eitaa logo
کانون فطرت
2هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
196 فایل
کانون فرهنگی تبلیغی فطرت تبریز ارتباط با ادمین @ebrahimian_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن عسگری(ع) تسلیت باد. 💠 نماهنگ امام(ع) ،عزیز غریب 🎙 مقام معظم رهبری 🔶این روزها متعلق به امام عسکری (سلام‌اللّه‌علیه) است، که می‌تواند الگوی همه‌ی مؤمنان، به‌خصوص جوانان باشد. 🔶این امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیر معتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختی‌ها. 🔶این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط ۲۸ سال داشت. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ نشانه های در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🎙 استاد 💠 سالروز شهادت امام علیه‌السلام بر حضرت ولیعصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه و همه شیعیان تسلیت باد. ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
❇️ فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد 💠 سیره عملی امام علیه‌ السلام ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ مهمترین بخش زندگی امام علیه‌السلام 💠نهادینه کردن تفکر ؛ برجسته‌ترین بخش زندگی امام عسکری علیه‌السلام 🎙 حجت‌الاسلام ❇️ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
❇️ جریان آغاز امامت حضرت (عج) و رسوا شدن جعفر کذاب 🔶«ابوالأدیان» می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام (علیه السلام) بودم و نامه­‌ های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­ بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. 🔶حضرت(ع) نامه­‌ هایی نوشت و فرمود: «اِمْضِ بِهَا إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَإِنَّكَ سَتَغِيبُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ تَدْخُلُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى يَوْمَ اَلْخَامِسَ عَشَرَ وَ تَسْمَعُ اَلْوَاعِيَةَ فِي دَارِي وَ تَجِدُنِي عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ» 🔶این­‌ ها را به مدائن می­‌ بری! پانزده روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته­‌ اند. گفتم:سرور من! اگر چنین شود، امام(ع) بعد از شما کیست؟ 🔶حضرت(ع) فرمود : «مَنْ طَالَبَكَ بِجَوَابَاتِ كُتُبِي فَهُوَ اَلْقَائِمُ» هر کس جواب نامه­‌ هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست. گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. 🔶ایشان فرمودند : «مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» هر کس بر جنازه ی من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست. گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. 🔶و نیز فرمود: «مَنْ أَخْبَرَ بِمَا فِي اَلْهِمْيَانِ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» هر کس از آنچه در میان همیان(کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که حضرت(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش «جعفر» در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به او تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌ گویند. من از این جریان تعجب کردم و با خود گفتم : اگر جعفر امام باشد، پس وضع امامت عوض شده است! زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قمار می­‌ کرد و اهل تار و طُنبور بود. من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، «عقید» خادم خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت:جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد و شیعیان در اطراف او بودند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام حسن عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه ایشان نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، 🔶 ناگاه کودکی گندم­‌ گون و سیاه­‌ موی که دندان­‌ های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت : «تَأَخَّرْ يَا عَمِّ! فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَبِي» عمو! کنار برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم! جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت و آن کودک بر جنازه امام حسن عسکری(علیه السلام) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر مطهر پدرش امام هادی(علیه السلام) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت : ای مرد بصری! جواب نامه‌­ها را که همراه تو است بده. جواب نام ه‌­ها را به او دادم و با خود گفتم:این دو نشانه [نماز بر جنازه و خواستن جواب نامه­‌ها]؛ حالا فقط همیان مانده است. آن­‌ گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. «حاجِز وَشّاء» که حاضر بود به جعفر گفت : آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت : والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌ شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و وقتی دانستند که ایشان از دنیا رفته است، گفتند؛ جانشین ایشان کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند و آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت گفتند و اظهار داشتند : نامه­‌ها و پول‌هایی آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه کسانی نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌ خود را پاک می­‌کرد، گفت : 🔶«تُرِيدُونَ مِنَّا أَنْ نَعْلَمَ اَلْغَيْبَ؟» شما از ما انتظار دارید علم غیب بدانم؟ در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت : نامه­‌ها از فلانی و فلانی است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. 🔶نمایندگان مردم قم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: «اَلَّذِي وَجَّهَ بِكَ لِأَخْذِ ذَلِكَ هُوَ اَلْإِمَامُ» هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.(۱) 📚منبع: ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵   🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | امام حسن عسکری(ع)؛ عزیزِ غریب ❇️ 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
❇️ عسگری یا عسکری؟ ⛔️عسگری به معنای عقیم و بی‌دانه است؛همانطور که انگور عسگری به جهت بی دانه بودنش به این نام مشهور شده. ⛔️ لذا دشمنان از این شهرت برای اثبات عقیم بودن امام و عدم وجود امام زمان استفاده میکرده و میکنند. 🔶عسکر محله‌ای بوده در شهر سامرا که لشکرگاه و محل توقف سپاه خلفای عباسی در آنجا قرار داشت. 🔶 خلفای عباسی برای زیر نظر داشتن فعالیت‌های فرهنگی، علمی و سیاسی امام هادی علیه السلام، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدینه به سامرا انتقال و در محله عسکر سکونت دادند. 🔶 چون امام حسن عسکری علیه السلام و پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام در محله عسکر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می‌کردند و به عسکری لقب یافتند و این لقب مشترک بین آن حضرت و پدرشان امام هادی علیه السلام است و آنها را عسکریین گفته‌اند. 🔶اگر بنا بود این لفظ به (گاف) نوشته یا تلفظ شود، باید امام هادی نیز عقیم می‌بود و از نعمت فرزند محروم تلقی می‌شد. 🔶از سوی دیگر عسکر لفظی عربی است و اصولا در زبان عربی حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحیح است، ⚠️عسکری (با کاف) است، نه عسگری (با گاف). 🔶 در به وجود آمدن شایعه عقیم بودن حضرت، عوامل مختلفی چون خلفای عباسی، جعفر کذاب و فردی به نام زبیری تاثیری به‌سزا داشتند. ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ بمناسبت ایام 💠 تصاویری از حضور حضرت آیت‌الله در مدرسه از دوران ریاست جمهوری تا رهبری... و توصیه های ایشان به دانش آموزان ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
18.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ عیادت رهبر معظم انقلاب از همسرشون در بیمارستان بقیه الله تهران و... 🔶 جریان دعوت رهبری از سردار صفوی برای شام و.... 🔶 ماجرای توصیه های پوتین به آقای ولایتی در مورد رهبری 🔶 ماجرای صندلی اتاق مطالعه رهبری 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat
❇️ خوب شد که اونجا دوربین بود!!! 📌 یک رزمنده قدیمی دیروز و پیر خانه نشین امروز که دیگر در این هیاهوی روزگار کسی با او کاری ندارد تشبیه جالبی کرده که قابل تامل است . ⚠️چه خوب بود که دوربین بود ! 🔶 اون موقعی که بیرانوند پنالتی بهترین بازیکن جهان رو مهار کرد و توپ و جوری محکم بغل گرفت که شهره خاص و عام شد . خدا رو شکر دوربین بود! دوربین بود که ثبت کنه این رشادتها رو ! 🔶 اما یه جاهایی هم بود که فرزندان این مرز و بوم جای توپ فوتبال ، مین فسفری رو محکمتر بغل می کردند ، مین ها به قدری حرارت داشت که هرچیزی رو تو خودش ذوب می کرد ! داغ بود ، خیلی داغ ، مین فسفری منفجر می شد ، فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب می شود و شعله ور میشه . 🔶 ارتشیها و سپاهیها وبچه بسیجی ها زیر بمب های فسفری گیر می کردن و فسفر به تن این بچه ها می چسبید و با هیچ وسیله‌ای خاموش نمی شد و آنها می سوختن ... _* *_میسوختن ... _* *_میسوختن .... _* *_و باد صبح ، خاکستر این بچه ها رو با خودش می برد ...... _* *_کی فهمید ؟؟؟؟_* _* کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟ *_ *_کی می دونه که کی سوخت !!!!!_* *_کی می دونه چرا سوختن وحتی داد نزدن. . . !!،، 🔶سوختن پودر شدن خاکسترشان در هوا پخش شد ، ولی عملیات نباید لو می رفت ، اما تو اون بیابان و میدون مین ، زیر نور ماه ، جز خدا و ملائکش هیچ دوربینی و هیچ تماشاگری نبود که ببینه و زوم کنه رو صورت این رزمنده ها ، این شیر بچه ها که ثبت بشه برای حفظ وطن چه ها که نکشیدن ! 🔶اونجا که میلاد محمدی توپ و جلو انداخت جوری دویید که همه از جون مایه گذاشتن رو دیدیم ! خدا رو شکر دوربین بود! یه جاهایی هم یه عده جوون رعنا و تازه داماد بودن ، تیربار و آرپی‌جی روی دوششون می گذاشتن و زیر بارون گلوله از سینه خاکریز جوری بالا می رفتن ، جوری پائین می آمدن و جوری به قلب دشمن می زدن که حسرت ندیدن این صحنه ها تا قیامت روی دل ماست ! حیف اونجا دوربین نبود! 🔶اونجایی که بچه های تیم ملی باغیرت عجیبی روی خط دروازه جلوی اسپانیا دیوار گوشتی درست کرده بودن و روی هم افتادن تا دروازه ایران باز نشه ! خدا رو شکر دوربین بود! 🔶یه روزهایی هم تو تاریخ این سرزمین بود که تو مرز شلمچه و آبادان ، همین جوون های بیست 25 ساله ، جلوی موتور جنگی عراق ، جلوی لشگر زرهی، جلوی توپ و تانک دشمن دیوار گوشتی ایجاد کردن تا پای اجنبی به شهرها نرسه ! 🔶اونجا راوی تو شلمچه و آبادان می گفت ، دیگه کار از نفر و دسته گروهان گذشته بود، گردان گردان جوون می رفت و برنمی گشت ، آخه صحبت ناموس و وطن بود ! ای کاش ، ای کاش دوربین بود ما می دیدیم مردامون چجوری جنگیدن ! 🔶 یه جاهایی بود تو تاریخ ایران که جای کف و سوت و هورای تماشاچی ها ، گاز شیمیایی خردل و عامل اعصاب بود ! یه جاهایی بود سه نفر بودن و دو تا ماسک ! یه جاهایی بود سیاهی زمستون غواص ها به شط می زدن ! یه جاهایی بود که تیربار ضد هوایی رو به موازات زمین افقی گذاشته بودن و مثل داسی که گندم درو می کنه ، هرچیزی که ارتفاع داشت و از زمین بلند می شد رو درو می کرد ! ولی یه عده از همین شیر پاک خورده ها بلند میشدن ، سر و سینه شونو سپر سرب داغ می کردن تا تیربار و از کار بندازن ! قهرمان بود ! ولی دوربین نبود ! ⚠️خدا رو شکر تو جام جهانی دوربین بود . 🔸گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد . گفت: مثل حالا رقابت بود؟ گفتم : آری. گفت : در چی؟ گفتم :در خواندن نماز شب. 🔸گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ گفتم: در توفیق شهادت. 🔸گفت: جرزنی بود؟ گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات . 🔸گفت: بخور بخور بود؟ گفتم: آری . گفت: چی می خوردید؟ گفتم: تیر و ترکش 🔸گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها . 🔸گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین . 🔸گفت: آوازم می خوندید؟ گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . 🔸گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب 🔸گفت: استخر هم می رفتید؟ گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون . 🔸گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. 🔸گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه . 🔸گفت: پس بفرمایید رژ لبم می زدید؟؟ گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان 🚨سکوت کرد و چیزی نگفت... ✳️ ياد و خاطره شهدا و رزمندگان بی نام و بی ادعای هشت سال دفاع مقدس گرامي باد ✅ 🔻 🔗با فطرت همراه شوید... 🆔@kanounefetrat