#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#قصیدهواره
🔸کریم السجایا🔸
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
سلام خدا و سلام رسولش
به ماهی که همتا ندارد به دنیا
اگر در فضائل... جمیل الثنایا
اگر در خصائل... کریم السجایا
به صورت حمید است و محمود و احمد
به سیرت علی است و عالی و اعلی
به هنگامۀ کارزار است حیدر
به هنگام ذکر و مناجات، زهرا
حسین است در علم و حلم و سیادت
شده عین عباس ساقی و سقا
که ساقی عشق است و مرد شهادت
که سقای آب حیات است و یحیی
خوشا آن اذانی که باران فیضش
کند خاک دلمُرده را باز اِحیا
فدای نمازی که وقت قیامش
سراسر شود دشت چشم تماشا
فدای قنوتی که پرواز داده
به افلاک دلهای دردآشنا را
فدای سجودی که با اشتیاقش
به خاک حرم سجده آورده طوبی
فدای سلامی که گفتهست پاسخ
به صد شوق آن را نبی البرایا
خوشا آن جوانی که در خلق و خویش
شود سورۀ حُسن یوسف سراپا
برای پدر چیست زیباتر از این؟
جوانش شود سرو خوش قد و بالا
برای حسین است از این چه خوشتر؟
که هر جا سخن گفت با ماه لیلا،
به غیر از سَمِعتُ به غیر از اَطَعتُ
نیاورد آن ماه حرفی به لبها
ببینید در این بیابان، چه ماهی
مهیا شده تا زند دل به دریا
که دریادل است و به لب دارد اینک:
ألَسنا علی الحق؟ ألَسنا؟ ألَسنا؟
چه سخت است از او چنین دل بریدن
مگر تاب میآوَرَد قلب بابا
بپرسید از چشم یعقوب، مردم!
از این هست جانکاهتر؟ هست آیا؟
نگاه حسین است حرزی به جانش
به لبهای زینب خدایا خدایا
به بازی گرفته چنان مرگ را او
که شد مست از آن رزم، شمشیر حتی
گرفتهست در دست خود ذوالفقاری
که برخاسته بانگ لا سیف الا...
چه شوریست در سر، چه شوقیست در دل
شگفتا از این جانفشانی شگفتا
شهادت شده مست چشمان مستش
که مشتاقتر پر گشودهست حالا
برای تماشای صبح نگاهش
دل قدسیان است غرق تمنا
ملائک همه صف به صف در طوافش
بهشت است دلتنگ آن ماهسیما
ببین کیست آغوش وا کرده سویش؟
ببین کیست کوثر به دست آمد اینجا؟
به بعثت رسیده مگر مصطفایی؟
و یا رفته تا آسمانها مسیحا؟
ذبیح است سوی منا پر گشوده؟
و یا این بیابان شده طور سینا؟
رسیدهست دیگر زمان عروجش
شنیدهست از سوی حق «ارجعی» را
زبان لال مانده به توصیف ذاتش
همان ذات ممسوس در ذات یکتا
سلامٌ علی اهل بیت النبوه
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
به شیوهی غزل اما سپید میآید
صدای جوشش شعری جدید میآید
چه آتشی غم عشق تو زیرِ سر دارد
که باغ شعرِ تر از آن پدید میآید
نفس نفس به امید تو عمر میگذرد
امید میرود آری، امید میآید
برای دردودل تو مفید نیست کسی
وگرنه نامه برای مفید میآید
مردّدم که تو با عید میرسی از راه
و یا به یُمن قدوم تو عید میآید
کلیدداری کعبه نشانهی حق نیست
کسیست حق که در آن بیکلید میآید
و حاجیان همه یک روز صبح میگویند:
چقدر بر تن کعبه سفید میآید
📗 کتاب ارزشمند «از دوشنبه تا جمعه» را از دست ندهید.
سرودههای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ برادر عزیزم آقای حسن بیاتانی.
📚 نمایشگاه کتاب تهران، راهرو ۱۵، غرفه ۷ «کتاب فردا».
☑️ @karavanedel
هدایت شده از کاروان دل
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔸قصۀ فردا🔸
مرگ خود را اگر این گونه تمنا دارد
سالیانیست که در دل غم زهرا دارد
روضهٔ فاطمه یک روضهٔ معمولی نیست
شرح دوران غریبیست که مولا دارد
شرح قومیست که در موعد یاری امام
جای لبیک، فقط شاید و اما دارد
قصهٔ مردم بیعتشکن است این روضه
خون اگر گریه کند چشم زمان، جا دارد
استخوان در گلوی صبر بماند سی سال؟
آه با چاه خدایا! چه سخنها دارد
بعد یک عمر غم خانهنشینی، حالا
غم بدعهدی دنیا طلبان را دارد
این یکی در طلب بردن بیت المال است
آن یکی منصب شاهانه تقاضا دارد
آن طرف لشکر کفر است به پا خاسته است
این طرف فتنهٔ جهل است که غوغا دارد
بیوفایی کمر کوه وفا را خم کرد
داغها بر جگر از مردم دنیا دارد
میرود با غم سی سال غریبی اما
جگری شعلهور از قصهٔ فردا دارد
آه کوفهست، همان کوفه ولی این دفعه
نیزهای در وسط شهر تماشا دارد
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
هدایت شده از کاروان دل
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔸شب آخر🔸
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر
اشکی که شده نذر غم فاطمه سیسال
انگار شده چندبرابر شب آخر
انگار همین چند شب پیش شبانه...
آمد چه به روز دل حیدر شب آخر
حالا شب وصل است ولی با سر خونین
شرمنده نماندهست ز کوثر شب آخر
با اشک غریبانهٔ خود گفت سخنها
از بیکسی آل پیمبر شب آخر
از کربوبلا گفت و حکایات غریبش
از داغ برادر به برادر، شب آخر
گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔸بیقرار مردم🔸
چشمهایش پر از تبسم بود
چشم نه آسمان هفتم بود
آسمان نه، شکوه این خلقت
در طلوع نگاه او گم بود
جبرئیل نگاه او هر شب
با خداوند در تکلم بود
تا سحر گونههای نمناکش
روی سجاده در تیمم بود
نیمهشبها کنار اشک یتیم
دل دریا پر از تلاطم بود
نان جو خورد و سفرهٔ دستش
وقت اطعام دشت گندم بود
این غزل بیقرار آن مردیست
که دلش بیقرار مردم بود
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
هدایت شده از خانهی طراحان انقلاب اسلامی
#پوستر | فاطمهآینهفاطمه
⚪ صحن تو غرق بوی گلیاس میشود
اینجا حضور فاطمه احساس میشود
◽ خانهطراحانانقلاباسلامی
◽ طراح: دانیالفرخ
@khattmedia
هدایت شده از کاروان دل
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#ترکیب_بند
🔸إشفعیلنا🔸
چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه، لحظهٔ پرواز میشود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز میشود
اینجا دو قطره اشک، برات زیارت است
اینجا دلِ شکسته سببساز میشود
کو چشم روشنی که ببيند در اين حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز میشود
اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست
قلب تپندهٔ حرم قم، حريم توست
اينجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحهٔ شهود و تجلی معطر است
برپا شدهست مکتب قرآن و اهلبيت
دارالعلوم مريم آل پيمبر است
اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است
خاک در حريم تو علامهپرور است
چشم اميد عالِم و عاشق به سوی توست
اينجا چقدر چشمهٔ جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آينهست
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
صحن تو غرق بوي گل ياس میشود
اينجا حضور فاطمه احساس میشود
با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه
اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه
بیاختيار پای ضريحت رسيده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اينجاست سايهسار پر و بال فاطمه
فرمود آشيانهٔ امن الهی است
صحن و سرای تو: حرم آل فاطمه
خورشيد آل فاطمه از راه میرسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
اي عمهٔ امام زمان! کاش در حرم
يک صبح جمعه لايق ديدار میشدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعیلنا
محبوبهٔ حبيب خدا إشفعیلنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج!
ای زينب امام رضا إشفعیلنا
عصمت دخيل بسته به چادر نماز تو
ای آفتاب حجب و حيا إشفعیلنا
در هر سحر به سوی ضريح اجابتت
میآورم دو دست دعا إشفعیلنا
روی سياه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعیلنا
مهر و ولايتت شده حبلالمتين ما
در صبحگاه روز جزا إشفعیلنا
روز حساب تو همه اميد شيعهای
تنها نه شيعه، اهل جهان را شفيعهای
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شکزده
از چشمههای فیض تو سیراب میشود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک، زده
شبهای جمعه طوف حرم میکنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
این دل برای دیدن ششگوشه لک زده
امشب گره گشاست دم يا رضا رضا
در دست توست تذکرهٔ کربلای ما
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔸عطر باران🔸
حس میکنم در صحن تو عطر دعا را
عطر توسلهای در باران رها را
غرق اجابت میشود دست نیازم
هر وقت میخوانم در این مرقد خدا را
آیینههای لطف تو تکثیر کردند
در صحن چشمم اشکها را... اشکها را...
آهم کبوتر میشود تا گنبد تو
میآورد فریادهای یا رضا را
من از کنار پنجره فولاد هر بار
حس میکنم عطر ملیح کربلا را
ای زائران اینجا دخیل غم ببندید
هر صبح جمعه ندبهٔ «آقا بیا» را
#یوسف_رحیمی
☑️ @karavanedel