد به خدا ادم شد هر که علامه ی دهر است غلامت بوده پیرو مکتب علمی هشامت بوده زلف صد پنجره را رو به خدا واکردی با غلامان خودت کار مسیحا کردی درس تاریخ شد و حل معما کردی شیعه را ناب ترین مکتب دنیا کردی پرچم شیعه بلند است به احکام شما علم عالم شده تسلیم به اسلام شما یک ورق درس تو توحید مفضل می شد عشق در مسأله ی جابرتان حل می شد ذره پای تو به خورشید مبدل می شد بی حدیث تو کلام همه مهمل می شد با تو قران خدا کاغذ خاموش نشد راه سر منزل مقصود فراموش نشد تازه شد حرف خداوند به قال الصادق ع علما شرح نوشتند به قال الصادق ع حنفی ها همه گفتند به قال الصادق ع راست گویی شده پیوند به قال الصادق ع تا ابد مرجع توضیح مسائل هایی قبله ی جامع علمی همه دل هایی نور در مسجد چشمان تو معنا گردید نار بر یار تو بردأ و سلاما گردید هر که از چشم تو افتاد یهودا گردید خانه ات مدسه ی حضرت زهرا س گردید به موازات علی راه نشان می دادی راه را با ولی الله نشان می دادی 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃
یاسی که نسیمِ تنِ او از گلِ سیب است او فاطمه و خواهرِ سلطانِ غریب است هجرانِ رخش برده قرار از کفِ خواهر جان در تعَب است از غمِ دوریِ برادر قلبش شده بی طاقتِ خورشیدِ جمالش دل در هیجان آمده از شوقِ وصالش تسبیح کنان می رسد از شهرِ پیمبر تا وصف کند سوره ی نورانیِ کوثر زخمی به جگر دارد و ای قافله بشتاب در سینه ی او کوهِ غم از دوریِ مهتاب شد عطرِ مسیرش همه از گلپر و اسپند عشاق به شوقِ قدمش یکسره خرسند در هودجی از نور چه باغِ ملکوتی به به چه شکوه و چه جلال و جبروتی گنجینه‌ی جانش شده بستانِ ولایت دل طعمِ شفا دارد و لب مُهرِ شفاعت ماهیتِ قم را که ز نورش بسرشتند بر لوحِ دلش حضرتِ معصومه نوشتند خورشید افول آمده در باغِ حریمش تا سبز بماند سندِ نامِ کریمش او دفن شده در دلِ بستانِ ولایش مانده به دلش حسرتِ دیدارِ رضایش بین دستِ نیازم به دخیلش چه بلند است هر لطفِ نگاهش به من آن شهد چو قند است ای حضرتِ معصومه تو را جانِ رضایت کن شاملِ حالم همه ی لطف و عطایت هر جذبه نگاهِ تو مرا شوقِ حیات است دستانِ کریمانه‌ی تو بابِ نجات است!
🌺 جرم من را ننویسید که ساغر زده ام بنویسید که امشب دو برابر زده ام مست بودم که چنین باده مکرر زده ام گرچه یک بار فقط میکده را در زده ام شصت و نه بار ز میخانه جواب آمده است ذره در چشم کریمان به حساب آمده است در عریضه ننوشتم که دوا می خواهم نان من کم شده یا آب و هوا می خواهم ننوشتم صله ی شعر عبا می خواهم شصت و نه بار نوشتم که تو را می خواهم شصت و نه قطره اشکم که چکیدم امشب شصت و نه مرتبه باید بنویسم زینب آن خدایی که ازل پایه پیوند گذاشت گریه را مرحله آخر لبخند گذاشت نام میلاد تو را گریه یک بند گذاشت به خدا اسم تو را نیز خداوند گذاشت خواست جام اسدالله لبالب باشد امر فرمود که او صاحب زینب باشد زینت زینت دنیا چه کسی غیر تو بود سوره کوثر مولا چه کسی غیر تو بود دومین ام ابیها چه کسی غیر تو بود نه،بگو مادر زهرا چه کسی غیر تو بود تو خدیجه شده ای نه تو پیمبر شده ای مادرِ مادر و بابا و برادر شده ای شأنت این بود برای پدرت ناز کنی با همان دیده بسته سخن آغاز کنی عشق را پیش نگاه همه ابراز کنی چشم خود را به روی کعبه فقط باز کنی قبله ای نیست تورا غیر دو ابروی حسین جز تو ما را نبرد هیچ کسی سوی حسین کم نوشتم اگر از تو قلمم محرم نیست کم نوشتم ولی از لطف نوشتی کم نیست بی تو ایمان من و اهل زمین محکم نیست آنکه در وصف تو شعری نسرود آدم نیست آدم آن است که از عشق تو دیوانه شود تا ابد حلقه به گوش در این خانه شود کمرت پیش کسی خم نشد الا،الله پنج خورشید به دور تو بگردند ای ماه میروی،پشت سرت راه می افتد ناگاه ذکر لا حول ولا قوه الا بالله پنج تن دور سر تو صدقه گردانند ما همه بنده و این قوم خداوندانند چشمهایت سندی بود که دریا بودی فوق ادراک همه عرش معلا بودی هرکجا بود حسین تو همانجا بودی آنچه خوبان همه بودند تو تنها بودی شب میلاد تو چشم من اگر تر بوده چون که این اشک ثوابش دوبرابر بوده ای که پیغامبر واقعه دردی تو زن ولی مردتر از مردتر از مردی تو کربلا را به خدا کرببلا کردی تو بره را از دهن گرگ درآوردی تو گرگها پیرهن یوسفتان را بردند تو نبودی همه اهل حرم می مردند 🌺
خانه وحی شده جنت اعلا امشب کرده مه در کف خورشید تجلا امشب از زمین یکسره بر عرش معلا امشب این بود ذکر خوش اهل تولا امشب که رباب امشب، قرص قمری آورده پدر پیر خرد را پسری آورده غم گنه، خنده ثواب است ثواب است امشب بخت اندوه بخواب است بخواب است امشب در گُل دیده گلاب است گلاب است امشب غرق در وجد رباب است رباب است امشب روح از شادی و از شوق نگنجد به تنش بوسه گیرد زلب اصغر شیرین دهنش اهل دل جلوه جان از نظرش بستانید داروی درد خود از خاک درش بستانید بوسه از روی ز مه خوبترش بستانید عیدی از فاطمه و از پدرش بستانید عالم از وجد و صفا جنت دیگر آمد گل بیارید که امشب علی اصغر آمد مهد او کعبه و چشم همگان زمزم اوست زندگی بخش دو صد عیسی مریم دم اوست ماه من مدح و ثنای همه عالم کم اوست آشنای دل خوبان دو عالم غم اوست گر به لب خنده و گر اشک فشانی دارد با حسین بن علی راز نهانی دارد عطر گل از نفس او به چمن می آید بوی خون از دهنش جای لبن می آید گه پدر را زدمش روح به تن می آید گاه لب بسته و چشمش به سخن می‌آید بر لبش جام بلا خوب تر از شیر آید نگران است که کی حرمله با تیر آید مفتخر می کند این طفل بنی الزّهرا را نه بنی الزّهرا بلکه همه دنیا را می برد خنده اش از شوق دل بابا را آورد یاد پدر قصّه عاشورا را آیه عشق به خال و خط و رویش پیداست مرگ خونین ز سپیدی گلویش پیداست ماه رخسار نکوتر زمهش را نگرید بر رخ یوسف زهرا نگهش را نگرید شرف قرب وی و بُعد رهش را نگرید بسر دوش پدر قتلگش را نگرید طفل را دامن مادر همه دم جا باشد او زند بال که بر شانۀ بابا باشد گُل رخساره او لاله علیّین است بند قنداقه او طُره حورالعین است پدرش بوسه زند بر لبُ ذکرش این است: "دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است" خاندان نبوی دست بدستش دادند بوسه ها بود که بر نرگس مستش دادند کیست این طفل که توحید بود مرهونش عشق، دلداده و ایثار و وفا ممنونش می دهد نور به خورشید رخ گلگونش سرخ رو وجه خداوند بود از خونش این همان است که در قلزم خون خنده کند خنده اش حجّت حق را کُشد و زنده کند این چه ماهی ست که خورشید سرافکنده اوست این چه طفلی ست که استادخِرد بنده اوست این چه کشته است که جان دو جهان زنده اوست این چه ذبحی ست که خون را شرف ازخنده اوست "میثم" این کودک شیریست که پیرش گویند پیشتازان صف عشق امیرش گویند🌺 ❤️
به دستِ دین تو أدیانِ سابق میشود تکمیل رسیدی تا به ویرانی روَد اصحابِ شوم ِ فیل بخوان پیغمبرانه! چون که با لحنِ حجاز تو به واللهِ دو چندان میشود زیباییِ ترتیل محاسن را معطّر کردی و عطّارهای شهر کم آوردند و شد بازارشان بی رونق و تعطیل به باباهای در جهلِ مرکّب خفته ی بی دین؛ پس از این عشقِ دختربچه ها را میدهی تحویل عقیقِ دستهایت میشود مُهر نمازِ نوح عبایت میشود سجادۂ عیسی و اسماعیل «امین» بودی و با ایمان گمانم مادرِ موسی- به دستانت سپرده کودکش را در کنارِ نیل نشسته گوشه ی معبد، تورّق میکند هر شب چه خوش می گوید از قرانِ تو؛ تورات با إنجیل همان قران که «حبلُ اللّه» را «وحدت» تلقّی کرد خوشا آنکس که دارد در سکوتش قدرتِ تحلیل محمّد خواندمت جایِ رسول الله! امشب را کمی بگذار قربانت شوم مانندِ جبرائیل «ولی الله» خواندی در غدیرِ خم! بدونِ شک- به عشقت «یاعلی» میگوید آری صورِ اسرافیل! 🌺🌺 •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
دست های کریم تو فهماند که سخاوت به مال و ثروت نیست در تواریخ مثل تو هرگز هیچ کس صاحب کرامت نیست از پس پرده دست های شما علت قلب های شاد شده حاتم طایی از کرامت تو صاحب شهرت زیاد شده دست اعجاز پیش تو عجز است چه کسی از تو سر در آورده ؟؟ جبرئیل از سلام سمت بقیع در هوای تو، پَر در آورده «حُسن» را نام تو «حَسن» کرده بر گناهان ثواب را بچشان بر شب خشک این کویر بیا بارش آفتاب را بچشان دست هایت،به خوب و بد بخشید لطف دست تو مثل خورشید است در روایات خوانده ام ، آقا هستی اش را سه بار بخشید است بر فقیران شهر، سفره ی تان درد را التیام می داده از تواضع امام عرض و سما به جزامی سلام می داده رُکنی از رُکن های آل کسأ با وجود تو استوار شده مادرت فاطمه چه خوشحال است پسرش مرد کارزار شده صلح تو از نبودن یار است جرأتت را جمل همه دیدند دست بردی به قبضه ی شمشیر علم را با عمل همه دیدند ای که دادی جواب ،بی پرسش تشنه گان را به آب هم برسان ما دعاییم ای عزیز خدا بر دعا استجاب هم برسان •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
ساعات طوفان، وقتِ جزر و مَد رسیده نبضم چه محکم می زند تا صَد رسیده آیا قبولم می کند یا نه؟ ولی نه اصلا چرا این فکرهای بد رسیده اینجا تمامِ مهربانی مالِ آقاست اینجا مگر بر سینه دستِ رَد رسیده؟ سوت قطار آمد، کسی در پشت در گفت: ای جانمی جان اوّلِ مشهد رسیده از کوچه قلبم تا حرم یکباره پَر زد رَدّ پرم تا پرچم گنبد رسیده طوفان عشقت شست و شو داده دلم را چشم رئوفت آبرو داده دلم را دلشوره ای شیرین سَرِ بال و پَرَم هست هشت آسمان آیینه دَر دور و بَرَم هست باران غم هرگز نمی گیرد سراغم تا مهربانی های تو روی سَرَم هست وقفِ سَر انگشت پر از مِهرِ تو بوده- هرجا اگر نام و نشانی از کَرَم هست خوبیِ تو تا ناکجا تا آن سوی عرش هر قدر هم بالا و بالا می پَرَم هست این بچه آهو های اشکم زنده هستند تا گوشه های دنج و گرمِ این حرم هست داخل نمی آیم، دَمِ بابُ الجَوادم اینجا برای ما گداها بهترم هست شرط قبول افتادن ایمان، تویی تو خورشید عالم تاب من، سلطان تویی تو 🌺 •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... 🌷 •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
🌺 خدا کند که مرا پشت در قبول کنند کنار خانه نشستم مگر قبول کنند امید می‌رود این خانواده‌های کریم مرا بدون کمی دردسر قبول کنند بنا شده‌است سرم نذری کسی باشد چه خوب می‌شود امّا اگر قبول کنند... فقط به دادن جانی نمی‌شوم راضی تلاش می‌کنم این بار؛ سر قبول کنند به نوکری کمم راضی‌ام ولی بد نیست از این بعد مرا بیشتر قبول کنند اگر قبول کنند اعتبار می‌گیرم تمام نوکری‌ام را به کار می‌گیرم کدام لطف مرا مبتلای فاطمه کرد؟ کدام فیض مرا آشنای فاطمه کرد سیاه بودم و بی اعتبار، کار که بود... مرا غلام سیاه سرای فاطمه کرد قرار بود خدا قیمت مرا بدهد به این بهانه مرا خاک پای فاطمه کرد اراده کرد مرا نزد حق عزیز کند مرا گدای گدای گدای فاطمه کرد چه خوب شد دل ما را به دست غیر نداد چه خوب شد دل ما را برای فاطمه کرد نوشته اند تو هم مصطفای من باشی بزرگْ بانوی شهر خدای من باشی نمی‌شود گره‌ای باشد و تو وا نکنی فقیر باشد و یکبار اعتنا نکنی گرسنه هستی و در می‌زنند ـ مسکین است... گمان نمی‌کنم این بار هم عطا نکنی مرا بس است که همسایه‌ی شما شده‌ام نمی‌شود که تو همسایه را دعا نکنی هزار لشگر اگر دشمن علی باشد اگر سرت برود ترک مرتضی نکنی قسم به مهر تو در کار خویش می‌مانند اگر که گوشه‌ی چشمی به انبیا نکنی هدایت همه بر زُهرویّت زهراست محبّت تو نجات همه پیمبرهاست بدون عطر خوش یاس تو بهاری نیست بدون محور خورشیدی‌ات مداری نیست به خانه‌داری ات این بیت وحی محتاج است وگرنه شأن بلند تو خانه‌داری نیست تو پشت گرمی پیغمبر مباهله ای شکست دادن این قوم با تو کاری نیست اگر کریمه تو هستی، دگر فقیری نیست اگر تو بانوی رزقی، دگر نداری نیست مباد صبح قیامت شفاعتم نکنی به غیر عاطفه از مادر انتظاری نیست بزرگْ بانوی محشر بگیر دست مرا به روز واقعه مادر بگیر دست مرا تو خانه دار علی هستی و پریِّ علی تویی کمال عروج کبوتری علی نشان دهنده‌ی بالایی تکامل توست همین روایت با تو برابری علی علی به همسری‌ات باید افتخار کند و یا تو فخر بورزی به همسری علی؟ هزار سال دگر هم نمی‌بریم از یاد حماسه‌ای که تو دادی به حیدری علی قسم به حرمت تو، مثل تو نمی خواهیم حکومتی که نباشد به رهبری علی •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
باد از جانب صحرا خبری آورده آسمان قید نزولش خدمه باران است ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند و زمین چشم به راه قدم باران است بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند همه دور سر این ماه پسر می گردند دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند در توان چه کسی هست که با آمدنش خلق را وجه ی او سر به سجود آورده فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده کودکی های علی را به وجود اورده خانه با آمدنش رونق بسیار گرفت باغ را عطر گل یاس بهاری کرده سالها منتظر آمدنش زینب بود روی او فاطمه سرمایه گذاری کرده نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید از دخیل نگهش گَبر مسلمان گردد دست او پنجره فولاد همه ادیان است او اشاره کند ایران همه سلمان گردد •┄══••🔻••══┄• eitaa.com/kanoon_ghaadir telegram.me/Kanoon_Ghaadir •┄══••🔺••══┄•
خورشیدی و میان قمرها نشاندنت مهتابی و به چشم سحرها نشاندنت نام تو می‌برم جگرم داغ می‌شود تو آتشی به روی جگرها نشاندنت جانِ حسین جانِ علی جانِ مصطفی تو جانی و به قلبِ پدرها نشاندنت حک کرده‌اند نام تو را فاتحانِ رزم حکاکها به تیغ و سپرها نشاندنت هرجا که رد شدی همه‌اش  سجده‌گاه شد هرجا که آمدی روی سرها نشاندنت ای چشم روشنیِ علی چشمِ فاطمه تو نوری و میان نظرها نشاندنت گفتند یاعلی و خدا  جان درست کرد اصلا نجف برای تو  ایوان درست کرد ای از همه به معنیِ اکبر شبیه تر از هرچه گفته‌ام به پیمبر شبیه تر ای شیوه‌ی کریمی تو مجتبی سرشت ای برکتت به حضرت کوثر شبیه تر الله‌اکبر از رجزِ مرتضایی‌ات ای ضربه‌ات به ضربه‌ی حیدر شبیه تر شمشیر کِش به هیبت مولا که می‌شوی از هرکسی به دیده‌ی قنبر شبیه تر با دستمال زردِ نبردِ علی بیا ای جنگِ تو به صحنه‌ی محشر شبیه تر طوری به روی دست تکاندی سپاه را باشد به کندن درِ خیبر شبیه تر انگار کعبه خورده تَرَک حیدر آمده یعنی علی  به شکل  علی اکبر آمده...🌷
⚫️ ⚫️ ✔️ : سرکار خانم فرزانه ✔️ : سرکار خانم بابایی : پنجشنبه ۲۳شهریور : ۲۰ : فردیس فلکه چهارم خیابان امام رضا علیه‌السلام روبروی باشگاه امام رضا علیه‌السلام خیابان شهید میرزاخانی پلاک ۹ ⚫️ ⚫️
حاج_محمود_کریمی_دوش_رفتم_مسجد_کوفه،_بدیدم_روی_منبر_.mp3
25.48M
🔊 | 📝 دوش رفتم مسجد کوفه، به دیدم روی منبر 👤 حاج‌محمود 🌺 ویژه ولادت ع
MiladImamAli1399[01].mp3
4.69M
🔊 | 📝 جان و دلم به کار تو گرم است یا علی 👤 حاج‌میثم 🌺 ویژه ولادت