eitaa logo
کانال سیاسی،انقلابی ،بابصیرت در مسیر ولایت
167 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
13هزار ویدیو
173 فایل
#ماملت_امام_حسینیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مدعی اسلام رحمانی فحاش و هتاک از آب درآمد به اسم یزید، شمر، عمرسعد و همچنین داعشی ها و کفار را قابل بخشش و ترحم می داند، اما مسئولان صدای و سیما را که در قضیه کشف حجاب ، مجبور به اجرای قوانین بودند، غیر قابل بخشش، بی شرف، کثافت و لجن می نامد. تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل... ✍️مهدی اندرزیان
سروش و تجدیدنظر در ایده ! [صفحه ۱ از ۲] اختصاصی|| داود مهدوی زادگان 📌 دوست فاضلی در محفل علمی اشاره ای به داشت و معتقد بود که حتی شاگردان سروش مانند هم با او مخالفت کردند. اما به نظر می رسد که مخالفت آنان با رویکرد جدید سروش، نابخردانه و از روی تعصب کور بود. آنها متوجه نشدند که جناب دکتر سروش در صدد حل مشکله اساسی روشنفکری دینی بود. اما از آنجا که شاگردان و پیروانش کینه و ستیز شدیدی با اسلام سیاسی پیدا کرده اند، نتوانستند اساس و عمق حرف سروش را دریابند. 🔻 به همین خاطر، مخالفت اینان با استادشان، مانع بالا رفتن زحمت پیروان اسلام سیاسی شد. اگر چه، خوب بود که چنین منازعه ای اتفاق می افتاد تا قوت و فقر تئوریک هر دو طرف معلوم می گشت. شاید هم بدفهمی های موجود از اسلام سیاسی رفع می شد. سروش، روشنفکری دینی را چونان فرزند خود می داند و برای آینده آن نگران است که چه سرانجامی پیدا خواهد کرد. آیا روشنفکری دینی می تواند مثل گذشته در آینده سیاسی ایران تاثیر گذار بماند یا آنکه باید با آن خداحافظی کند و از این پس، متون روشنفکری دینی را فقط در قفسه کتابخانه ها مشاهده کرد و نه در متن جامعه و سیاست. سروش، به مرور زمان به این نتیجه رسیده که روشنفکری دینی در حال احتضار و فراموشی است. دوری از وطن یا صحنه میدان سیاست و جامعه ایران به او امکان چنین التفات رنج آوری را داده است. سروش، خودِ بر جای مانده در ایران ( روشنفکری دینی) را از هزاران کیلومتر آن طرف تر به وضوح مشاهده می کند و به حاشیه رفتن او را آشکارا احساس می کند. این است که دکتر سروش همچون پدری که نگران آینده فرزند خود است، اندیشناک این مساله می شود. او در این باره بسیار می اندیشد. فرصت هم برای این کار دارد. 📌 بخشی از این اندیشه ورزی سروش پیرامون مشکله تداوم حیات روشنفکری دینی از مقایسه نظری آن با ایده اسلام سیاسی ناشی می شود. چرا ایده اسلام سیاسی همچنان با صلابت پیش می رود و محوریت امور را در دست دارد ولی ایده روشنفکری دینی روزبروز به حاشیه می رود و به فراموشی سپرده می شود؟ در حالی که هر دو ایده، خود را منبعث از مکتب وحی و آموزه‌های دینی می دانند؟ 📌 عبدالکریم سروش از این مقایسه به درک عمیقی از کام یابی و موفقیت های اسلام سیاسی و نا کامی های روشنفکری دینی رسیده است. او جوهره اسلام سیاسی را در آموزه عزت و قدرت لایزال خدا دیده است. اما جوهره روشنفکری دینی - حسب آنچه که گفته شده - بر رحمانیت خدا استوار می داند و از این بنیاد نظری، ایده اسلام رحمانی را استنباط کرده است. ❗️اما نکته اینجاست که آموزه رحمانیت به تنهایی مسلمان مومن را به سمت جامعه و سیاست سوق نمی دهد بلکه ای بسا سایه نگاه های عزلت گرایانه و دیر نشینی بر آموزه رحمانیت، او را از متن جامعه و سیاست دور می سازد. آموزه رحمانیت به همراه آموزه عزت الهی است که می تواند در متن جامعه و سیاست ظهور و بروز پیدا کند. الواح یا تورات حاوی موعظه است اما باید موسی علیه السلام برای تبلیغ مواعظ الهی بر مردم، آن را با قدرت أخذ کند. حضور پیامبر در متن جامعه و سیاست بدون اخذ عزت و قوت میسر نیست: " وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا" ( اﻷعراف : 145 ). 📌 روحانیت شیعی، بویژه مکتب فقهی قم، در فضای پسا مشروطه ای خیلی زود و به ظرافت متوجه این نکته اساسی وحیانی شد. البته خشونت مشروطه خواهان دین ستیز به همراه سرکوبگری دیکتاتوری پهلوی، در این زود فهمی بی تاثیر نبوده است. باری، روحانیت قمی متوجه این امر شد که در دنیای سراسر سکولار شده امروز، نمی توان بدون آموزه عزتِ الله در جامعه و سیاست حضور داشت. طبیعی بود که تاکید بر این آموزه، روحانیت قمی را به ایده اسلام سیاسی رهنمون سازد. بدین ترتیب، رحمانیت و موعظه الله به همراه عزت، وارد میدان سیاست می شود. 📌 اما روشنفکری دینی، قطع نظر از دخالت دادن متغیر روحیه خصمانه و کین توزانه ای که با اسلام سیاسی دارد، به عنوان نظریه بدیل، مستند بر آموزه رحمانیت، ایده اسلام رحمانی را طرح کرد. لکن اتفاقی که پیش آمد این است که این ایده بیش از پیش میدان جامعه و سیاست را برای ایده رقیب؛ یعنی اسلام سیاسی خالی کرد. ایده اسلام رحمانی اساسا سیاست زدایی می کند و پیروانش را از متن جامعه بیرون می کشاند و حاشیه نشین می کند.
سروش و تجدیدنظر در ایده [صفحه ۲ از ۲] 📌 در واقع، مقصود اصلی نظریه پردازان اسلام رحمانی این بود که با طرح این ایده، اسلام سیاسی را به حاشیه بکشانند ولی خود و پیروان شان گرفتار طرد شدگی و به حاشیه رفتن شدند. در نتیجه، اسلام سیاسی بی آنکه مجبور به کار فکری زیادی شود، در میدان جامعه و سیاست به کنشگر سیاسی بلا منازع تبدیل شد. بطوری که اسلام سیاسی، پس از سالها صبر و مقاومت، اکنون توانسته محور مقاومت را در سطح منطقه عینیت ببخشد. 📌 به نظر می رسد، عبدالکریم سروش که روزگاری به منظور هویت بخشی به مولود جدید ( روشنفکری دینی)، کتاب " رازدانی و روشنفکری و دینداری" را نوشته است، اکنون ناظر بر محاق رفتن روشنفکری دینی است. او به خوبی متوجه مشکله هویتی روشنفکری دینی شده است. مساله اساسی روشنفکری دینی این است که فاقد نظریه قدرت است. 📌 اساساً مفهوم قدرت در اندیشه روشنفکری دینی حضور جدی و پر رنگی ندارد. ستیز این جریان با اسلام سیاسی با استناد بر نظریه قدرت نیست بلکه عمدتاً از روی انفعال و خصومت ورزی های کور است. پس، اگر برای بازگشت مجدد به متن؛ چاره ای از اخذ قوه و قدرت در اندیشه روشنفکری دینی و همراه کردن آن با ایده اسلام رحمانی نیست. 📌 از این رو، سروش در باز خوانی مجدد از رابطه دین و قدرت به این نتیجه می رسد که اسلام یک دین اقتدار گرا است. او این معنا و فهم جدید از اسلام را بواسطه قیاس اسلام رحمانی و اسلام سیاسی دریافته است. البته ممکن است سروش این معنا را از قیاس اسلام رحمانی با اندیشه سیاسی سکولار نیز دریافته باشد. اما به هر حال، دکتر سروش متوجه این نکته مهم شده است که روشنفکری دینی به دلیل بد فهمی از ایده اسلام رحمانی، راه را اشتباه رفته است. روشنفکر دینی هر روز بیشتر از گذشته با جامعه و سیاست فاصله می گیرد. راه درست در دیدن قدرت در متن دین است، در تولید نظریه قدرت است. یعنی همان کاری که روحانیت شیعی قمی در دهه چهل توسط امام خمینی ره بدان التفات پیدا کرد و نظریه ولایت فقیه را از متن آموزه های امامیه، استنباط و استخراج کرد. 📌 آری، روزگاری بود که عبدالکریم سروش بر هر کوی و برزنی که می نشست، چنین دعوی داشت که اسلام سیاسی و اصل ولایت مطلقه فقیه از فقر تئوريک رنج می برد. اما حالا، در اثر خوانش رابطه دین و قدرت و ارزیابی های انتقادی، به این نتیجه رسیده است که ایده اسلام رحمانی از فقر تئوری سیاسی رنج می برد. ❗️شاید برخی ها گمان کنند که باز اندیشی رابطه دین و قدرت از سوی سروش منجر به بازگشت و حضور رقیب دیرینه اسلام سیاسی به متن جامعه و سیاست ‌شده اسباب تشدید منازعات گفتمانی خواهد شد. لکن جای نگرانی نیست بلکه گفتمان اسلام سیاسی از احیای منازعه علمی گفتمانی استقبال می کند و این امر را موجب رشد و ترقی دانش سیاسی در ایران می داند. با وصف این، گمان هم نمی رود که اساساً چنین منازعه ای پیش آید بلکه ممکن است زمینه های وفاق نظری شکل بگیرد. چون با التفات روشنفکری دینی به رابطه دین و قدرت، معلوم می گردد که سه دهه خصومت ورزی علیه اسلام سیاسی معلول سوء تفاهم ها و کژ فهمی بوده است. ⁉️ شاید برخی ها که نزدیکی روشنفکری دینی به اسلام انقلابی/ سیاسی را بر نمی تابند، از بحث دین و قدرت ِ سروش، همین احتمال را داده اند که بر ایشان هجمه برده او را مجبور به سکوت کردند. زیرا آنان خوب می دانند که اگر روشنفکری دینی از نظریه قدرت برخوردار شود، آنگاه است که سطح منازعه گفتمانی از بحث کبروی به بحث صغروی تقلیل می یابد. و ثمره تقلیل منازعه گفتمانی، کاهش تنش در میدان است.