eitaa logo
کاروان دل
484 دنبال‌کننده
121 عکس
9 ویدیو
0 فایل
🔸کانال نوحه‌ها: ☑️ eitaa.com/nouheh 🔸کانال آثار: ☑️ eitaa.com/yusof_rahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔸دخترت را می‌شناسی؟🔸 اگرچه مثل گل مثل پری بود ولی بال و پرش نیلوفری بود گِلش را با غم زهرا سرشتند دو چشم نیلی ارث مادری بود نظر کن بر دل خونبار زینب که افتاده گره در کار زینب سه‌ساله گم شده در بین صحرا ببین می‌بینی‌اش سالار زینب نمانده جان برای آه و ناله مسیر قافله شد دشت لاله امان از این همه خار مغیلان چه خونی رفته از پای سه‌ساله ندارد همدمی جز اشک و ناله شده چشم کبودش باغ لاله چه می‌خواهد خدایا تازیانه مگر از جان زهرای سه ساله نگاه پرپر او حرف می‌زد همه بال و پر او حرف می‌زد سکوتش بود یک دنیا مصیبت تمام پیکر او حرف می‌زد گل اشک از نگاهم چیده بودم یتیمی را دگر فهمیده بودم به من گفتند بابایت سفر رفت ولی من نیزه‌ها را دیده بودم غریبی، بی‌قراری، آه سخت است غمِ چشم انتظاری، آه سخت است بفهمی که در این دنیای تاریک دگر بابا نداری، آه سخت است اگر غم را، ز چشمانم نخوانی چه باید کرد با بی‌همزبانی تو که رفتی شبی تا دیر راهب بیا یک شب خرابه میهمانی شبم بی تو نگردد طی! می‌آیی؟ بگو خورشید روی نی! می‌آیی؟ شدم جان بر لب از داغ تو بابا به دیدار رقیه کی می‌آیی؟ پدر جان! کوثرت را می‌شناسی؟ گل نیلوفرت را می‌شناسی؟ نگاهی کن به حال و روزم امشب ببینم دخترت را می‌شناسی! ز خاطر برده‌ام چشم ترم را همه گلزخم‌های پیکرم را از آن وقتی که دیدم نیمهٔ شب کبودی‌های روی مادرم را تحمّل دارد این چشمان تر؟ نه تحمل دارد اما اینقدر! نه به لب آمد دگر جان رقیه بیا بابا ولی حرفِ سفر! نه نمانده راه چاره آه بابا نگاهم پر ستاره آه بابا اگر می‌پرسی از حال رقیه نپرس از گوشواره آه بابا چه دلگیر است بی‌تو بی‌پناهی نگاهی کن به حال من، نگاهی برای پر زدن از این خرابه بهانه دارم امشب تا بخواهی انیس شیون و آهِ رقیه شدی بر نیزه‌ها ماهِ رقیه ببر با خود مرا، خیری ندارد پس از تو عمر کوتاهِ رقیه نگاهی نیمه‌جان و بی‌رمق داشت دو چشم خونجگرتر از شفق داشت چه کرده خیزران با قلب دختر اگر جان داد از داغ تو حق داشت گل نیلوفر تنها، رقیه شهید غربت بابا، رقیه گرفتاران عالم دم بگیرید: «رقیه یا رقیه یا رقیه» گرفتم، از خودِ زهرا گرفتم نه یک حاجت که یک دنیا گرفتم به لطف دست‌های کوچک تو من امشب کربلایم را گرفتم ☑️ @karavanedel
دلخونم از این فاصله، خواهم آمد من هم‌قدم قافله خواهم آمد با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه با پای پر از آبله خواهم آمد #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸حما‌سهٔ ‌صبر🔸 از نگاهت شکیب می‌بارد چشم‌هایت خلاصهٔ صبر است همهٔ عمر پر تلاطم تو لحظه لحظه حماسهٔ صبر است خاطرات کبود آیینه چقدر زود موسپیدت کرد مرگ تدریجی چهل ساله... داغ این کوچه‌ها شهیدت کرد حضرت آسمان! چهل سال است جهل این قوم خسته‌ات کرده چقدر این قبیله بی‌دردند بی‌وفایی شکسته‌ات کرده در صف رزم بودی و ناگاه باز دوران غمی نثارت کرد دست بیعت‌شکن‌ترین یاران خیمه‌ات را چه زود غارت کرد چشم‌های تو پر شفق اما ابروانی پر از گره داری لشکر تو عجب وفادارند! در نمازت به تن زره داری آسمان هم به هق‌هق افتاده همنوا با صدای زخمی تو در مدائن هنوز شعله‌ور است غربت کربلای زخمی تو... حاجت تو روا شده دیگر شب اندوه رو به پایان است ولی از داغ این غریبستان چشم‌هایت هنوز گریان است لحظه‌های وداع جاری بود شعلهٔ غربت و مروری سرخ چه گریزی به کربلا می‌زد از دل لحظه‌ها عبوری سرخ: هیچ روزی شبیه روز تو نیست تیر و شمشیر، تیغ و سر نیزه به تن تو دخیل می‌بندند نیزه در نیزه، نیزه در نیزه ☑️ @karavanedel
🔹شوق وصل تو🔹 عشقت مرا دوباره از این جاده می‌برد سخت است راه عشق ولی ساده می‌برد پای پیاده آمدم و شوق وصل تو من را اگر چه از نفس افتاده، می‌برد دل‌های عاشقان جهان کربلای توست نام تو را هر عاشق آزاده می‌برد فریاد غربتت دل ما را تمام عمر با کاروان نیزه از این جاده می‌برد این جاده دیده قافلۀ اشک و آه را بر روی نیزه‌ها سر خورشید و ماه را دیده‌ست در تلاطم طوفان بی‌کسی یک کاروان بنفشۀ بی‌سرپناه را آن شب که ماند یاس سه‌ساله میان راه یک لحظه برنداشته از او نگاه را در آخرین وداع غریبانۀ حرم دیده عبور خواهری از قتلگاه را... در باغ نیست غیر گل اشک و ارغوان داغی نشانده بر دل آلاله‌ها، خزان اما گذشت هر چه که بود آن چهل غروب برگشته سوی کرب‌وبلا باز کاروان با کاروان غربت از این جاده آمدیم ما را رسانده قافلۀ تو به آسمان حالا رسیده‌ایم... سحرگاه جمعه است «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» ☑️ @karavanedel
حس می‌کنم در مرقدت عطر دعا را / عطر توسل های در باران رها را @aqr_ir
(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) مَنْ أَتَانِی زَائِراً، وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ 📗 كامل الزیارات، باب۲، حدیث۹ 🔸أیها الرّسول🔸 هر عاشقی‌ست در طلبت أیها الرّسول، اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت أیها الرّسول عالم هنوز تشنهٔ درک حضور توست اَرض و سماست در طلبت أیها الرّسول روشن شده‌ست تا به ابد عالم وجود از سجدهٔ نماز شبت أیها الرّسول تو می‌روی و در دل هر کوچه جاری است عطر متانت و ادبت أیها الرّسول آمادهٔ سفر شدی و با وصیتت جان‌ها اسیر تاب و تبت أیها الرّسول گفتی رضای فاطمه شرط رضای توست خشم خداست در غضبت أیها الرّسول اما تو چشم بستی و یک شهر درد و داغ شد سهم یاسِ جان‌به‌لبت أیها الرّسول ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸غریب‌نواز مدینه🔸 جنت، بهارِ پیرهنت أیها الکریم از نور جامه‌ای به تنت أیها الکریم ای همدم تو زمزمه‌های زلال وحی! ای جبرئیل هم‌سخنت أیها الکریم شب‌زنده‌دار، دیدهٔ دلخستگان شهر هر شب به شوق آمدنت أیها الکریم نشنید آن‌که بر تو روا داشت ناسزا یک ناروا هم از دهنت أیها الکریم هرچند که غریب‌نواز مدینه‌ای ماندی غریب در وطنت أیها الکریم حتی شهادت تو نداده‌ست خاتمه بر روضه‌های دل‌شکنت أیها الکریم جا مانده بود هر کسی از کوچه‌‌ها، رسید تشییع شد چگونه تنت؟ أیها الکریم حتی هزار تیرِ به تشییع آمده بردند سهمی از کفنت! أیها الکریم ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸أیها الغریب🔸 خورشید سر زد از سحرت أیها الرئوف از سمت چشم‌های ترت أیها الرئوف تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی باران گرفت دور و برت أیها الرئوف جاری‌ست چشمه چشمه قدم‌گاه تو هنوز جنت شده‌ست رهگذرت أیها الرئوف تو آفتاب رأفتی و کوچه‌کوچه شهر در سایه‌سار بال و پرت أیها الرئوف با این همه، غریبِ غریبان عالمی داغی نشسته بر جگرت أیها الرئوف از کوچه‌های غربت شهر آمدی ولی داری عبا به‌روی سرت أیها الرئوف شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز بارانی است چشم ترت أیها الرئوف یک عمر خواندی از غم آقای تشنه‌لب با اشک‌های شعله‌ورت أیها الرئوف در قتلگاه، لحظهٔ آخر چه می‌کشید؟ جد ز تو غریب‌ترت أیها الغریب! ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام: (روز عاشورا) وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از گلوی بریده‌اش این ندا را شنیدم که می‌فرمود: شیعتی ما ان شربتم ماء عذبٍ فاذکرونی أو سمعتم بغریبٍ او شهیدٍ فاندبونی شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید! 📗 مصباح کفعمی، ص ۳۷۶ 🔸محبوب دل حسین و زینب🔸 در جمع ملائک مقرب هستی از روز ازل فاطمه‌مذهب هستی شد محو جمال کبریایی جانت محبوب دل حسین و زینب هستی ای کوثر بی‌قرینهٔ ثارالله آرام و قرار سینهٔ ثارالله در صبر و شکوه و استقامت، یکتا آیینهٔ حق! سکینهٔ ثارالله با نالهٔ یا حسین بی‌تاب شدی از داغ لب تشنهٔ او آب شدی با زمزمه‌های «...أو سَمِعتُم بغَریب...» یک عمر تو روضه‌خوان ارباب شدی ☑️ @karavanedel
همچون شب قدر، قدر تو مکتوم است با تو جلوات چارده معصوم است گفتند به طعنه حج نشد رزقت! نه کعبه ز طواف روی تو محروم است #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸سجده‌های بارانی🔸 در نگاهت غروب دلتنگی آسمانی پر از شفق داری گرد پیری نشسته بر رویت ای جوانِ غریب! حق داری همدم لحظه‌های تنهایی می‌شود اشک‌های پنهانی تب محراب و بغض سجاده تا سحر سجده‌های بارانی خاطری خسته و پریشان از شهر دلگیر سایه‌ها داری ماه غربت نشین سامرّا! در دل خود گلایه‌ها داری هر دوشنبه غبار دلتنگی کوچه کوچه دیار دلتنگی قاصدک‌ها خبر می‌آوردند از تو و روزگار دلتنگی ابرها را به گریه می‌آورد ندبه‌هایی که در قنوتت بود بگو آقا بگو کدام اندوه راز تنهایی و سکوتت بود نقشهٔ شوم قتل آیینه برکات جدید این شهر است زخم‌هایی که بر جگر داری از کرامات تازهٔ زَهرْ، است تشنگی، تشنهٔ لبانت بود سرخ آمد، ترک ترک گل کرد داغ قلب پر از شرارهٔ‌ تو راز یک زخم مشترک گل کرد خوب شد قدری آب آوردند تشنه‌لب جان ندادی آقاجان تا لبت جان گرفت، فرمودی: اَلسلام علیک یا عطشان روز جمعه به وقت دلتنگی می‌روی از دیار غم اما صبح یک جمعه می‌رسد از راه وارث سرخی شقایق‌ها... ☑️ @karavanedel
از از دمشق و غزه بگو شیعۀ زخم‌های مولا باش... 👇🏻درگاه پرداخت اینترنتی برای کمک به مردم مظلوم یمن: 🌐 http://www.leader.ir/fa/monies