یـادي از شـهید دکتر #مصـطفی_چمران
بنـده اول جنگ رفتم اهواز. اولین بار این لباس[جنگی_نظامی] را من شب ورود به اهواز پوشـیدم؛ معمول هم نبود آن وقت معممین لبـاس نظامی بپوشـند! من دیـدم لباس سـربازي را ریختهانـد آنجا؛ با مرحوم #چمران رفته بودیم و از تهران هم یـک عـده بـا ما بودنـد... دیـدم دارنـد آن لباسها را میپوشـند، به چمران گفتم چه طور است من هم یکـدانه بپوشم؟ گفت چی!؟ یکدانه لباس سربازي برداشتم پوشیدم و عمامه و عبا را گذاشتم کنار؛ تفنگ هم داشتم، تفنگ را هم برداشتم. همان شب ورود ما به عملیـات ایـذایی علیه دشـمن، بنـده هم با اینها راه افتادم رفتم، هنوز شایـد یک ماه هم از جنگ نمیگـذشت. پاشـدیم رفتیم شـب تاریک؛ چندین شب متوالی بنده در عملیات ایذایی علیه تانکهاي دشـمن شـرکت کردم. آن وقت سـپاه تشـکیلات خیلی کوچکی داشت؛ ارتش هم در یک جاهایی مستقر بود. تحرکی نبود در ناحیهي اهواز، یک عده داوطلب، چه سپاهی، چه آن گروه داوطلبینی که ما داشتیم با مرحوم #چمران در اهواز، راه میافتادنـد شـبانه میرفتنـد تانکهاي دشـمن را یکی دو تا سه تا با آرپیجی میزدنـد. چنـد نفر هم کلاشـینکف به دست، اینها را حفاظت میکردنـد؛ رفتم دیـدم عجب دنیاي جدیدي است.
دیدار با طلاب و روحانیون عازم جبهه
۱۳۶۶/۰۸/۲۶
#چمران
به مناسبت سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران
@t_manzome_f_r
مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری