سیلی محکمی کوبیدم به صورتش و گفتم تا الان هرچی ظلم کردی هیچی نگفتم ولی اسم خواهرمو آوردی
یکی دیگه با مشت زدمش. جهان اومد سمتم و یکی کوبید به شکمم اون دوتا هم داشتن می اومدن که
از دستشون فرار کردم و نگاه تندی به مادرم که غمگین بود انداختم و رفتم.
خواهرم چشماش برق شادی داشت.
همین برام کافی بود
مونده بودم کجا بریم.
خیلی فکر کردم خواهرم گفت بریم خونه عمو. گفتم این همه سال خبری ازما نگرفتن حالا بریم بگیم چی.
گفت خب جایی نداریم بریم بمونیم تو خیابون!؟
راست میگفت ادرسشون یادم بود یه کوچه با خونه پدری ما فاصله داشت
نمیدونستم هنوز اوجا هستن یانه
رفتیم و دیدیم اونجا میشینن باز
خیلی خوشحال شدیم عموم عادی برخورد میکرد انگار نه انگار ما برادر زاده هاشیم. زنعموم هم همینطور.
🍃 #تسکین_تبخال
✍قرار دادن سیر له شده روی تبخال یک درمان طبیعی و خانگی برای از بین بردن تبخال است
✍سیر خاصیت ضدالتهابی طبیعی دارد و می تواند باعث کاهش درد و التهاب تبخال شود
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
🍃 #جلوگیری_از_تشنج_کودکان
✍مالیدن روغن سیاهدانه به ملاج سر تا قبل دوسالگی و روغن بادام تلخ هفته ای دوبار
✍اینڪار موجب آرامش و تقویت رشد جسمی و خوب شیر خوردن کودک نیز می شود
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
#سلام_امام_زمانم💞
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...
▫️ سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلبهای تشنه هدایت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
السلام_علیک_یا_بقیه_الله
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸میخوای قلبت بوی امام زمانی بگیره...
اطاعت كنندگان امام عصر عليهالسلام در هنگام ظهور، همانها هستند كه در غيبت آن حضرت منتظرين او بودند؛ و چشم انتظاران امام زمان عليهالسلام در هنگام غيبت، همانهايند كه در زمان ظهورش مطيع فرامين اويند.
💐 #امام_زمان
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برو که جزای تو و هرکس که از تو تبعیت کند ،جهنم است....🔥
📖 #درمحضرقرآن
#نهج_البلاغه
💠 قيمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد.
📚 #حکمت ۸۱
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸هروقت گرفتار شدی ......
⭕️ختمی که پدر علامه مجلسی میگه
حوائج عجیب و غریب علمی و مادی و معنوی رو من از این #ختم گرفتم
🔹 حجتالاسلام شیخ محمدحسین یوسفی
📝 #کلام_بزرگان
سه روز اونجا بودیم من فقط یه سر پناه میخواستم تا یکم فرصت داشته باشم پول جمع کنم.
بعد یه روز اونقدر زنعموم اخم کرد و تلخی کرد که خواهرم مظلومانه گفت داداش بریم. بعد سه روز دوباره توی خیابونا پرسه میزدیم.
به چندتا از آشناها زنگ زدم
همه میگفتن نیستن! دلم خیلی شکست. اما بیشتر
پراز کینه بودم. دلم یه انتقام جانانه از تیمور میخواست که خونمون رو بالا کشید. از اینکه ما رو اواره کرد.
دلم میخواست غرورو بذارم کنارو اشک بریزم اما نمیخواستم جلوی خواهرم گریه کنم. دلم میخواست که دلش خوش باشه پناهی داره.
من که خودمو تنها ترین و بی پناه ترین آدم روی کره زمین میدونستم.
تو فکر انتقام بودم. تو فکر ضربه زدن به پسرای تیمور. برنامه هم چیده بودم این سه روز. کامل تیمور با خاک سیاه یکسان میشد. دیدم خواهرم داره اشک میریزه
گفتم چیزی شده؟ گفت نه نمیدونستم امشب شب عاشورا ست.
🔴 #آقایان_بدانند
💠 با تمام مشکلات و مشغلههای فکری روزانه وارد خانه نشوید! در موقعیت مناسب، همسرتان را از مشکلات مالی و شغلی خود #آگاه کنید تا توقّعاتش را با توان شما هماهنگ کند!
💠 بیان مشکلات مالی و شغلی با لحن مناسب و مهربانانه میتواند عامل خوبی برای گفتگوی صمیمانه شده و سطح درک همسرتان از شما را بالا ببرد.
💠 گاه برای حل برخی مشکلات شغلی و کاری خود از خانم خود مشورت بخواهید تا ایجاد همدلی و محبّت دوطرفه کند.
💠 اصلِ مشورت در این زمینه برایتان مهم باشد یعنی حتی اگر همسرتان پیشنهادهای خوبی هم نداد آن را تبدیل به مشاجره نکنید بلکه از او تشکّر کنید و بگویید روی پیشنهادت فکر میکنم.
🆔 @khanevadeh_313
19.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خوب به این حکایت گوش کنید!👆
#دکتر_سعید_عزیزی:
همه بچهها مثل میمون نیستند، بعضی هم مثل ماهی هستند!
🆔 @khanevadeh_313
اشکی از گوشه چشمم جاری شد.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم بریم مسجد؟
لبخندی زد گفت آره!
رفتیم مسجد شب شده بود نذری میدادن و من و خواهرم خیلی گرسنه بودیم. با ولع و حرص غذا میخوردیم.
شب مراسم خوبی برگذار شد و هیئت بود من کلی اشک ریختم.
اونجا بود که تمام کینه ها حسرت هام رو فراموش کردم و یه دل سیر گریه کردم اما اینبار نه برای خودم که برای امام حسین علیه السلام.
گفتم من مادرم رو بخشیدم. بخاطر تمام سکوت هاش.
تیمور و که حقم منو خواهرم رو خورد به بهانه اینکه خرجمون رو میده من از حق خودم گذشتم.
از پسراش از داریوش که پدرمو کشت از. همه.
فقط امام حسین تو پناه و یاور من باش.
آخر شب بود حوالی ساعت یک.
نمیدونستیم کجا بریم تصمیم گرفتیم توی همون مسجد بمونیم.