باسمه تعالی
🏴انالله و انا الیه راجعون
درگذشت استاد راستگو دوست خوب بچه های بهشتی که هر ساله در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در کنار ما بودند را تسلیت عرض میکنیم.
🔸بدین وسیله خبر درگذشت استاد بزرگوار حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمدحسن راستگو را باطلاع عموم عزیزان میرسانیم.
🔸ضایعهی درگذشت این استاد و مبلغ هنرمند دینی را که بنیانگذار تبلیغ کودک و نوجوان در کشور بود را به همهی مبلغان، خصوصا مبلغان متخصص کودک و نوجوان و همچنین به همه کودکان و نوجوانان و اعضای محترم کانال تسلیت عرض میکنیم.
🔸روحش شاد و قرین رحمت الهی و در جوار اولیاء و معصومین علیهم السلام همنشین باد
🔷🔸💠🔸🔷
کانال تخصصی کودکان فاطمی
@haramqom_koodak
رواق کودک حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام.
حاج آقا خدا حافظ!
مصطفی رحمان دوست:
من برنامه کودک تلویزیون را داشتم و راستگو را نمی شناختم. یک روز دیدم آخوند جوان کوتاه قدی یک راست آمد کنارم نشست و سلام علیکم و بعد گفت من آمده ام برای بچه ها برنامه اجرا کنم. آن روز ها کاملا اوضاع انقلابی بود. منشی داشتم ولی قاعده بر این بود که منشی مانع ورود کسی نشود.
من که دل خوشی از آخوند های جوان و بی تجربه نداشتم که به نام انقلاب مدعی هر کار و تخصصی شده بودند؛ گفتم آقاجان سن و سالی هم نداری که بگویم حاج آقا این کار ها به شما نیامده. تلویزیون و تولید در آن دستگاه ، حرفه ای تخصصی است . همین که دوربین را از استودیو خارج کرده اید و جلو منبر گذاشته اید کافی است. لطفا بروید به جنگ زید و عمر ادامه دهید و درستان را بخوانید.
اما راستگو میدان را خالی نکرد و گفت من حاضرم با بهترین هنر پیشه ها و مجریان برنامه کودک مسابقه بدهم و فی البداهه برنامه اجرا کنم.
پیشنهاد تفریحی خوبی بود . تا چشم باز کنم دیدم همکاران قرتی تور تکس گروه کودک توی اتاق جمع شده اند تا به آخوند جوانی که ادعای فلان و بهمان دارد بخندند.
یک ربع نگذشته بود که راستگو کار خودش را گرد . آنهایی که برای مسخره کردنش آمده بودند هر کدام برای " بهتر" شدن برنامه اش پیشنهادی می دادند...
راستگو هم کم نمی آورد و در باره پیشنهاد ها اظهار نظر می کرد.
راستگو دلش می خواست با عبا و عمامه برنامه اش را اجرا کند ، آنهم هفتگی و مرتب و با حضور بچه ها و پخش مستقیم.
من می گفتم که فقط یک بار اجرا کن آنهم تولیدی نه پخش مستقیم که فیلمش امکان ویراش داشته باشد و حتما با لباس عادی.
اختلاف نظر ما باعث شد که برنامه ای تولید نشود.
دو سه هفته بعد آمد و به اجرای بدون عبا و قبا و عمامه و همچنین به تولیدی بودن برنامه نه پخش مستقیم آن تن در داد.
من و همراهانم هم قول دادیم که اگر برنامه اش را پخش کردیم و گرفت "چند برنامه دیگر !" هم ادامه بدهیم...
چند جلسه با پیراهن شلوار اجرا کرد..
یواش یواش وسط برنامه نصف لباسش را پوشید و خلاصه در برنامه اعلام کرد که روحانی است و ...
باهم دوست شدیم . خیلی هم دعوا می کردیم چون اختلاف سلیقه داشتیم . همدیگر را دوست داشتیم. مرا دعوت می کرد برای طابه ها ی نو آموز کلاس هایش ادبیات کودکا ن یا قصه گویی درس بدهم. به خانه هم می رفتیم. در روزگاری که بازی های کامپیوتری جرم بود ، با هم تا صبح آتاری و... بازی می کردیم.
جز این روزگار اخیر که پس از درگذشت ناگهانی همسرش دل و دماغی نداشت ، با هم زیاد درد دل می کردیم و به خاطر اختلاف سلیقه های سیاسی و مذهبی به پر وپای هم می پیچیدیم.
حیف شد که رفت . حالا حالاها جای کار داشت . این سالهای اخیر خیلی اذیتش کردند . خدا لعنتشان کند ، آسیب زیادی از دست هم لباس هایش خورد.
کارش به آن جا رسید که محتاج کار شده بود. بی معرفت ها حتی بعضی از شاگردانش چوب لا چرخش می گذاشتند.
او که گار خدا پسندانه اش را کرد و رفت ؛ اما این ها را برای آنهایی می گویم که از امروز در اندوه از دست رفتنش اشک تمساح می ریزند و دیروز در پی این بودند نام و نانش را آجر کنند.
خوب است کرونا هست و مراسمی برای جولان این گونه ها اتفاق نمی افتد.
بگذریم و با یک خاطره تمامش کنم.
بیست و چند سال پیش خانه ما نزدیک فرودگاه مهرآباد بود. شب بود و آماده خواب بودم که تلفن خانه زنگ زد. راستگو بود. گفت میایی مرا از فرود گاه به خانه ات ببری؟
سر به سرش گذاشتم که ای بابا تاکسی بگیر و بیا ... بگذار آقایان علما و شخصیت ها یک بار هم شده سوار تاکسی شوند و از این حرفها .
شوخی هایم که تمام شد گفت بابا جیب علما خالی است . پول ندارم . زود بیا و منتظر جواب من نشد و تلفن را قطع کرد.
سوار پیکان جوانانم شدم و رفتم فرودگاه .
آوردمش خانه.شام هم نخورده بود . نیمرویی روبه راه کردیم و تا اذان صبح تعریف کردیم. صبح پرواز داشت به مشهد . در آنجا هم برنامه داشت .
ماجرا از این قرار بود که از قم آمده بود مهرآباد تهران از آنجا پرواز به شهری و سه روز اجرای برنامه و حاج آقا لطف کردید و خوش آمدید و پرواز به شهر دیگر و شهر بعدی.
در هیچ یک از شهر ها به او پول نداده بودند. یک جا یک کیلو چای داده بودند . یک جا یک تخته پتو و... آن روز ها پول دادن به معلم مدرس و سخنران جماعت زشت بود و این جور نبود که پیش از منبر پاکت داده شده باشد !
خلاصه چای و پتو را که هر دو بسیار به درد بخور بودند و در زمان جنگ نایاب ، به ما داد و رفت.
بردمش فرودگاه تا به مشهد برود و کلاس هایش را اداره کند و حاج آقا خدافظی بشنود و برگردد.
بله. حاج آقا خداحافظ.
آنچه را هم که گرفته بودی نبردی. حاج آقا خدا حافظ. خوش به حالت که اندوخته های نگرفته بسیاری را بردی.
Dua-Ahd-Farahmand.mp3
9.72M
💚 #قرار_صبحگاهی
#دعــاے_عهـــد
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
#مــراعهدیست_بآ_جانان
@karafshan7
🌴🌴
🔴احمق های درجه یک
#ترامپ میگوید بولتن احمق ترین آدمی بود که افتخار همکاری با او داشتم
#بولتن میگوید ترامپ یک احمق خودشیفته است
اون روز که رهبر انقلاب اینها را #احمقهای_درجه1 اعلام کرد آنچه ما درآئینه میدیدیم او در خشت خام میدید.فکر میکردید صفتی که رهبری به اینها داد روزی از زبان خودشان صادر شود؟
"عبدالله گنجی"
#کرافشان
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
#پایگاه_مقاومت_بسیج_حمزه_سیدالشهداکرافشان
@karafshanbasijhamzeh
شد ربیعُ الثانی و فصل شور ِ دلبری
نغمه ی عالَم شده یا امام ِ عسکری
ای امام ِ عالمین از همه خوبان سری
بر فَلَک مولایی و از مَلَک دل می بری
💐سالروز ولادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد.💐
«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
#کرافشان
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
#پایگاه_مقاومت_بسیج_حمزه_سیدالشهداکرافشان
@karafshanbasijhamzeh
#توسل
🍀یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ.....🍀
#زیارت
🌸🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ النِّعَمِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ الْعِلْمِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ الْحِلْمِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ🌸🍃
#ولادت
🌷🌹ولادت باسعادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد.🌷🌹
🔴 امام خامنه ای(مدظله العالی):
🔰#بسیج مکتب مجاهدت معنوی و مخلصانه است.
#کرافشان
#هفته_بسیج_مبارک
#کانال_سیاسی_انقلابی_کرافشان
#پایگاه_مقاومت_بسیج_حمزه_سیدالشهداکرافشان
@karafshanbasijhamzeh