هدایت شده از کاروان دل
#حضرت_عباس علیهالسلام
فراز از یک #ترکیب_بند
🔸خورشید علقمه🔸
باید حسین دم بزند از فضائلت
وقتی حسینی است تمام خصائلت
تعبیرهای ما همه محدود و نارساست
در شرح بیکرانی اوصاف کاملت
بیشک در آن به غیر جمال حسین نیست
آیینهای اگر بگذاری مقابلت
ای کاشف الکروب عزیزان فاطمه
غم میبری ز قلب همه با شمایلت
در آستانۀ تو گدایی بهانه است
دلتنگ دیدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستۀ دل، سالهای سال
پهلو گرفتهایم حوالی ساحلت
چشم امید عالم و آدم به دست توست
باب الحسین هستی و پرچم به دست توست
تو آمدی و روشنی روز و شب شدی
از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی
در قامتت اگرچه قیامت ظهور داشت
الگوی بندگی و وقار و ادب شدی
هم چشمهای روشنت آیینۀ رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدی
در هیبت و رشادت و جنگاوری و رزم
تو اسوۀ زهیر و حبیب و وَهب شدی
در دست تو تلاطم شمشیر دیدنی ست
فرزند مرتضایی و شیر عرب شدی
فرمانده سپاهی و آب آور حسین
ای نافذ البصیره ترین یاور حسین
فردوس دل همیشه اسیر خیال توست
حتی نگاه آینه محو جمال توست
تو ساقی کرامت و لطف و اجابتی
این آب نیست زمزمههای زلال توست
ایثار و پایمردی و اوج وفا و صبر
تنها بیان مختصری از کمال توست
در محضر امام تو تسلیم محضی و
والاترین خصائل تو امتثال توست
فردا همه به منزلتت غبطه میخورند
فردا تمام عرش خدا زیر بال توست
باب الحوائجی و اجابت به دست تو
تنها بخواه، عالم هستی مجال توست
بیشک خدا سرشته تو را از گل حسین
سقای با فضیلت و دریادل حسین...
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
هدایت شده از کاروان دل
#امام_سجاد علیهالسلام
فراز از یک #ترکیب_بند
🔸عطر مناجات🔸
نور حق میدمد از مشرق سجادۀ تو
چه شکوهیست در این زندگی سادۀ تو
می رود از نظرش جنت و مُلک و ملکوت
آنکه از روز نخستین شده دلدادۀ تو
هر کسی معجزۀ عشق تو را باور کرد
میشود بنده ولی بندۀ آزادۀ تو
با کرامات نگاهت دل هر عاشق را
میبرد سمت خدا، روشنی جادۀ تو
آمدی تا به جهان نور یقین برگردد
نور ایمان و سعادت به زمین برگردد
خاک با مقدم تو عطر بهاران دارد
دیدۀ روشن تو رحمت باران دارد
مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را
کعبه از لطف مسیحایی تو جان دارد
هر کسی در دل او نور ولایت جاریست
به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد
از نگاه تو که اعجاز و یقین میبارد
چشمهایت چقدر تازه مسلمان دارد
آیه آیه کلمات تو همه روشنیاند
خط به خط مصحف تو جلوۀ قرآن دارد
لحظاتت همه از نور خدا لبریزند
مگر این شوق الهی تو پایان دارد
شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده
در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده
با تو هر لحظۀ من بوی خدا میگیرد
عطر تسبیح و مناجات و دعا میگیرد
بچشان بر دل من طعم عبودیت را
سجدههایم به نگاه تو بها میگیرد
تو ولی نعمت و من عبد تو هستم مولا
رحمت واسعهات دست مرا میگیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشۀ چشمان تو پا میگیرد
آنقدر بنده نوازی که دل چون من هم
عاقبت تذکرۀ کربوبلا میگیرد
از تو بر گردن اسلام چه دِینی ماندهست
با فداکاری تو شور حسینی ماندهست...
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
🇮🇷 نوسرودهای تقدیم به ایران اسلامی عزیز
با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
هربار غمها بیشتر سویم هجوم آورد
دیدم درخشانتر شده آیینۀ جانم
آیینۀ صبر و وقار و مهر و لبخندم
این روزها سرتابهپا، آیینهبندانم
در من درخشیده شکوهی تازه از ایمان
«اینجا چراغی روشن است» آری چراغانم
هر کوچهای اینجا چراغانی شده با عشق
من زندهام از عشق، از این عشق تابانم
تابندهتر شد خاک من با گوهر ایثار
این خاکِ گوهربار ایران است، ایرانم
در دست دارم خاتم سرخ شهادت را
با این نگین، روی زمین، مُلک سلیمانم
خورشیدباران است خاک روشنم هر صبح
هشت آسمان پیداست از خاک خراسانم
در سایهسار بانوی آیینه و آبم
از عطر یاسش پر شده هر صبح ایوانم
از جلوۀ شاهچراغ اینجا چراغان است
من در پناه سایۀ دروازه قرآنم
گاهی غباری هم اگر در آسمان پیداست...
باران که میآید پر از عطر بهارانم
عطر بهاری تازه در راه است، میدانی؟
عطر بهاری تازه در راه است، میدانم
چشمانتظار رؤیت ماهم در این شبها
کی میدمد خورشید از شرق شبستانم؟
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
غریبی، بیقراری، عصر جمعه
دو قطره اشک جاری، عصر جمعه
تو میدانی چه آورده به روزم
همین چشمانتظاری عصر جمعه
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
زیارت آل یاسین.mp3
8.32M
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ
☑️ @karavanedel
هدایت شده از کاروان دل
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#قصیدهواره
🔸کریم السجایا🔸
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
سلام خدا و سلام رسولش
به ماهی که همتا ندارد به دنیا
اگر در فضائل... جمیل الثنایا
اگر در خصائل... کریم السجایا
به صورت حمید است و محمود و احمد
به سیرت علی است و عالی و اعلی
به هنگامۀ کارزار است حیدر
به هنگام ذکر و مناجات، زهرا
حسین است در علم و حلم و سیادت
شده عین عباس ساقی و سقا
که ساقی عشق است و مرد شهادت
که سقای آب حیات است و یحیی
خوشا آن اذانی که باران فیضش
کند خاک دلمُرده را باز اِحیا
فدای نمازی که وقت قیامش
سراسر شود دشت چشم تماشا
فدای قنوتی که پرواز داده
به افلاک دلهای دردآشنا را
فدای سجودی که با اشتیاقش
به خاک حرم سجده آورده طوبی
فدای سلامی که گفتهست پاسخ
به صد شوق آن را نبی البرایا
خوشا آن جوانی که در خلق و خویش
شود سورۀ حُسن یوسف سراپا
برای پدر چیست زیباتر از این؟
جوانش شود سرو خوش قد و بالا
برای حسین است از این چه خوشتر؟
که هر جا سخن گفت با ماه لیلا،
به غیر از سَمِعتُ به غیر از اَطَعتُ
نیاورد آن ماه حرفی به لبها
ببینید در این بیابان، چه ماهی
مهیا شده تا زند دل به دریا
که دریادل است و به لب دارد اینک:
ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟
چه سخت است از او چنین دل بریدن
مگر تاب میآوَرَد قلب بابا
بپرسید از چشم یعقوب، مردم!
از این هست جانکاهتر؟ هست آیا؟
نگاه حسین است حرزی به جانش
به لبهای زینب خدایا خدایا
به بازی گرفته چنان مرگ را او
که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی
گرفتهست در دست خود ذوالفقاری
که برخاسته بانگ لا سیف الا...
چه شوریست در سر، چه شوقیست در دل
شگفتا از این جانفشانی شگفتا
شهادت شده مست چشمان مستش
که مشتاقتر پر گشودهست حالا
برای تماشای صبح نگاهش
دل قدسیان است غرق تمنا
ملائک همه صف به صف در طوافش
بهشت است دلتنگ آن ماهسیما
ببین کیست آغوش وا کرده سویش؟
ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا؟
به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟
و یا رفته تا آسمانها مسیحا؟
ذبیح است سوی منا پر گشوده؟
و یا این بیابان شده طور سینا؟
رسیدهست دیگر زمان عروجش
شنیدهست از سوی حق «ارجعی» را
زبان لال مانده به توصیف ذاتش
همان ذات ممسوس در ذات یکتا
سلامٌ علی اهل بیت النبوه
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
هدایت شده از کاروان دل
بعد از تو روزها شده بیرنگ مرتضی
بیرنگ، بیقرار و بدآهنگ مرتضی
پرواز ناگهانیات ای همسفر... چه زود...
جامانده این پرستوی دلتنگ مرتضی
دیروز بود رفتی و احساس میکنم
من دورم ماندهام دو سه فرسنگ مرتضی
خون تو رنگ داده به هفت آسمان شهر
حتی طلوعها شده خونرنگ مرتضی
هر روز در محاصرۀ اشک و حسرتم
پس کی تمام میشود این جنگ مرتضی؟
سنگ صبور این همه تنهایی من است
هر عصر پنجشنبه همین سنگ مرتضی
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#امام_عصر علیهالسلام
#مثنوی
🔸شاید تو دلتنگی که...🔸
امروز دلتنگم، نمیدانم چرا! شاید...
این عمر با من راه میآید؟ نمیآید؟
اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟
کی اختیار لحظههایم رفت از دستم؟
دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم
این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم
حتی چراغ روشنی هم این طرفها نیست
در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست
فانوس دل، میخواهد ای خورشید، نور از تو
خیری ندارد باقی این عمر دور از تو
این نامه را با خود نسیم آورده، میخوانی؟
از عاشقی در راه مانده، او که میدانی
میترسم از این روزهای غربت دنیا
میترسم از دیروز، از امروز، از فردا
این لحظهها بی یاد تو دلگیر و دلتنگاند
این نغمهها بی عطر نام تو بدآهنگاند
این روزها شاید تو دلتنگی که اینگونه
یکباره دیگرگون شده دنیای وارونه
من خوب میدانم تو دلتنگی از این دنیا
دلتنگی از روز و شب ما بیتفاوتها
بیتو تمام عمر ما غرق تماشاییم
بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم
اصلاً به ما چه فصلی از این داستان مانده
اصلاً به ما چه کودکی بی آب و نان مانده
غرق تماشای خودیم ای دوست! کافی نیست
سرگرم دنیای خودیم ای دوست! کافی نیست
دلتنگی از بیرنگی این شادی و غمها
دلتنگی از دنیای تکراری آدمها
هر صبح جمعه آمد و ما خواب میدیدیم
دریای عشقت بود و... ما مرداب میدیدیم
یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم
از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم
دلها اسیر سوز و سرمای زمستان است
دنیای ما محتاج لبخند بهاران است
گرمای دستان تو را کم دارد این دنیا
لبخند زیبای تو را میخواهد این شبها
میآیی از فصل گل و لبخند میدانم
در روزهای آخر اسفند... میدانم
با تو بهار رفته، از تبعید میآید
میآیی و آن روز با تو عید میآید
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#مناجات
#امام_علی علیهالسلام
فرازی از یک #مثنوی
🔸یا علی و یا عظیم🔸
ای چشم عالم از کرامات تو روشن
ای روشن از مهرت دل ناقابل من
از هر چه غیر از خود رهایم کن، رهاتر
تا با تو باشم از همیشه آشناتر
عمرم فنا شد وای من در دوری از تو
ای وای بر دل، وای از مهجوری از تو
میخواهم از تو هر نَفَس یار تو باشم
چشمی بده تا محو دیدار تو باشم
دل دادی و دل را خودت بردی ز دستم
من هر چه هستم عاشق روی تو هستم
آغوش عفوت هر که را در بر بگیرد
جا دارد از نو زندگی را سر بگیرد
در زندگی باران لطفت بود جاری
هنگام مرگم چشم از من برنداری
در عمرم از تو غیر زیبایی ندیدم!
کی بعد مرگ از رحمت تو ناامیدم؟
چشم مرا روشن کن از نور نگاهت
بگذار باشم تا همیشه در پناهت
راهم بده این بار در حصن حصینت
در سایۀ لطف امیرالمؤمنینت
با عشق مولا دل شده آیینهکاری
تا نور تو باشد در این آیینه جاری
ذکر لب من یا علی و یا عظیم است
من خوب میدانم که مولایم کریم است
از تو چه میخواهم به جز نور ولایت
جز یک نگاه لطف و لبخند رضایت
روشن کن از نور نگاهت چشمِ دل را
سرشار کن از نور این سرچشمه، دل را
جان مرا با یک نگاهت شعلهور کن
از من جدایم کن به خود نزدیکتر کن
تا جان میان شعلۀ طورت بسوزد
بال و پر قلب من از نورت بسوزد
جان مرا غرق تبسم کن الهی
با من چنان موسی تکلم کن الهی
تا با تماشایت چنان مدهوش گردم
هم لب ببندم هم سراپا گوش گردم
تا بشنوم با گوش جان اسرار حق را
با لهجۀ مولا بگویی راز حق را
تا بشنوم با گوش جان سِرّی جلی را
در بند بند خود طنین یا علی را
هر کس که از تو راز پنهانی شنیده
دیگر از این دنیای فانی دل بریده
دنیا برای مرد حق همچون سراب است
دنیای او خاک قدوم بوتراب است
هر نیمهشب دارد دلی از بیم لرزان
دارد دلی لرزانتر از اشک یتیمان
لطفش همیشه میشود چون چشمه جاری
تا سهم مظلومی نباشد بیقراری
قلبش به یاد دردمندان بیشکیب است
لطفش پناه بیپناهانِ غریب است
ای دل بیا ما هم سراغ از خویش گیریم
راه علی را مدتی در پیش گیریم
گاهی سراغ از غربت مولا بگیریم
با اشک، گرد غربت از دلها بگیریم
ای دل، ببین این زندگیها زندگی نیست
راه من و تو، راه و رسم بندگی نیست
این لحظهها فانیست، پس کاری کن ای دل
امشب بیا و آبروداری کن ای دل
همناله شو با مرد شبهای غریبی
امشب بخوان با سوز دل أمَّن یُجیبی
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
نوسرودهای تقدیم به مولای عالم...
به امید گوشهچشمی در این شب عزیز...
حق دارم اگر محو شکوه تو بمانم
بند آمده از هیبت نام تو زبانم
من آمدهام از تو بگویم، چه بگویم؟
من آمدهام از تو بخوانم، چه بخوانم؟
از شوق تو سرریز شده چشمۀ چشمم
از عشق تو سرشار شده جان و جهانم
آوارهام و آمدهام غرق تَحیُّر
در جستجوی راهم و دنبال نشانم
این خاک مرا میبرد از خود به کجاها؟
این خاک، همین خاک که من زنده از آنم
من اشک شدم تا که بر این خاک بیفتم
اینبار یتیمانه به سوی تو روانم
آیینۀ دل غرق غبار است، نگاهی...
تا گرد و غبار از دل تنگم بتکانم
از بندۀ خود دست نگیری، که بگیرد؟
بیلطف تو آشفتهدلم، دلنگرانم
دلتنگم و دلگیرم و دلخون و دلآشوب
داغی شده این آتش و افتاده به جانم
من ماندهام و حسرت این داغ جگرسوز
رفتند سبکبار همه همنفسانم
هیهات که از چشم تو یک لحظه بیفتم
این غصه شده اشک و بریدهست امانم...
ای کاش که این مرتبه جامانده نباشم
ای عشق! به یاران شهیدم برسانم
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel