7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨👩👦 اندازه و نحوهی درست محبت بین اعضای خانواده، چقدر و چگونه است؟
🎬استاد شجاعی
🔴 #ایده_و_ابتکار_همسرداری
💠 آهای مردها! وقتی همسرتان از دستهایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دستهایش را #ماساژ دهید.
💠 و گاهی بین ماساژ دادن، دستش را ببوسید تا هم #علاقه و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند و نیز فرزندان شما، احترام و تواضع و محبّت را یاد بگیرند.
💠 برخی کارها برای همیشه در #ذهن همسرتان میماند و با همان #تصویر، با سختیهای زندگی کنار میآید و باعث #همدلی میشود.
🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرد باید از یه چیز همیشه بترسه...
🆔 @khanevadeh_313
🍃🌸🍃🌸﷽🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
✅ درمان تیرگی زیر چشم
✍️ این بیماری بر اثر غلبه سودا بروز میکند.توجه داشته باشید که برطرف کردن بیماریهای سوداوی زمانبر خواهد بود!
👌 درمان ↯↯↯
🔷 شربت سرکنگبین روزی 1 تا 2 لیوان میل کنید.
🔷 حجامت عام، 1 یا 2 مرتبه با فاصله یک ماه، بسته به شدت بیماری و مزاج.
🔷 با ترکیب 2واحد عسل + 1واحد سرکه، موضع را ماساژ دهید و 20 دقیقه بعد بشویید.
🔷 با ترکیب روغن زیتون «4قاشق غذاخوری» +نمک«4قاشق مرباخوری» روزی 2بار موضع را ماساژ دهید و بعد از ده دقیقه بشوئید.
📚حکیم خیراندیش
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🍶🍃رفع ترک پا
🍃موز کاملا رسیده را دررون مخلوط کن کاملا له کرده و به مدت 15 دقیقه روی ترک های پا قرار داد و سپس پا را با آب ولرم بشویید
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
✅برای رفع سردرد۳۰ ثانیه این قسمت را فشار دهید و سپس همین حرکت را برای دست دیگر انجام دهید.
🔰اگر این کار را دقیق و درست انجام دهید خیلی سردردتان از بین می رود.
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
گشنیز مفید برای تب وسرماخوردگی👇
گشنیز برای بر طرف کرن تب و سرماخوردگی مفید است. برای این منظور یک سوپ رقیق از آب مرغ و گشنیز تازه تهیه کنید و پس از چند مرتبه مصرف ، اثر معجزه آسای آن را ببینید.
🇮🇷مرکز طب اسلامی
🍏👉🏻@markaz_teb 🍎
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ماجرایی زیبا از آقا قرآئتی
👌تنها چیزی که ماندگاره نیت برای رضای خداست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍فرازی ملکوتی وتکان دهنده
🌹ازبلبل بهشتی استادعبدالباسط
اشکی از گوشه چشمم جاری شد.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم بریم مسجد؟
لبخندی زد گفت آره!
رفتیم مسجد شب شده بود نذری میدادن و من و خواهرم خیلی گرسنه بودیم. با ولع و حرص غذا میخوردیم.
شب مراسم خوبی برگذار شد و هیئت بود من کلی اشک ریختم.
اونجا بود که تمام کینه ها حسرت هام رو فراموش کردم و یه دل سیر گریه کردم اما اینبار نه برای خودم که برای امام حسین علیه السلام.
گفتم من مادرم رو بخشیدم. بخاطر تمام سکوت هاش.
تیمور و که حقم منو خواهرم رو خورد به بهانه اینکه خرجمون رو میده من از حق خودم گذشتم.
از پسراش از داریوش که پدرمو کشت از. همه.
فقط امام حسین تو پناه و یاور من باش.
آخر شب بود حوالی ساعت یک.
نمیدونستیم کجا بریم تصمیم گرفتیم توی همون مسجد بمونیم.
پیر مردی اومد نشست کنارم.