#امام_علی علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔸با تو تکلیف عشق روشن شد🔸
من همان زائری که میدانی
بیقرار از تب پریشانی
عابر کوچههای دلتنگی
خسته از روزهای حیرانی
مردی از خانوادۀ سلمان
عاشقی از تبار ایرانی
تشنۀ یک نگاه دلجویت
تشنۀ آن شراب روحانی
در نگاهم عریضهای دارم
که تو آن را نگفته میخوانی
ذرهای هستم آفتابم کن
خاک راه ابوترابم کن
از نگاهت حیات میریزد
سرّ صبر و صلات میریزد
از تجلی روشن ذاتت
جلوه جلوه صفات میریزد
دستگیر همیشۀ عالم
از رکوعت زکات میریزد
از کراماتِ دست تو رزقِ
همۀ کائنات میریزد
لب اگر واکنی زمین و زمان
هستیاش را به پات میریزد
تشنۀ خاک بوسی نجفم
خاک راهت برات میریزد
همۀ عمر در پناه توام
شیعۀ مذهب نگاه توام
نَفْس و روح و روان پیغمبر
ماه هفت آسمان پیغمبر
با تو تکلیف عشق روشن شد
آفتاب جهان پیغمبر
تار موی تو عروة الوثقی
به تو بستهست جان پیغمبر
ساقی کوثر رسول الله!
پدر خاندان پیغمبر
کوثر وصف تو شنیدن داشت
دم به دم از زبان پیغمبر:
«اَنتَ خَیرُ البَشَر» علی جانم
«مَن اَبَی قَد کَفَر» علی جانم
کعبه و زمزم و صفا حیدر
مروه و مشعر و منا حیدر
قبلۀ مسجد الحرام علی
صاحب خانۀ خدا حیدر
شور اعجاز لیلة الاسری
روشنی شب حرا حیدر
اولین یاور رسول الله
هستی ختم الانبیا حیدر
السلام علیک یا مولا
السلام علیک یا حیدر
یثرب و کاظمین و سامرّا
نجف و طوس و کربلا حیدر
آیه آیه حقیقت جاری
کوثر و قدر و هل أتی حیدر
معنی روشن کتابُ الله!
ای صراطُ السَّعادَه! بابُ الله!
روشنای عبادت زهرا
قامت تو قیامت زهرا
بود روز غدیر خم بیشک
بهترین روز حضرت زهرا
دیدنی بود در حمایت تو
آن همه استقامت زهرا
گفت مختص شیعیان علیست
روز محشر شفاعت زهرا
شور لبخند توست یا زهرا
ذکر سربند توست یا زهرا
تو همان کوثر کثیری که
با حق آنقدر هم مسیری که
رستگاری ما فقط با توست
و تویی بهترین امیری که
هل أتی شرحی از کرامت توست
من همانم همان اسیری که
به نگاهت پناه آورده
و تو مولای دستگیری که
دست من را رها نخواهی کرد
آری آنقدر سر به زیری که
باور تو برای ما سخت است
تو همانی همان دلیری که
ضربههایش به روز بدر و حنین
اَفضَلٌ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَین
دشمنت گرچه بیعدد باشد
در مسیر تو هر که سد باشد
رشحۀ ذوالفقار تو کافیست
گرچه عَمر بن عبدود باشد
اسدالله غالب میدان!
شوکت تو الی الأبد باشد
ساحت حیدری چشمانت
دور از هر چه چشم بد باشد
تا همیشه امیر ما یکتاست
آنچنان که خدا أحد باشد
پهلوانی که همردیفت نیست
هیچ جنگآوری حریفت نیست
جز ولای تو ائتلافی نیست
نور مطلق که اختلافی نیست
بیولای تو مذهب و آیین
به خدا جز خیال بافی نیست
پیرهن چاک عشق تو کعبهست
بیشما قبله و مطافی نیست
عالمی بیقرار رجعت توست
آه شصت و سه سال کافی نیست
وقت مدح شما قلم لال است
ورنه تقصیر این قوافی نیست
شعرهایم اگر چه ناچیز است
دلم از عشق دوست لبریز است
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
هدایت شده از شعر هیأت
#شعر_عاشورایی
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#غزل
🔹مردم بیعتفروش🔹
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
در نگاهش كوفهكوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهاییاش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت
میچكید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه
نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت
روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود
سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
📝 #یوسف_رحیمی
📗 #حسن_یوسف
✅ @ShereHeyat
#ورود_کاروان_به_کربلا
#دوبیتی
🔸بوی فراق🔸
هزاران درد و داغ آورده با خود
خزانی را به باغ آورده با خود
نسيم از هر سوی صحرا که آمد
فقط بوی فراق آورده با خود
دل آشفته ام دريای خون است
نگاهم از غم تو لالهگون است
بگو با من چرا ذکر تو امروز
فقط «اِنّا اِليهِ راجِعُون» است
تمام دشت را گشتم هراسان
پريشانتر شد اين قلب پريشان
چه سِرّی دارد اين گودال، آخر
که میلرزد دلم با ديدن آن
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#غزل
🔸شبیه مادر...🔸
با سر رسیدهای! بگو از پیکری كه نیست
از مصحف ورقورق و پرپری كه نیست
سر مینهم به سردی این خاکها... کجاست
دستان مهربان و نوازشگری که نیست؟
باید برای شستن گلزخمهای تو
باشد زلال زمزمی و کوثری که نیست
قاری تشنه! تشت طلا و تنور نه!
شایسته بود شأن تو را منبری که نیست
آزاد شد شریعه همان عصر واقعه
یادش بهخیر ساقی آبآوری که نیست
تشخیص چشمهای تو در این شب کبود
میخواست روشنایی چشم تری که نیست
دستی کشید عمه به این پلکها و گفت:
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#شعر_عاشورایی
#زهیر_بن_قین علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹شوق شهادت🔹
یکباره از تعلق دنیا رها شدی
خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی
در تو طلوع کرده یقین دوبارهای
از جنس نور بودی و محو خدا شدی
از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت
دیدم تو را که قبلهٔ آئینهها شدی
حق را چه عاشقانه اجابت نمودهای
تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی
در چشمهات شوق شهادت چه دیدنیست
آئینهدار حضرت خون خدا شدی
یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر
هر چند با تمام وجودت فدا شدی
هرگز نخواستی بدن تو کفن شود
وقتی شهید بیکفن نینوا شدی
حتی سر تو از سر مولا جدا نشد
تا شام و کوفه همسفر نیزهها شدی
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#شعر_عاشورایی
#حبیب_بن_مظاهر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#چارپاره
🔹أین الحبیب؟🔹
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
موج در موج میتراود نور
از دو چشمش، دو چشمهی خورشید
همدم روزگار دلتنگی
آشنای قدیمی مولا
دل او از ازل گره خورده
به سر زلف سیدالشهدا
ساحل چشمهای بارانیست
با نگاهی صمیمی و مأنوس
مثل عباس، کاشف الکرب است
چشمهایش شبیه اقیانوس
وسعت دشت نینوا آن شب
گرمِ نجوای عاشقانهی او
پیر روشندل سپاه حسین
بیرق کربلا به شانهی او
موعد جان فشاندنی شیرین
تشنهی كوثر شهادت بود
میخروشید و دشت حیران از
آن همه شوکت و شهامت بود
سنگها گرم سجدهای خونین
بین محراب سرخ ابرویش
زخم تیر و جراحت شمشیر
لاله لاله دمیده بر رویش...
لحظهای بعد ناگهان دیدند
پیش چشمانِ سرخِ عاشورا
دست در دست کوفیان میگشت
سرِ خونین سیدالقُرّا
مُحرم حج کربلا آن روز
تا که کامل کند طوافش را
با سرش هفت مرتبه چرخید
قبلهاش، کعبهاش، مطافش را
از لبِ تشنهی امام غریب
داشت أمن یجیب میبارید
میشکست و از عمق چشمانش
آه! «أین الحبیب» میبارید
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#شعر_عاشورایی
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#ترکیب_بند
🔸حسن و حماسه🔸
در نگاهت فروغ توحید است
چشمهایت دو چشمه خورشید است
هر نگاه پر از صلابت تو
در حرم روشنای امید است
کوه عزم و ارادهای قاسم!
در دلت شور عشق، جاوید است
نورِ حُسن و حماسهٔ مولا
بر قد و قامت تو تابیدهست
با تماشای قامت تو حسین
پدرت را کنار خود دیدهست
صلوات و سلام اهل سما
بر تو، ای مجتبای کرببلا
مشق کردی خروش ایمان را
این شکوه بدون پایان را
آفریدی میانهٔ میدان
رزم مولایی نمایان را
پسر تکسوار صبح جمل
زیر و رو کردهای تو میدان را
صد چو أزرق غبار یک قدمت
بنگر این لشکر گریزان را
تیغ اگر بر کشی شبیه عمو
به لجام آوری تو طوفان را
قامت تو اگر چه بیزره است
تیغت آن ابروان پر گره است
کام خشکت پر از عسل شده است
چشم تو چشمهٔ غزل شده است
شیوههای نبرد حیدریات
طرحی از عرصهٔ جمل شده است
مادرت «إن یکاد» میخواند
پسر مجتبی چه یل شده است
شوق پرواز را همه دیدند
در نگاهی که بیبدل شده است
در هوای امام لب تشنه
جانفشانی تو مثل شده است
از ازل با خدات یکدلهای
تا وصالش نمانده فاصلهای
راوی داغ تو نسیم شده
پیکرت دشت یا کریم شده
بیکران است وسعت قلبت
داغهایت اگر عظیم شده
چیزی از پیکرت نمانده دگر
بسکه دلجویی از یتیم شده
همه با اسبهای تازه نفس!
چقَدَر دشمنت رحیم شده!
اتفاقات تازهای افتاد
نعل هم آمده سهیم شده
پیکرت گرچه ارباً اربا بود
چشمهایت هنوز هم وا بود
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل_مثنوی
🔹دو راهی🔹
این اشکهای سر زده خواهی نخواهی است
یعنی تمام شعرم اسیر دو راهی است
این واژههای تبزده غرق تلاطماند
در های و هوی تشنگی و العطش گماند
باید ز هرم آه دلی شعله ور کنیم
با چلچراغ اشک شبی را سحر کنیم
باید دخیل دل به پر جبرئیل بست
آری به قلب معرکه باید سفر کنیم
پس از کدام حادثه باید شروع کرد
پس از کدام واقعه صرف نظر کنیم
میدان پر از صدای کف و طبل و هلهله است
خیمه اسیر شیون و آشوب و ولوله است
آرام دیدهٔ تری از دست میرود
صبر و قرار مادری از دست میرود
بیتاب می شود ز تلظی اصغرش
با دیدن کبودی لبهای پرپرش
در مشکهای تشنه نَمی هم نمانده است
آبی به غیر اشک دمادم نمانده است
این اشکهای سر زده خواهی نخواهی است
بانوی دل شکسته اسیر دو راهی است
ماتم گرفته کودکش آخر چه میشود
لبهای خشک سورهٔ کوثر چه میشود
یک جرعه آب گرچه دگر در خیام نیست
او را توان خواهش آب از امام نیست
با دست عمه هر گرهی باز میشود
قلب علی هواییِ پرواز میشود
تا عرش دستهای پدر پر کشیده تا ...
تا قلّههای عشق و شهادت رسیده تا ـ
محشر به پا کند همه جا با صدای خود
این بار با صدای رجز گریههای خود
اما سپاه کوفه جوابش شنیدنیست
تصویر آب دادن این غنچه دیدنیست
چشمان تیر محو سیپیدی حنجرش
رحمی کند خدا به دل خون مادرش
ای وای التهاب سهشعبه چه میکند؟
با این گلو شتاب سهشعبه چه میکند؟
تیری که روی دست پدر کرد پرپرش
حالا دخیل بسته به رگهای حنجرش
این اشکهای سر زده خواهی نخواهی است
حالا امام خسته اسیر دو راهی است
این گونه عاقبت پسر از دست می رود
بیرون کشد سهشعبه سر از دست می رود
«یک گام رو به پیش و یکی رو به پس رود
حالا مردد است به سوی چه کس رود»
دیده میان قلب حرم اضطراب را
دیده کنار خیمه غروب رباب را
دیدند پشت خیمه پدر قبر میکند
قبری برای این دل بیصبر میکند
اما چگونه خاک بریزد بر این گلو
بر چشمهای بیرمق و نیمه باز او
بهتر که پشت خیمهای آرام خفته است
بهتر که آیههای نحیفش نهفته است
بر مصحف تنش که جسارت نمیشود
این سوره عصر واقعه غارت نمیشود
دیگر به شام شوم تماشا نمیرود
دیگر سرش به نیزهٔ اعدا نمیرود
تا شام و کوفه همسفر آفتاب نیست
بر نیزهها مقابل چشم رباب نیست
این اشکهای سر زده خواهی نخواهی است
شاعر هنوز هم به سر این دو راهی است
گفتند که نیامده دشمن به سوی او
سرنیزهای نبوده پی جستجوی او
اما چه کرد کینهٔ این قوم با تنش
شد سینهٔ شکستهٔ ارباب مدفنش *
#یوسف_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* در باب محل دفن پیکر مطهر حضرت علی اصغر علیهالسلام در مقاتل اختلاف نظر وجود دارد. اما با توجه به شواهد و قرائنی که وجود دارد و همین طور با تکیه به نظر علما در دوران مختلف تاریخی، قول ذکر شده بر سایر اقوال رجحان دارد.
☑️ @karavanedel
#شعر_عاشورایی
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
#غزل
🔹شوق وصال🔹
تو در تجلّیاتِ الهی چنان گمی
دنبال مرگ میروی و در تبسمی
هر لحظه در سلوک مقامات نوبهنو
پیغمبرانه با خود حق در تکلمی
باز از مسیح حنجرهٔ خود اذان ببار
بر این کویر تشنه بنوشان ترنمی
شوق وصال میچکد از هر نگاه تو
لبریز عشق و شور و خروش و تلاطمی
وقتی که پیش پیش به معراج رفتهای
مبهوت ماندهام که تو در عرشِ چندمی
با آخرین سلام تو جدّ تو آمده
در دست کوثری و به لبها علیکمی...
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
💠 امام حسین (عليهالسّلام) به سوى آنچه خدايش فرا خوانده بود، رهسپار شد تا (در راه) فرزدق شاعر آن حضرت را ديده، سلام كرد و گفت:
اى فرزند رسول خدا (صلّىاللهعليهوآله) چگونه به كوفيان دل مىبندى با اينكه پسر عمویت مسلم بن عقيل و پيروانش را كشتند؟
🔹ديدگان امام (عليهالسّلام) اشكبار شد و فرمود: «رحم الله مسلما فلقد صار إلى روح الله و ريحانه و جنّته و رضوانه، أما إنّه قد قضى ما عليه و بقي ما علينا؛
خدا مسلم را رحمت كند، او به سوى آسايش الهى و ملكوت عطرآگين و بهشت و خشنودى خدا رخت بر بست. او تكليف خود را انجام داد و (هنوز) تكليف ما باقى است.»
🔹سپس اين اشعار را سرود:
فإن تكن الدّنيا تعدّ نفيسة
فانّ [فدار] ثواب الله أعلى و أنبل
و إن تكن الأبدان للموت أنشأت
فقتل امرئ بالسّيف في الله أفضل
و إن تكن الأرزاق قسما مقدّرا
فقلّة حرص المرء في الرّزق أجمل
و إن تكن الأموال للتّرك جمعها
فما بال متروك به المرء يبخل
و ان كانت الأفعال يوما لأهلها
كمالا فحسن الخلق ابهى و اكمل
عليكم سلام الله يا آل احمد
فانّي اراني عنكم سوف ارحل
اگر دنيا ارزشمند به شمار مىآيد، پاداش خداوندى برتر و شريفتر است.
و اگر بدنها براى مرگ پديد آمدهاند، پس در راه خدا با شمشير كشته شدن بهترين است.
و اگر روزى آدميان به تقدير الهى تقسيم گشته است پس در طلب آن آزمند نبودن زيباترين است.
و اگر گردآورى ثروت دنيا براى واگذاردن است، پس چرا آدمى در انفاق آن بخل مىورزد؟
و اگر كردارها روزى كمال آدميان خواهند بود، پس اخلاق زيبا درخشانترين و كاملترين است.
سلام خدا باد بر شما اى خاندان احمد مختار (صلّىاللهعليهوآله) كه مىبينم به زودى از شما (جدا شده) كوچ خواهم كرد.
📗 فرهنگ جامع سخنان امام حسين(علیهالسلام)، ص۳۹۲
☑️ @karavanedel