eitaa logo
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
1.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
583 فایل
✅ در این کانال مباحث مختلف و مهم پیرامون شناخت تمدن وعالَم #غرب، تفکر و فرهنگ، علوم‌انسانی، تمدن اسلامی، معارف مهدویت و تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس فلسفۀ تاریخ و اندیشه ناب اسلامی ارائه می‌شود. @GhalbeSalimeSalman
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 شهید مطهری یک عالِم الهی و ربانی بود. ☑️ @mirbaqeri_ir
💥 شهید مطهری حقيقتاً بود. 💥 اگر يک پيدا کرديد، بايد به هر قيمت که شده، ملازمش بشويد. «شهید مطهری حقيقتاً بود. بخش زیادی از عمرش را برای تعلم گذاشته بود. هر کجا استاد خوبي پيدا کرده بود، از کنار اين استاد نگذشته بود. خيلي‌ها را ديدند، پاي درسش هم نشستند، اما پنج شش نفر استفاده کردند. بقيه هر کدام يک خوشه‌اي چيدند و رفتند. اين را توجه داشته باشيد اگر مي‌خواهيد به جايي برسيد، اگر يک پيدا کرديد، بايد ملازمش بشويد به هر قيمت شده. البته این کار، لوازم دارد. بعضي‌ها _ من دیده‌ام_ مدام مي‌روند اصرار مي‌کنند. اصرار به درد نمي‌خورد! آدم بايد پيدا کند. اگر تهيأ پيدا شد، آن خودش دنبال شاگرد مي‌گردد. اگر تهیائی ديد، او بيشتر دنبال شاگرد مي‌گردد که علمش را برساند.» @mirbaqeri_ir
💥 انسان تا خودش نشود، نمی‌شود. 💥 شهید مطهری بود. "««وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً»». حکمت را به چه کسی می‌دهند؟ «مَا أَخْلَصَ‏ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ‏ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ‏ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ». اول حکيم می‌شود و در می‌جوشد؛ بعد بر جاری می‌شود. انسان تا خودش حکيم نشود، نمی‌شود. حکيم شدن به اين است که انسان برای خدا کار کند و خالص بشود. تلقی‌ام این است که اولين خصوصیت مرحوم همین بود و همين اندازه هم آثار ايشان جاودانه و اثربخش و نافذ شده است، آدم وقتي مي‌خواند، مي‌فهمد يک نوري و حکمتي در اين کلام هست. آهنگ ادبيات ايشان را ديده‌ايد؛ يک مطلبی را که ايشان گفته‌اند و همان را ديگران هم گفته‌اند، انسان در آهنگ ايشان و در ادبيات ايشان، نور و حکمت می‌بيند." @mirbaqeri_ir
پیام رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت روز معلم: کار بزرگ معلمان آموزش شکوفاسازی استعدادها برای ارزشهای متعالی است رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تبریک روز معلم به همه معلمان در مدارس، دانشگاهها و حوزه‌های علمیه، کار بزرگ و جهاد معلمان را آموزش شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان در مسیر ارزشهای اسلامی و انقلابی با هدف ایجاد یک جامعه دینی عادلانه و آرمان‌خواه دانستند و خاطرنشان کردند: نسل جوانی که در این مسیر پرورش می‌یابد ثروتی آن‌چنان انبوه است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری با آن برابری نمی‌کند. متن پیام حضرت آیت الله خامنه‌ای به این شرح است: بسمه تعالی روز معلم را به همه‌ی معلمان عزیز که در مدارس و دانشگاهها و حوزه‌های علمیه به پرورش اندیشه و دانش کودکان و جوانان کشور میپردازند تبریک میگویم. این سخن امام خمینی که معلمی را شغل انبیا دانستند، یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکة... تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی چهار واژه‌ی کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. در مدرسه نبوّتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش وپرورش می‌یابندو آنگاه زندگی عدالت‌محور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند. نظام اسلامی با همین هدف یعنی شکل‌گیری یک جامعه‌ی دینی عادلانه و آرمان‌خواه پدید آمد، و طبیعی است که نظام آموزشی کشور نیز نمیتواند هدفی جز هدف کلّی نظام داشته باشد. کودک و نوجوان و جوان در کشور اسلامی می‌آموزد که استعداد و توان بالقوه‌ی خود را برای ارزشهای متعالی ملی یعنی ارزشهای اسلامی و انقلابی شکوفا کند و به‌کار گیرد. این آموزش حیاتی و سازوکار تحقق آن، همان کار بزرگ و جهاد مبارکی است که معلمان عهده‌دار آن شده‌اند. اسلام ما را به علم نافع فرا میخواند، علم نافع از سوئی جوان ایرانی را به ابزارهای لازم برای پیشرفت و اعتلای کشور و ملتش مجهز میسازد، و از سوئی به او هویت می‌بخشد و او را از وزانت و اعتبار روحی و معنوی و اعتماد به نفس برخوردار میکند. نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش می یابد، ثروتی آن‌چنان انبوه و ذخیره‌ئی آنچنان عظیم است که هیچ پدیده‌ی ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند. این ثروت، محصول کار و انگیزه‌ی معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزه‌های علمیه است. رحمت و فضل خدا بر دستهای پرکار و دلهای پر انگیزه‌ی آنان باد. نسل جوان ما بحمدالله الگوهای درخشان و برجسته‌ئی را هم میشناسد که در دنیای مادی امروز نظائر آنها را کمتر میتوان یافت. از شهید و شهید تا شهدای هسته‌ئی و تا شهید و تا شهید بزرگوار که در دهه‌ی سی از عمر خود در حوزه‌ی قم و دانشگاه تهران درخشید و در دهه‌ی پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید. درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خاطره آیت الله مصباح یزدی از رابطه مرحوم (ره) با (ره) 🔹 بنده شهادت می‌دهم عاملی که باعث شد بنده توجه به این مسائل [سیاسی] پیدا کنم و به عنوان یک وظیفه دنبال این مسائل بروم، سفارش آقای بهجت (ره) بود. ۹۸/۱۱/۱۹ 🔰 باتوجه به نقل برخی خاطرات نادرست از قول آیت الله مصباح یزدی در یکی از برنامه های رسانه ملی و انتشار آن در فضای مجازی در مورد تفاوت دیدگاه مرحوم آیت الله بهجت (ره) با حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) درباره نحوه اداره کشور که مبنای برخی تحلیل ها قرار گرفته است، پایگاه اطلاع رسانی MESBAHYAZDI.IR اصل این خاطره را برای از بیانات معظم له منتشر می‌کند. 📥 برای دریافت فایل باکیفیت این ویدیو به صفحه رسمی آیت الله مصباح یزدی در آپارات مراجعه کنید👇 https://aparat.com/v/XQK8W@mesbahyazdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیفات عجیب شهید مطهری در مورد امام خمینی(ره) مرتضی مطهری 17 ساله بود که در پی کسب علم، ترک شهر و دیار کرد و راهی قم شد و اینجا بود که با مراد خود آشنا شد. شهید مطهری توصیفات عجیبی راجع به امام راحل دارد، از جمله می‌گوید پای درس اخلاق او سرمست می‌شدیم و همه فکر و ذکر من این بود که روح تشنه من از سرچشمه زلال این مرد سیراب می‌شود 🔸اندیشه و زمانه شهید مطهری در ویژه برنامه شبکه افق 🛑قسمت دوم: فیلسوف فطرت امشب ساعت 22 شبکه افق
🔴نقد فلسفه شدن از دیدگاه استاد مطهری ۱ چرا برخي از فلسفه‌‌‌‌‌ها را فلسفه «بودن» و برخي از آنها را فلسفه «شدن» مي‌‌‌‌‌دانند؟ 🔹 اصل مطلب اين است که مي‌‌‌‌‌خواهند بگويند بعضي از فلسفه‌‌‌‌‌ها هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند نه بر مبناي حرکت و بعضي هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند بر مبناي حرکت. حال بايد ديد که چرا اين مطلب را با مقابل قرار دادن دو کلمه «بودن» و «شدن» بيان مي‌‌‌‌‌کنند؟ اساس اين تعبير از هگل است. کلمات پراکنده‌‌‌‌‌اي از هراکليت هم در اين زمينه هست که او هم چنين سخني گفته است ولي سخن او به شکل فرضيه‌‌‌‌‌اي بوده است بدون اينکه مطلب را تجزيه و تحليل کرده و يا براي آن برهاني آورده باشد؛ همين‌‌‌‌‌قدر گفته است که «هيچ چيزي در جهان ثابت‌‌‌‌‌ نيست» و «هيچ کس در يک رودخانه دوبار آبتني نمي‌‌‌‌‌کند» و «جهان يک جريان است» و امثال اين تعبيرات شاعرانه و اديبانه. در دوره جديد، هگل بود که آمد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را براساس تغيير و حرکت تفسير مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه شدن» ناميد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را بر غير مبناي تغيير و حرکت توجيه مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه بودن» ناميد. 🔹ريشه اين فکر و اين تقسيم‌‌‌‌‌بندي، يک طرز تفکر اصالت ماهيتي است بدون اينکه مسأله اصالت ماهيت و اصالت وجود برايشان مطرح باشد. ولي از آنجا که فکر ابتدائي هر کسي همان طرز تفکر اصالت ماهيتي است لذا اين سخن را هم بر آن مبنا گفته‌‌‌‌‌اند. اينها که مي‌‌‌‌‌گويند فلسفه حرکت فلسفه «بودن» نيست، از اين جهت است که تصور مي‌‌‌‌‌کنند که در حرکت نيستي دخالت دارد، يعني يک شئ در حالي که حرکت مي‌‌‌‌‌کند نيست مي‌‌‌‌‌شود، يعني «هستي» است که «نيستي» در متن هويتش ظاهر مي‌‌‌‌‌شود، پس «بود» ي است که «نبود» مي‌‌‌‌‌شود، ولي بودي نيست که نبود مطلق بشود بلکه بودي است که با نبود ترکيب شده است. 🔹هگل هم مي‌‌‌‌‌گفت «هستي» اولين مقوله است ولي هستي را اگر بدون تعين در نظر بگيريم پوچ است، نيست و از اينجاست که نيستي در او راه پيدا مي‌‌‌‌‌کند؛ يعني اگر هستي را به طور مطلق در نظر بگيريم بدون اينکه چيزي را منضم کنيم يک مفهوم انتزاعي محض است و مساوي با نيستي است، پس هستي نيست و هستي نيستي است. در اينجا نيستي مانند يک امر واقعي عارض بر هستي مي‌‌‌‌‌شود و به تعبير هگل هستي خودش را انکار مي‌‌‌‌‌کند، نفي مي‌‌‌‌‌کند؛ و هستي‌‌‌‌‌اي که نيستي در او راه پيدا کند و بودني که نبودن در او راه پيدا کند مساوي است با «شدن». 🔹از اينجاست که گفته مي‌‌‌‌‌شود ما دو سيستم فلسفي داريم: سيستم فلسفي «بودن» و سيستم فلسفي «شدن»؛ و اينکه «شدن» در برابر «بودن» قرار گرفته است براي اين است که از نظر او «شدن» بودن محض نيست، بلکه بودن و نبودن است و چون «شدن» بودن محض نيست و نبودن در آن راه يافته است لذا فلسفه‌‌‌‌‌هاي مبتني بر حرکت را «فلسفه شدن» ناميده‌‌‌‌‌اند. 🔹اما براساس فلسفه ما، يعني بر مبناي فلسفه اصالت وجودي صدرالمتألّهين، وجود در حقيقت خودش منقسم مي‌‌‌‌‌شود به ثابت و سيال؛ يعني بخشي از وجود و هستي ثابت است و بخشي از آن سيال؛ هر دو هستي است، نه اينکه يکي «هستي» است و ديگري «هستي و نيستي». خود حرکت يک نحوه هستي است و اين مطلب در فلسفه‌‌‌‌‌ اصالت وجود بسيار روشن است. 🌹 https://eitaa.com/andishe1399
🔴 نقد فلسفه شدن از دیدگاه شهید مطهری ۲ 🔹اما بنابر طرز تفکر اصالت ماهيتي هر جا که حرکت پيدا مي‌‌‌‌‌شود- و خصوصا حرکات اشتدادي- ماهيت شئ از بين مي‌‌‌‌‌رود و بايد از بين برود؛ يعني شئ وقتي که حرکت مي‌‌‌‌‌کند نمي‌‌‌‌‌تواند نوعش ثابت باشد. مثلًا در حرکات عرضيه- حالا ما موضوعش را ثابت فرض مي‌‌‌‌‌کنيم- وقتي که موضوع در يک عرضي از اعراض خودش حرکت مي‌‌‌‌‌کند معنايش اين است که موضوع در هر آن، فردي يا نوعي يا صنفي از آن مقوله را دارد (به حسب اينکه حرکت اشتدادي باشد يا نباشد)، لااقل فردي از مقوله را دارد (زيرا ممکن نيست که نه فردش عوض بشود و نه نوعش)، فردي نيست مي‌‌‌‌‌شود فرد ديگر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد، باز فردي نيست مي‌‌‌‌‌شود فرد ديگر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد و همين‌‌‌‌‌طور ... 🔹اکنون اين اشکال پيش مي‌‌‌‌‌آيد که اگر بنا باشد افراد عوض شود پس حافظ وحدت در اينجا چيست؟ پاسخ مي‌‌‌‌‌دادند که موضوع، حافظ وحدت است و به همين دليل مي‌‌‌‌‌گفتند که حرکت جوهريه محال است؛ اگر حرکت در اعراض باشد موضوع حافظ وحدت است ولي اگر حرکت در جوهر باشد ديگر حافظ وحدتي در کار نيست. 🔹مرحوم آخوند جواب داد که اگر وجود اصيل باشد همه اشکالات، چه در حرکات عرضي و چه در حرکات جوهري حل مي‌‌‌‌‌شود و اگر وجود اصيل نباشد حتي در حرکات عرضي هم مشکل قابل حل نيست و موضوع نمي‌‌‌‌‌تواند حافظ وحدت باشد، زيرا مثلًا در مورد مراتب بياض اين سؤال مطرح مي‌‌‌‌‌شود که آيا يک وحدت واقعي وجود دارد يا نه؟ يعني آيا يک وجود واحد است و يا متعدد است؟ اگر متعدد باشد لازم مي‌‌‌‌‌آيد که غير متناهي محصور بين حاصرين باشد؛ و آنچه که توجيه مي‌‌‌‌‌کند که اين فردي باشد غير از آن فرد، يا نوعي باشد غير از آن نوع، همان ماهيت اوست و الا به اعتبار وجودش يک وجود واحد سيال است؛ امر واحدي است که يک وحدت واقعي دارد و به اجزاء غير متناهي قابل تجزيه است (البته بالقوه نه بالفعل). 🔹پس اصالت وجود است که مي‌‌‌‌‌تواند حرکت را توجيه و تفسير کند. ولي بنا بر اصالت ماهيت بايد واقعاً بودن و نبودن در کار باشد. چون چنين نيست که شئ واقعاً به طور کامل نيست شود و دوباره به وجود آيد، لذا گفتند که هستي و نيستي با هم درآميخته و مخلوط شده‌‌‌‌‌اند و از اين درآميختن «شدن» به وجود آمده است و حال آنکه شدن خود نوعي از هستي است. وقتي به وجودش نگاه مي‌‌‌‌‌کنيم مي‌‌‌‌‌بينيم يک وجود واحد است، يک شدن است، و وقتي به ماهيتش نگاه مي‌‌‌‌‌کنيم مي‌‌‌‌‌بينيم دائما نوعي مي‌‌‌‌‌رود و نوعي مي‌‌‌‌‌آيد، يا فردي مي‌‌‌‌‌رود و فردي مي‌‌‌‌‌آيد، يعني همواره بودن است و نبودن، بودن است و نبودن، ... لذا اينها آمدند و واقعيت «شدن» را ترکيبي از بودن و نبودن دانستند و ريشه فکرشان همان طرز فکر ابتدائي يعني طرز فکر اصالت ماهيتي است. 🔹پس اينکه فلسفه‌‌‌‌‌هاي جهان را به دو نوع تقسيم کرده‌‌‌‌‌اند: فلسفه‌‌‌‌‌هاي هستي و بودن و فلسفه‌‌‌‌‌هاي شدن، درست نيست و اگر هم فرضاً قبول کنيم که دو گروه فيلسوف وجود دارند که يک گروه قائل به ثباتند و گروه ديگر قائل به حرکت، چه دليلي دارد که اينها را قائل به «بودن» و آنها را قائل به «شدن» بدانيم؟ و چنانکه گفتيم اين تعبير از هگل شروع شده است، چون او ماهيت حرکت را ترکيبي واقعي از بودن و نبودن مي‌‌‌‌‌داند و لذا از نظر او حرکت نمي‌‌‌‌‌تواند واقعاً از سنخ هستي باشد. ولي در فلسفه ما چنين نيست، حرکت واقعاً سنخي از هستي است و در عين اينکه سراسر هستي است، از نظر ماهيت و مرتبه مرکب از هستي و نيستي است. 📚منبع: نقدی بر مارکسیسم ص ۱۸۵ https://eitaa.com/andishe1399 @kanooneQarbshenasiAndisheIslami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چرا در مجله «زن روز» مطلب می‌نوشت؟ مجله «زن روز» از معدود نشریاتی بود که در زمان طاغوت، عکس مستهجن هم چاپ می‌کرد، و برای خیلی‌ها سوال بود که چرا شهید مطهری برای این نشریه مطلب می‌نویسد او عقیده داشت با نوشتن مطلب در «زن روز»، مخاطبانی دارد که هزار سال دیگر هم نمی‌توانست برای آنها سخن بگوید اقبال به مجله بعد از شروع نوشتن شهید مطهری آنقدر زیاد شده بود که از او خواستند همچنان ادامه دهد ⏰ جمعه ۱۲ اردیبهشت ساعت ۲۲ بازپخش شنبه ساعت ۵ صبح و یکشنبه ساعت ۹:۳۰ صبح 🆔 @ofogh_tv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 خاطره استاد سیدمصطفی محقق داماد چند روز قبل از ترور متفکر شهید مرتضی مطهری در دانشگاه مفید قم https://eitaa.com/kanooneQarbshenasiAndisheIslami
💥 از اندیشه‌های اجتماعیِ جلوتر است. «در ، هم «مبانی اسلامی» کاملاً ملحوظ است و به هیچ وجه عدول از مبانی، یا تحلیل و تفسیر غلط از مبانی در آن مشاهده نمی‌شود و در عین حال، «تکامل اجتماعی» ـ آن‌هم در مقیاس رقابت با جامعۀ جهانی و ایجاد یک ـ مورد توجه قرار دارد. می‌توان گفت که این معدّل روشن‌فکری اصیل دینی را یک پله ارتقاء داده است. من یک‌موقعی عرض کردم که مرحوم معدّل روشن‌فکری اصیل دینی هستند. به نظر من، این بیانیه، مقیاس روشن‌فکری دینی را از سطح اندیشه‌های مرحوم استاد شهید مطهری، یک گام ارتقاء بخشیده است؛ چون اندیشه‌های استاد شهید مطهری، در حد تئوریزه کردن رفتار جامعۀ اسلامی برای رسیدن به تمدّن اسلامی نیست؛ البته انتظاری هم از ایشان نبود. آثار ایشان عمدتاً مربوط به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است و آثار بسیار فاخری هم هستند، ولی به‌دنبالِ تئوریزه کردن حرکت عمومی جامعۀ مؤمنین در قبل از ظهور به‌سمتِ تمدّن اسلامی نیستند. این بیانیه، است. جریان روشن‌فکری جامعۀ دینی ما باید به‌سمتِ دیگری حرکت کند و این می‌تواند چراغ راهی برای این حرکت باشد.» (منبع: کتاب ) ☑️ @mirbaqeri_ir
Voice 008.m4a
31.35M
مطهری، هویت ملی و ناسیونالیسم ۲۹فروردین۱۳۹۷ @hparsania
💢حقیقت اخلاق در نگاه شهید مطهری و اختلاف ایشان با استاد مصباح، در راهبرد ارتقاء اخلاق جامعه💢 🔹از مباحث بسیار مهم در اندیشه مرحوم شهید مطهری، تحلیل ایشان از است که آثار گسترده‌ای در تحلیل‌های و ایشان دارد. 🔹در تعريف اجمالي، استاد شهید مطهري معتقد است آنچه مي‌باشد، و است و همين عامل، گرايش‌هاي مقدس را از گرايش‌هاي حيواني متمايز مي‌كند و در همه اوصاف پسنديده فردي مانند شجاعت، عزت، خوش‌خُلقي و نيز اوصاف پسنديده اجتماعي مانند خدمت، ايثار، «خروج از خوديت و انانيت» به نحوي وجود دارد:⬇️ "در تمام اين نظريه‌ها يك مطلب مورد اتفاق همه است و آن اينكه اخلاق بالاخره و فردي است؛ يعني هر كاري كه به منظور ايصال نفعي به خود و يا دفع ضرري از خود باشد مسلم اخلاقي نيست". (تعليم و تربيت در اسلام، ص 101) 🔹ایشان معتقد است که انسان به حسب فطرت، کارهای اخلاقی را می داند، در حالی که با منطق طبیعی (و جلب منفعت خود) سازگار نیست. (تعليم و تربيت در اسلام، ص 101 ) از طرفی دیگر بیان می‌کند که همه‌ی كارهايي كه افراد بشر آنها را تقديس و ستايش مي‌كنند و شرافتمندانه و مافوق كارهاي طبيعي مي‌دانند، از هستند. بر اين اساس و با توجه به اينكه حقيقت فعل اخلاقي، پرستش خداوند متعال است بايد گفت كه آنچه در مرتبه اول قابل تحسين و آفرين مي‌باشد، پرستش خداوند است و كسي كه فعل اخلاقي از وي صادر مي‌شود به دليل اينكه به نوعي در حال پرستش و عبادت است، تحسين مي‌شود. 🔹 شهید مطهری در می‌گوید:⬇️ ➖ "يكى از پايدارترين و قديمى‏ترين تجلّيات روح آدمى و يكى از اصيل‏ترين ابعاد وجود آدمى، حسّ نيايش و پرستش است." (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان در قرآن)، ج‏2، ص: 278) ➖ "پرستش آن حالتي را گويند كه در آن انسان يك توجهي مي‌كند از ناحيه باطني خودش به آن حقيقتي كه او را آفريده است و خودش را در قبضه قدرت او مي‌بيند." (اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 292) ➖ "در عبادت {و پرستش}، خارج شدن از محدودة كوچك خودي و خارج شدن از محدوده‌ی آمال و تمنيات كوچك محدود و موقت است. در عبادت التجاء هست. انقطاع هست. در عبادت استعانت و نيرو گرفتن و كمك خواستن هست؛ معني تقرب هم همين است." (فلسفه اخلاق ص 104) 🔹ايشان خود در تحليل ماهیت افعال اخلاقي را در كتاب فلسفه اخلاق بدين صورت بيان مي‌نمايد: ⬇️ كسي كه كار اخلاقي مي‌كند حتي آن كسي كه در شعور آگاه خودش خدا را نمي‌شناسد و به وجود خدا اعتراف ندارد و يا فرضاً اعتراف دارد، ولي در شعور آگاه خود اين كار را براي رضاي خدا انجام نمي‌دهد و با اين كار خدا پرستي نمي‌كند، كار اخلاقي او است». (همان، 117) 🔹 از لوازم دیدگاه ایشان در خصوص و این است که کارهای که عموم مردم بر اساس گرایشات فطری خود مانند شجاعت، عزت، خوش‌خُلقي، احترام به والدین، محبت مادر به فرزند، خدمت و ... انجام می‌دهند همه از مقوله پرستشِ ناخودآگاه خدای متعال و دارای است؛ این در حالی است که در زیدعزّه در خصوص ماهیت فعل اخلاق، به علت شمردن شدن به خدای متعال، به عنوان یکی از ، هیچ یک از افعال فوق تا مادامی که فرد، تقرب الهی را به عنوان کمال نهایی را نشناسد و این افعال را به نیتِ رسیدن به تقرب الهی انجام ندهد، فعل وی، ارزش اخلاقی نخواهد داشت. ⏺ این اختلاف، ، در و جامعه را پیش روی حاکمیت دینی قرار می‌دهد. مبتنی بر نظریه استاد مصباح، اخلاقی شدن جامعه می‌بایست از بستر ارتقاء عقل نظری و اعتقادات توحیدی افراد عبور کند تا کمال نهایی شناخته شود، ولی مبتنی بر نظریه استاد مطهری، هرچند ارتقاء عقل نظری افراد لازم است، ولی اولویت اول، تبدیل ناخودآگاه‌های پرستش خدای متعال، به شعور خودآگاه است. این تفاوت زمانی بیشتر برجسته خواهد شد که توجه شود که شهید مطهری، ناخودآگاه‌های فطری ـ اخلاقی را عقلی نمی‌داند، بلکه از جنس گرایش و احساس می‌داند؛ البته گرایش و احساسی دائمی و کلی که مبتنی بر آن را توضیح می دهد(ر.ک نقدي بر مارکسيسم، ص208) و از اینرو اصطلاح را نادرست و اصطلاح را درست بر می‌شمرد. (يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏11، ص: 121) ❇️تاریخ نگارش:1399/2/12 سالگرد شهادت آیت‌الله شهید مرتضی مطهری https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
💢رسالت انبیاء {و حکومت دینی}: 1ـ تبدیل اخلاق به پرستش خودآگاه و 2ـ تعمیم پرستش خودآگاه به افعال طبیعی💢 🔹شهید مطهری معتقد است که خدا دو نوع قانون دارد. يك نوع قوانين، قوانيني است كه در فطرت انسان ثبت و ضبط است (اسلام فطری) و نوع ديگري قوانيني كه در فطرت انسان نيست، بلكه از همان قوانين فطري منشعب مي‌شود و تنها به وسيله انبياء بيان گرديده‌اند. مبتني بر اين مطلب، انبياء دو وظيفه دارند: 1️⃣اول آمده‌اند تا آنچه را در فطرت هست، تأييد کنند و پرستش ناآگاهانه انسان ـ مثل انصاف، خدمت، ترحم به تيمم و غيره ـ را به پرستشي آگاهانه مبدَّل سازند تا انسان بداند كه عمل به دستورات و الزامات اخلاقي فطرت، پرستش و بندگي خدا است. 2️⃣ وظيفه دوم انبياء نيز «بيان» است؛ بيان آنچه در فطرت نيست، ولي براي تقرب و كمال لازم مي‌باشد، مثل نماز خواندن. البته عمق روح و فطرت انسان، همانطور که ناآگاهانه خدا را مي‌شناسد، اين قوانين را نيز مي‌شناسد:⬇️ "در حديث هم هست كه يكى از مكارم اخلاق انسان، انصاف دادن به رقيب‌هاست. اين حالت كه در انسان هست ناآگاهانه، بدين جهت است كه انسان خدا را مى‌شناسد و يك سلسله مسائل است كه بالفطره و ناآگاهانه آنها هم يعنى . اسلام يعنى تسليم به قانون خدا. خدا دارد: يك نوع قوانينى كه آن قوانين‏ را در فطرت انسان ثبت كرده است و نوع ديگر قوانينى كه در فطرت انسان نيست، بلكه از همان قوانين‏ فطرى‏ منشعب می‌شود و تنها به وسيله انبيا بيان شده است. انبيا علاوه بر اينكه قوانين فطرى‏ را مى‌كنند، يك قوانين اضافه هم براى انسان مى‌آورند. آن عمق روح انسان، آن فطرت انسان، آن عمق قلب انسان، با يك شامّه مخصوص، ناآگاهانه همين‏طور كه خدا را مى‌شناسد اين قوانين خدا را مى‌شناسد؛ رضاى خدا را مى‌شناسد و كار را بالفطره در راه رضاى خدا انجام مى‏‌هد، ولى خودش نمى‌داند كه دارد قدم در راه رضاى خدا برمى‌دارد." (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (فلسفه اخلاق)، ج‏22، ص: 548) 🔹بنابراين در نگاه شهيد مطهري انبياء دو رسالت مهم بر عهده دارند. يکي اينکه با ، «پرستش ناآگاهانه و فطري را به پرستشي آگاهانه تبديل کنند» و ديگر اينکه با »، «دامنه پرستش خداي متعال را حتي تا افعال طبيعي گسترش دهند»، تا جايي که به تعبير قرآن همه اعمال و رفتار انسان مانند خوردن و خوابيدن نيز به قصد تكليف و براي رضاي خدا انجام شود؛ « قُلْ إِنَّ صَلاتي‏ وَ نُسُكي‏ وَ مَحْيايَ وَ مَماتي‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ».( انعام ، 162) (همان، ص552) ⏺ البته لازم است که رابطه این تکامل اخلاق و پرستش با مسئله مهم عدالت و آزادی اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرد که ان شاء الله در یادداشت‌های بعد بدان خواهم پرداخت.🌺 ❇️تاریخ نگارش:1399/2/12 سالگرد شهادت آیت‌الله شهید مرتضی مطهری https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
امامت در اندیشه اسلامی 🔸شب های ماه مبارک رمضان ، ساعت ۲۲ ⭕ پخش زنده از آپارات و اینستاگرام 🌐 https://www.aparat.com/ayatollah.araki/live 🌐 https://instagram.com/ayatollah.araki @religionsience
20120419191214-8036-2.pdf
585.6K
⭕️ جایگاه شورا در انتخاب حاکم اسلامی 🔹آیت الله محسن اراکی @religionsience
20120419191228-8036-15.pdf
543.1K
⭕️ خاستگاه مشروعیت قدرت 🔹آیت الله محسن اراکی @religionsience
شخصيتي شهيد مطهري به عنوان يك انديشمند پويا.pdf
70.7K
شاخصه‌هاي شخصيتي شهيد مطهري به عنوان يك انديشمند پويا ✍ دکتر حمیدرضا آیت اللهی این متن خلاصه مطالب ارائه شده در کنفرانس جهانی حکمت مطهر است که در تهران، سالن همایشهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به همراه چند دانشگاه مهم ایران در اردیبهشت 1383 برگزار گردیده است 🔰کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی @KanooneQarbshenasiAndisheIslami
معرفی کتاب آیت افسون گری نویسنده: سید مهدی موسوی 👇👇
کانون غرب‌ شناسی و اندیشۀاسلامی
معرفی کتاب آیت افسون گری نویسنده: سید مهدی موسوی 👇👇
📘 آیت افسون گری نویسنده: سید مهدی موسوی به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، حجت الاسلام سید مهدی موسوی نویسنده این کتاب با اشاره به اینکه هدف از تدوین چنین اثری بررسی گوشه‌ای از تاریخ انقلاب اسلامی است اظهار کرد:باید انقلاب را با تفسیرهایی از ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار داد و بر همین اساس کتاب را بر اساس روش شناسی تفکر اسلامی نوشته‌ شده است. وی با اشاره به اینکه برای نگارش این کتاب 900 صفحه مطلب گردآوری شده است افزود: در کتاب آیت افسونگری زمینه‌های فکری عبدالکریم سروش و پیدایش حلقه کیان مورد بررسی قرار گرفته و این تفکرات بر اساس نظر اندیشمندانی از جمله شهید مطهری، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی پرداخته شده است. موسوی با اشاره به بررسی آسیب‌های انقلابیون و افراطی‌گری‌های صورت گرفته تصریح کرد: این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که نیروهای انقلاب همیشه در معرض خطر افراد و تفریط هستند. در بخش اول کتاب آیت افسونگری پس از پرداختن به مفهوم روشنفکری این پدیده را در چهار سطح شامل روشنفکری در غرب و آثار آن در جهان اسلام، ایران و سپس جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهد. بخش دوم این اثر به شناسایی سیر تطور فکری عبدالکریم سروش و نحوه شکل‌گیری حلقه کیان پرداخته و سیر تطور فکری حلقه کیان و کشمکش‌های روشنفکرانه در کیهان فرهنگی و نشریه کیان در دهه 1360 و 1370 موضوع این کتاب است. این اثر می‌کوشد زنجیره روشنفکران در شرق و جهان اسلام را نیز به مخاطب نشان دهد، زنجیره‌ای که قرابت فکری زیادی با هم دارند و به طور معمول افکارشان با الگوهای بومی فاصله دارد. کانون غرب شناسی و اندیشه اسلامی @kanooneQarbshenasiAndisheIslami
🔶 سخن مرحوم دکتر علی شریعتی درباره ی واقعیت @KanooneQarbshenasiAndisheIslami
💢عدالت اجتماعی، شرط و قانون تکامل توحیدی انسان💢 🔹شهید مطهری در کتاب وحی و نبوت، درباره رابطه با می‌فرماید:⬇️ 1️⃣ نمی‌توان ثنویت و دوگانگی را در اهداف انبیاء پذیرفت که این «شرک لایغفر» است. 2️⃣ این دو مورد یعنی شناخت خداوند و تقرب به او (توحید نظری و توحید عملی فردی) و همچنین برقراری عدل و قسط در جامعه (سعادت دنیوی)، به تصریح در قرآن كريم به عنوان اهداف انبیاء شمرده شده است. 3️⃣ هدف اصلى، شناختن خدا و نزديك شدن و رسيدن به اوست و توحيد اجتماعى، مقدّمه و وسيله وصول به اين هدف عالى است. وجه مقدمیت هم این است که انسان مدنی بالطبع است و بخشی از نیازها و استعدادهای آن، و با تأمین و متبلور می‌شود. 4️⃣ ارزش‌هاى اجتماعى و اخلاقى با اينكه مقدّمه و وسيله وصول به ارزش اصيل و يگانه انسان يعنى خداشناسى و خداپرستى هستند، فاقد ارزش ذاتى نيستند، چرا که رابطه این مقدمه و ذی المقدمه چنين نيست كه اگر انسان به معرفت كامل حق و پرستش حق رسيد، وجود و عدم راستى، درستى، عدل، كرم، احسان، خير خواهى، جود، عفو على‌السویه باشد، زيرا اخلاق عالى انسان نوعى خدا گونه بودن است (تخلّقوا باخلاق اللّه) و در حقيقت، درجه و مرتبه ‏اى از خداشناسى و خداپرستى است و لو به صورت ناآگاهانه. (ر.ک مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 169 تا 175) 🔹 هرچند شهید مطهری در جاهای متعددی از جمله در کتاب به تعریف «عدل» پرداخته است، ولی بهترین تعریف ایشان از را که مبتنی بر و است، می‌بایست در کتاب فلسفه تاریخ در ضمن بررسی سوسیالیسم جستجو کرد. ایشان در ذیل عنوان می‌گوید: 1️⃣ جامعه داراى يك شخصيت و يك عينيت است و جامعه در تمام جنبه‌هاى خودش يك حقيقت متحول و متكامل است. 2️⃣ جامعه يك حالت تعادل دارد مثل هر موجود زنده‏اى كه يك تركيب است. هر تركيبى اگر بخواهد باقى بماند يك حالت تعادل دارد و حالت‌هاى افراط و تفريط (انحراف) دارد كه تا يك حد معينى انحراف را از اين طرف و تا يك حد معينى انحراف را از آن طرف مى‌‏پذيرد و اگر از آن حد معين‏ها بيرون رفت مساوى است با مرگ آن تركيب. 4️⃣ يك اصطلاحى حكماى قديم ما دارند كه كلمه از اين اصطلاح پيدا شده. مى‌گويند اگر عناصر با يكديگر تركيب شوند و امتزاج پيدا كنند و روى يكديگر اثر بگذارند، يك پيدا مى‌شود كه «مزاج» ناميده مى‌شود. بعد مى‌گويند اين مزاج يك عرض عريض دارد، يعنى در ميان دو حد نوسان دارد. اگر مزاج از يك حد معين پايين‌تر بود موجود مرکب مى‏‌ميرد و اگر از حد معين ديگرى بالاتر بود باز هم موجود مرکب مى‌ميرد. 4️⃣ جامعه يك تركيبى است از افراد. اين ترکیب، يك دارد كه البته خود آن حالت تعادلش باز يك نوسانى دارد. براى اينكه جامعه باقى بماند بايد آن تعادل در جامعه به وجود بيايد. اگر تعادل جامعه چه در جهت افراط و چه در جهت تفريط بهم بخورد اين جامعه مى‌شود؛ مسئله عدالت در جامعه همين است. 5️⃣ كه می‌گوييم و مى‌گويند؛ يعنى جامعه تركيبى است از افراد، بايد در اين تركيبْ تعادلى برقرار بشود. البته اين تعادل جنبه‌هاى روحى و جنبه‏‌اى مادى دارد. مثلًا استثمار فرد فرد ديگر را، جامعه را از تعادل می‌اندازد. اين استثمارها اگر زياد بشود اصلًا جامعه را به نابودى مى‌کشاند. اينكه مى‌گويند كه ، جامعه را به فنا می‌کشاند: «الْمُلْكُ يَبْقى‏ مَعَ الْكُفْرِ وَ ». چرا لا يَبْقى مَعَ الظُّلْمِ؟ براى اينكه ظلم، تركيب جامعه را از اعتدال‏ خارج كردن است و اين خارج كردن از اعتدال اگر به يك حد معينى برسد منجر به انفجار جامعه می‌شود. 6️⃣ بر این اساس، عدالت اجتماعی، همان است که برخلاف سوسیالیسم که آن را منوط به مرحله‌ای از مراحل تکامل جامعه می‌داند، اصلی است که از بدو تشکیل جامعه تا نهایت تکامل جامعه، با آن است و اساساٌ می‌توان ادعا کرد که وحدت و عدالت، و قانون_تکامل_جامعه است؛ نه مرحله مشخصى از تاريخ جامعه. (ر.ک همان، ص742 تا 748) 🔹🔹🔹جمع بندی اینکه: ⬇️ عدالت اجتماعی، شرط و قانون وحدت یافتن و تشکیل جامعه است که با توجه به مدنی بالطبع بودن و لزوم در جامعه بودن انسان، در صورت عدم وجود آن، اساساً جامعه‌ای تشکیل نخواهد شد که انسان بتواند به ارزش‌های اخلاقی و کمالات معنوی نائل بیاید. و این است عدالت اجتماعی نسبت به توحید فردی. ❇️تاریخ نگارش:1399/2/13 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b