*هیچ می دانستید*
در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟
آیا
میدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را
می خوانند برای زوار اربعین 😭 ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی می شود .ترجمه نوحه را در زیر میخوانید
تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:
👇👇👇👇👇👇
*تِزورونی اَعاهِـدکُم*
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
▪
*تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم*
میدانید که من شفيع شمایم
▪
*أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم*
اسامیتان را ثبت میکنم
▪
*هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید
▪
*وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه*
قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او
▪
*أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه*
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من میآیید
▪
*یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه*
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
▪
*عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه*
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
▪
*تواسینی شَعائرْکُم*
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
▪
*تْرَوّینی مَدامِعْـکُم*
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
▪
*اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم*
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
▪
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪
*هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ*
خوش آمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
▪
*إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ*
آمدید در حالی که نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
▪
*وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر*
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
▪
*اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ*
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
▪
*عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم*
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
▪
*مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم*
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
▪
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪
*یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی*
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
▪
*تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟*
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
▪
*بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی*
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
▪
*صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی*
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
▪
*کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ*
تیر هجرت کمرم را شکست
▪
*نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ*
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
▪
*اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ*
سفارش این پرچم را به شما میکنم
▪
*هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید
▪
*یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ*
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
▪
*اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ*
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
▪
*وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ*
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
▪
*یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ*
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
▪
*اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ*
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
▪
*هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم*
خوش آمدید صدایتان میزند
▪
*یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم*
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
▪
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪
*زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی*
زینب هنگامی که شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
▪
*تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!*
کاش در جنگ حاضر میشدید
▪
*ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی*
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
▪
*و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی*
با تازیانههای خیانت نمیزدند
▪
*تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره*
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
▪
*اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم*
شما را بر این مصیبت میگریانم
▪
*هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم*
خوش آمدید ای زائران من،خوش آمدید.
*این متن رو برای همه کسانی که میدانید زائر اباعبدالله علیه السلام در اربعین میباشند ارسال کنید*
از: رزمندگان دیروز
به: رزمندگان فردا
....... اگر دوباره جنگی آمد، از قول «ما رزمندگان دیروز» به «رزمندگان فردا» بگوئید:
عزیزانم! «در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به بعد از جنگ هم بیاندیشید»
مبادا «ارزشها» را در خاکریزها جا بگذارید، اگر چنین کنید، ارزش ها، مثل امروز، «عوض» می شود و «عوضیها» ارزشمند می شوند
می بینید که چگونه ما را «غریبه» میپندارند!
آن روزها:
«قطار قطار» می رفتیم... «واگن واگن» بر می گشتیم
«راست قامت» می رفتیم... «کمر خمیده»
بر می گشتیم
«دسته دسته» می رفتیم... «تنهای تنها» بر می گشتیم
بیهیچ استقبال و جشن و سروری
فقط «آغوش گرم مادری»، چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..!
اما مردانه، ایستادیم...
باور کنیدکه:
ما هم دل داشتیم
فرزند و عیال و خانمان داشتیم
اما
با «دل» رفتیم... «بیدل» برگشتیم
با «یار» رفتیم... با «بار» بر گشتیم
با «پا» رفتیم... با «عصا» بر گشتیم
با «عزم» رفتیم... با «زخم» برگشتیم
با «شور» رفتیم... با «شعور» برگشتیم
ما اکنون «پریشان» هستیم
اما «پشیمان» نیستیم
ما، همان کهنه رزمندگان پیادهایم که «سواری» نیاموختهایم
ما، همان های هستیم که به «وسوسهی قدرت» نرفته بودیم
میدانی «تعداد ما» در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟
۳/۵ درصد از جمعیت ایران
اما، «مردانگي» را «تنها» نگذاشتیم
ما «غارت» را آموزش ندیده بودیم
رفتیم و «غیرت» را تجربه کردیم
اکنون نیز فریاد میزنیم که:
این «حرامیان قافلهی اختلاس»، از ما نیستند...
این «گرگانی که صد پیراهن یوسف را دریدهاند»، از ما نیستند
این «خرافات خوارج پسند»، وصله ی مرام ما نیست
ما، نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم
اما «استخوان در گلو» و «خار در چشم»، از «وضعیت امروز مردم خوبمان» شرمندهایم
شرمنده ایم، با صورتی سرخ
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که «احساس پاک» را می شناسید!
ما، اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان ایران، آمده بود، چه می کردیم؟
تو را به ان سالار شهیدان،
ما را بهتر قضاوت کنید
حساب اندکی از ما که «آلوده» شدند و «شرافت» خود را فروختند، را به پای ما ننویسید
بگذاریم و بگذریم.
سالروز آغاز دفاع مقدس بر ملت عزیز ایران و فرزندان پاک و ایثارگر آنان که خالصانه جنگیدند و از این سرزمین
دفاع کردند گرامی باد
🌹🌹
🌴ارسالی از دکتر ابوتراب کاتبی
خندههای حسنروحانی در دیدار با نخستوزیر بریتانیا که باعث حیرت همه شد.....
پ.ن:بوریس جانسون داره میگه: اینهها! همون پدیدهای که هر بلایی سر کشورش میاریم بازم میاد میشینه باهامون میخنده! هنوز ۲۴ ساعت نشده که علیه کشورش بیانیه دادیم و گفتیم حمله به آرامکو کار ایران بوده! ولی ببین چقدر خوشحاله!
#تلخند
#کرافشان
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
🔰آفتابی که به زائر حسین میتابد، مانند هیزم گناهاناش را میسوزاند ..
🔸امام صادق(ع): زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد زيارت از خانهاش خارج شد، سايهاش بر چيزى نمیافتد مگر اینکه آن چيز برايش دعا میکند. و هنگامى كه آفتاب بر سرش بتابد، گناهانش را میسوزاند همانطور كه آتش هيزم را میسوزاند.
🔻 کامل الزیارت ، ص۲۷۹
#اربعین
#کانال_رسمی_مسجد_کرافشان
از: رزمندگان دیروز
به: رزمندگان فردا
....... اگر دوباره جنگی آمد، از قول «ما رزمندگان دیروز» به «رزمندگان فردا» بگوئید:
عزیزانم! «در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به بعد از جنگ هم بیاندیشید»
مبادا «ارزشها» را در خاکریزها جا بگذارید، اگر چنین کنید، ارزش ها، مثل امروز، «عوض» می شود و «عوضیها» ارزشمند می شوند
می بینید که چگونه ما را «غریبه» میپندارند!
آن روزها:
«قطار قطار» می رفتیم... «واگن واگن» بر می گشتیم
«راست قامت» می رفتیم... «کمر خمیده»
بر می گشتیم
«دسته دسته» می رفتیم... «تنهای تنها» بر می گشتیم
بیهیچ استقبال و جشن و سروری
فقط «آغوش گرم مادری»، چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..!
اما مردانه، ایستادیم...
باور کنیدکه:
ما هم دل داشتیم
فرزند و عیال و خانمان داشتیم
اما
با «دل» رفتیم... «بیدل» برگشتیم
با «یار» رفتیم... با «بار» بر گشتیم
با «پا» رفتیم... با «عصا» بر گشتیم
با «عزم» رفتیم... با «زخم» برگشتیم
با «شور» رفتیم... با «شعور» برگشتیم
ما اکنون «پریشان» هستیم
اما «پشیمان» نیستیم
ما، همان کهنه رزمندگان پیادهایم که «سواری» نیاموختهایم
ما، همان های هستیم که به «وسوسهی قدرت» نرفته بودیم
میدانی «تعداد ما» در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟
۳/۵ درصد از جمعیت ایران
اما، «مردانگي» را «تنها» نگذاشتیم
ما «غارت» را آموزش ندیده بودیم
رفتیم و «غیرت» را تجربه کردیم
اکنون نیز فریاد میزنیم که:
این «حرامیان قافلهی اختلاس»، از ما نیستند...
این «گرگانی که صد پیراهن یوسف را دریدهاند»، از ما نیستند
این «خرافات خوارج پسند»، وصله ی مرام ما نیست
ما، نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم
اما «استخوان در گلو» و «خار در چشم»، از «وضعیت امروز مردم خوبمان» شرمندهایم
شرمنده ایم، با صورتی سرخ
شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است
ای همه ی آنانی که «احساس پاک» را می شناسید!
ما، اگر به جبهه نمیرفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان ایران، آمده بود، چه می کردیم؟
تو را به ان سالار شهیدان،
ما را بهتر قضاوت کنید
حساب اندکی از ما که «آلوده» شدند و «شرافت» خود را فروختند، را به پای ما ننویسید
بگذاریم و بگذریم.
سالروز آغاز دفاع مقدس بر ملت عزیز ایران و فرزندان پاک و ایثارگر آنان که خالصانه جنگیدند و از این سرزمین
دفاع کردند گرامی باد
🌹🌹
🌴ارسالی از دکتر ابوتراب کاتبی