آن شب.........
قسمت دوم
..........
وارد اتاق می شود .....
دخترش طبق معمول سجاده ی پدر را پهن کرده و در انتظار او تمام قامت ایستاده است ....
تبسم می کند ......☺️
در پایین پای سجاده می ایستد ....
مانند همیشه شانه هایش از خشوع او در برابر خدا می لرزد ....
اما دستان دخترش به شانه های او ثبات می بخشد.....
و عبایی که دختر بر دوش او می اندازد همان عبایی است سالها قبل زهرا (س) به دوش او می انداخت ....
با گوشه ی چشم نگاه می کند به سجاده ای که چند قدم عقب تر از او پهن شده .....
.........و آن هنگام که اسلام در میان عرب جاهلیت آمد کسی از خبر نداشت جز سه تن🤲🏻🤲🏻🤲🏻
و آن سه تن در کمال زیبایی اولین نماز جماعت تاریخ را خواندند
و سومین آن ها مردی بود که هم اکنون در محراب نماز ایستاده و دخترش نماز را به اقتدا کرده است....📿
به راستی چقدر زینب (س)شبیه مادرش شده.....
نه .....
انگار او خود فاطمه (س) است......
جسم فاطمه (س)در میان صحرای مدینه خفته بود
و روح او در هیبت زینب (س)در کوفه نفس می کشید.....
حالا همه فکر و ذکر علی(ع)شده است دختری که در پشت سر او به نماز ایستاده است ....
چه خوب است که شب آخر را در کنار او سپری می کند......😰
راستی ......
چه کسی قرار است خبر فراقی دوباره را به او بدهد.....💔😭
نماز ملکوتی پدر و دختر تمام میشود.....
پدر در حال تعقیبات نماز است....
و دختر....
سفره ی افطار را می چیند🥛🥖
سفره ی آن شب .....
خلاصه شد به چند قرص نان و نمک و کاسه ای شیر......
عجیب است.......
سلطان نیمی از عالم باشی....
اما.....
لباست پر از وصله باشد و غذایت نان جوی آسیاب نشده😰
بابای مهربان بر سر سفره می نشیند...
دختر غذا تعارف میکند...
اما پدر به سفره خیره شده است.....
آیا عیبی در سفره است.....
دختر از نگاه پدر همه چیز را می فهمد...😔
هیهات....
از آن که سر سفره ی علی دو نوع غذا باشد.....
او از بعد از مادر......
نه سیر خورد و نه سیر خوابید....💔
دختر
با بغض فروخفته در گلو....
کاسه ی شیر را از سفره ی افطار علی برمیدارد....
و علی به چند لقمه ی نان و نمک بسنده میکند....
همین قدر کم...
او خیلی وقت است که میلی به آب و غذا ندارد
او سیر است...
از دنیا سیر است.....
و امشب شب رهایی علی است...
افطار تمام شده
دوباره به حیاط می رود.....
علی با آسمان سخن می گوید.....💫
و چشم دختر خیره به لبان پدر است....
اندکی صبر بباید....
سحر نزدیک است...
و من به سوی تو می آیم ای خدای مهربان....
داستانی کوتاه.....
برداشتی متفاوت از شهادت امیر المومنان ع
✍به قلم: سید امیر حسین سمائی
#شب_قدر
#داستان_کوتاه
#الهم_لعن_قتلت_امیرالمومنین
#ماه_مبارک_رمضان
#شهادت_امام_علی ع💔
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#افطار_نامه
افطار بیستم......
.....در دنیای کوچک ما آدم ها بیست انتهای خوب بودن است.....☺️
بیست در دنیای کوچک ما معیار برتری است
و هر گاه می خواهیم بگوییم که کسی کاری را در کمال درستی و خوبی انجام داده است می گوییم کارش بیست است .....✅
........بیست در دنیای ما انتهاست ولی در مسیر به سوی خدا تازه ابتدای راه است....😍
و ما در ایستگاه بیستم ایستاده ایم به انتظار .....
انتظاری شیرین برای آغاز دهه سوم رمضان....💚
باورتان می شود ......
این آخرین غروب دهه دوم آخرین رمضان قرن است .....😰😭💔
دقت کرده اید ....
خدا همه روز های بزرگ های رمضان را در دهه آخر آن قرار داده است....
.......قطار دنیا در میان دو نردبان آسمانی رمضان ایستاده
و ما با وجودی سرشار از امید به مغفرت
و قلبی آکنده از فراق ولی
و پیراهنی سیاه بر تن برای داغ پدرمان به سوی دومین شب قدر در حرکت هستیم....🖤
و امشب ما مانده ایم و حسرت بی پدری......🥀💔
و امشب...
قرآن ها را به نیت فرق شکافته ی مولای متقیان می گشاییم😭
ابن مجلم در شب احیا چه قرآنی گشود....🕯
آه......
شمشیر زهر آگین ابن ملجم لعین....
در آتش پشت در آهنگری شده بود🔥
و اکنون....
داغ مادر.....
قاتل حیدر شده...
خدای من ....
ای خدای بی انتها ......
پدر ما از میان امشب رخت بر می بندد و ما یتیم می شویم....🖤
اما
هنوز مردی از نسل مولای مهربانی باقی مانده استـ......
پدر را ما را به ما گردان ....
و جانهای ما فدای پدری که مظلومانه شهید شد💔
و پدری که مقتدرانه ظهور خواهد کرد.....💚
شب قدر متهای طلب حاجات ما تویی
جان جهان کجاستی🌺؟
#الهم_لعن_قتلت_امیرالمومنین
#بهار_قرآن
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی ع
#الهم_العجل_لولیک_الفرج
#مهمانی_محبوب
#ماه_مبارک_رمضان
🌱•
امشبـــــ،˘˘
شبقدرستـ ومۍخواهمقدربدانمـ . .
بھگمانمبایدخودجدّۍترۍبرویانمـ . .
رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون😰
ماندنی نیست علی، انا الیه راجعون..😭😭
#شهادت_امام_علی ع🕯
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
🏴🏴🏴
#الهم_لعن_قتلت_امیرالمومنین
زیاد بگویید این ذکر را..... 💔
که تیغ عدو در محراب روی ماه علی را
شق القمر کرد😭😭😭😭
الهی بحق علی
#الهم_العجل_لولیک_الفرج
#ماه_مبارک_رمضان
📌 قُتِلَ عَلی المُرتضی
◾️ تمام شد. علی رفت. ای مسجد کوفه! دیگر علی را نخواهی دید. دیگر صدای اذانش را نخواهی شنید. علی میرود اما مرامش تمام شدنی نیست. عدالتش، شجاعتش، یتیمنوازیاش...
◽️ خدا هیچوقت بندههایش را یتیم نمیگذارد.
همیشه و تا آخر تاریخ مردی از جنس علی هست که برای امت پدری کند.
با ظهور فرزندش دنیا دوباره عدل علی را خواهد دید و تو ای مسجد کوفه! دوباره بر سر زبانها خواهی افتاد.
🌅 خوب گوش کن.
این صدای قدمهای پُرصلابت پسر مرتضی است که به گوش میرسد.
و آسمان پر شد از این ندا
تهمدتت ولله ارکان الهدی💔
#الهم_لعن_قتلت_امیرالمومنین
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی ع
#ماه_مبارک_رمضان
#سحر_نامه
سحر بیست و یکم
عرش آزین شده است.....
ملائک درهای آسمان را برای استقبال از مهمان ویژه عرش گشوده اند....
اکنون....
ملک وحی در میان ی آسمان ندا داد.... 🗣
اینک این شما و وحشت دنیای بی علی😰
و اما......
در آسمان حال دیگری است.....
ملائکه عاشقانه آغوش گشوده اند...
فاطمه س 😍
فاطمه س
فاطمه س است که به استقبال علی می آید.....
و علی ع💚
بعد از سی سال تلخ....
و پس از شبهای تنهایی....
اکنون...
در کنار زهرا آرام میگیرد.....
عجب بزم پر شوری است در آسمان....
اما.....
اکنون....
این زمین است که دیگر علی را در دامان خود ندارد😭
و دنیای بی علــــی
سرد است تاریک است دلگیر است و بی روح....
دنیای بی مولا ثمره اش ظهر عاشوراست💔
آه.....
چقد سخت است زیستن بودن تو.....
شق القمر تو کار فتح خیبر را کرد....
و بعد ار آن
محراب ها بوی خون می دهد و......
سجاده ها سرخ رنگ است💔
ای اول مظلوم عالم....
#شب_قدر ما را تو سحر باش
الهی...
بحق مولای فرق شکسته😭
#الهم_العجل_لولیک_الفرج
#شهادت_امام_علی ع
#مهمانی_محبوب
#ماه_مبارک_رمضان
#دعای_هر_روز_رمضان
روز بیست و یکم
خدای من...
در اين روز مرا
- بسوى رضا و خشنودى خود راهنمايى كن
- و شيطان را بر من مسلط مگردان
و بهشت را منزل و مقامم قرار ده
" اى برآرنده حاجات طالبان " 💫
#ماه_مبارک_رمضان
#مهمانی_محبوب