eitaa logo
کاروان دل
492 دنبال‌کننده
122 عکس
10 ویدیو
0 فایل
🔸کانال نوحه‌ها: ☑️ eitaa.com/nouheh 🔸کانال آثار: ☑️ eitaa.com/yusof_rahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهاالسلام 🔸آه از اين شعله... 🔸 عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست اين در سوخته تا حشر گواهِ من و توست غربتم را همه ديدند و تماشا کردند بی‌پناهی فقط انگار پناهِ من و توست کوچه آن روز پر از ديدۀ نامحرم بود همۀ روضه نهان بين نگاهِ من و توست صورت نیلی تو از نفس انداخت مرا گرچه زهرای من اين اول راهِ من و توست آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸داغ تو🔸 آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد باید از شعلۀ‌ آن تا به ابد شیون کرد قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست ماجرای در و دیوار چه‌ها با من کرد مانده‌ام بر دل تو میخ در آتش زده است یا دل سوخته‌ات خون به دل آهن کرد؟ شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این بعد تو پیرهن صبر، دگر بر تن کرد ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸کوچهٔ‌ اشک🔸 جاری شده این اشک به تکرار غم تو عمری‌ست دل ماست گرفتار غم تو شد هر تپشش ذکر «علیّاً ولی الله» قلبی که شده محرم اسرار غم تو چشم تر ما چشمه‌ای از کوثر و در دل چون خیمه‌ای افراشته همواره غم تو جا مانده دلم در وسط کوچهٔ‌ اشکت آتش زده ما را در و دیوار غم تو ده قرن گذشته‌ست، هنوز ای گل پرپر مانده به‌روی دوش جهان بار غم تو ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸روضهٔ مادر🔸 ای اشک چاره‌ای! غم کوثر نگفتنی‌ست باران! ببار! روضه سراسر نگفتنی‌ست با آن‌که روضه خواندن ما با کنایه است اما هنوز روضهٔ مادر نگفتنی‌ست تاریخ شرم دارد از آن روزهای تلخ آن روزهای بعدِ پیمبر نگفتنی‌ست جا مانده بین کوچه دل بی‌قرارمان اما حکایت گل پرپر نگفتنی‌ست باران شوی اگر نود و پنج روز، باز حال غریب مادر و دختر نگفتنی‌ست آن‌شب وصیتش به علی ناتمام ماند باران گرفت... روضهٔ آخر... نگفتنی‌ست ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
🔸سربند يا زهرا🔸 می‌آیم از راهی که لبریز سفرهاست پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست از معبری که غرق باور غرق شور است از سنگری که چشمۀ جاری نور است از نیمه‌شب‌های مناجات و عبادت از لحظه‌های روشن قبل از شهادت شب‌های جمعه ذکر یا قدّوس یا نور معراج اشک و بندگی پرواز تا نور سربند یازهرا، سلوکی آسمانی یعنی شکوه عاشقی در بی نشانی هر صبح جمعه ندبه‌های بیقراری دلتنگی و بی‌تابی و چشم‌انتظاری می‌آیم از راهی که لبریز سفرهاست پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست پرواز خونین کبوترهای زائر هفت آسمان بود و پرستوی مهاجر یا لیتنا کنّا معک، تعبیر می‌شد اوج رشادت، فتح خون تحریر می‌شد میعاد مردان بدون ادعا بود تفسیر سرخ کلّ أرضٍ کربلا بود مردان میدان و جوانان حسینی یعنی علی‌اکبرترین‌های خمینی مردان دریادل، دلیران حماسه در چشم‌هاشان عاشقی می‌شد خلاصه چشمی که از شیدایی و احساس می‌گفت دستی که از بی‌دستی عباس می‌گفت یک دشت لبریز از شقایق‌های پرپر صد کاروان قاسم، محمد، عون، اکبر میدان مین و لاله‌های بی سری که... فریادهای یا حسین از حنجری که... مثل غروب و آسمان، خیسِ شفق بود در خون تپید اما پر از فریاد حق بود می‌آیم از راهی که لبریز سفرهاست پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست می‌آیم اما با دلی در خون نشسته می‌آیم اما بال‌های من شکسته آتش زده بر جانم امشب درد و داغی دارم دل لبریز اندوه فراقی گنجینه‌های آسمانی زیر خاک‌اند اینجا تمام لاله‌هایش بی‌پلاک‌اند «در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون ياد شلمچه یاد فکه یاد مجنون» ياد شهیدانی که در شب‌های غربت این‌گونه می‌خواندند با اندوه و حسرت: «یا فاطمه من عقدهٔ دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم»... ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸چه زود رفت🔸 آن شب میان هاله‌ای از ابر و دود رفت روشن‌ترین ستارهٔ صبح وجود رفت آن شب صدای گریهٔ باران بلند بود بر شانه‌های زخمی دریا، چو رود رفت روشن‌تر از زلالی نور آمد و چه حیف با چند یادگاری سرخ و کبود رفت بال و پری پس از شب طوفان نمانده بود! آخر چگونه نیمهٔ شب پر گشود، رفت؟ رحمی به قبر خاکی او هم نمی‌کنند این شد که مخفیانه و بی یادبود رفت مولا خوشی ندیده پس از او از این جهان می‌گفت بعد فاطمه‌ام هر چه بود رفت هرشب کنار تربت او ياس کوچکش دم می‌گرفت: مادر خوبم چه زود رفت ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸فاطمهٔ دومین🔸 با نور استجابت و ایمان عجین شدی وقتی که با ولی خدا همنشین شدی عطر بهشت در نفست موج می‌زند حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود تو آمدی و این همه شورآفرین شدی بی‌شک برای مادری زینب و حسین شایسته‌ای که فاطمهٔ دومین شدی... با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن از روزهای خوب مدینه عبور کن این روزها که خاطره‌ها همدمت شدند تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند چندی‌ست پاره‌های دلت رفته‌اند آه تو مانده‌ای و نم‌نم این اشک گاه‌گاه با قلب تو حکایت هجران چه‌ها نکرد یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت مانند چشم ابری تو آسمان گرفت پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید: مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید یک شهر چشم منتظر و اشک بی‌امان برگشته است از سفر عشق کاروان برگشته با تلاطم اشک و خروش آه دارد هزار خاطره از دشت و خیمه‌گاه تو می‌رسی و روضه هم آغاز می‌شود بغض از گلوی خاطره‌ها باز می‌شود هرکس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده اما سکینه با دل تو همزبان شده هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند از جای خالی پسرت حرف می‌زند: یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا شب‌ها صدای پای علمدار کربلا یادش بخیر مشک و علم در دو دست او آرامش تمام حرم در دو دست او سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو نام‌آور تمام عرب بود ماه تو داغ تو تازه‌تر شده با حرف‌های او وقتش شده تو روضه بخوانی برای او رو می‌کنی به او که فدایت سکینه جان جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام یا این‌که شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام دیگر شکسته قامت ام‌البنین، بخوان از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟ از چشم خون گرفته برایم سخن بگو از ماجرای تیر سه‌ شعبه به من بگو آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه شرمنده‌ام ز روی تو و مادرت رباب شرمنده‌ام اگر نرسیده به خیمه آب قلب مرا بیا تو رها از ملال کن آرام جان من! پسرم را حلال کن ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیهاالسلام 🔸لیلة القدر🔸 این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جان محمد! با خندۀ تو خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشید فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولی الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است «از خون شهیدان حرم لاله دمیده» این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده عطری که به صنعا و به بیروت رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک» ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
هدایت شده از کاروان دل
علیهاالسلام 🔸آینۀ فاطمه🔸 ای روح زلال! نور کوثر داری تو عطر گل یاس پیمبر داری در حجب و حیا آینۀ فاطمه‌ای در وقت خطابه شور حیدر داری ای پشت و پناه قافله، چون زینب همراز نماز نافله، چون زینب در شام نیفتاده‌ای از پا، بانو! یک لحظه در این مقابله چون زینب هر چند که بی‌صبر و قراری بانو! هرچند غریب و داغداری بانو! در کوفۀ بی‌کسی و شام غربت چون کوه وقار، استواری بانو! از دیده اگر چه خون دل افشاندی آن روز تمام کوفه را لرزاندی ای دخت علی! هیمنۀ کوفی‌ها می‌ریخت به هر خطابه که می‌خواندی شش ماه شبیه روضه‌خوان می‌خواندی از غربت و داغ بی‌کران می‌خواندی از ماه به روی نیزه‌ها می‌گفتی از طشت طلا و خیزران می‌خواندی ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیه‌السلام 🔸آینۀ محمد 🔸 سیلاب می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌کنیم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبال‌اند، اَبترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی‌دست شاهدند بی‌تو به جلوه‌زار تماشا نمی‌رسیم تا بی‌کرانه‌های حضور الهی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو مولا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانۀ تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! نامتناهی‌ست وصف تو آیینۀ صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عرض ارادت است... عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در‌ به‌ در کوچه‌ها شدیم تا با شمیم احمدی‌ات آشنا شدیم ای مظهر فضایل پیغمبر خدا آیینۀ شمایل پیغمبر خدا شایستۀ سلام و تحیّات احمدی احیا کنندۀ کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست چشم مدینه محو سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن‌ترین ادلّۀ علمی‌ست سیره‌ات وقتی که حجّت‌اند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود، علمش به‌ جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد سرچشمۀ علوم الهی نمی‌شود بی‌بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که نامتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود... یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی‌کرانۀ ملکوتت ببر مرا... ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیه‌السلام 🔸أینَ المُنتَقِم🔸 این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری مولا! خبر از حال قلبِ محتضر داری بی یاد تو دل‌مرده‌ام من سالیان سال یک گوشۀ چشم تو باشد اَحسَن الاحوال سخت است هر کس را ببینی، ماه خود را نه در حسرت و دلواپسی، دلخواه خود را نه ای کاش من هم بشنوم عطر صدایت را در جمکران، یک نیمۀ شب ربنایت را عطر مناجاتت بپیچد در شب سهله خورشید مکه! ماه یثرب! کوکب سهله! آرام می‌گیرد دلم با یک نگاه تو امشب کدامین جاده دارد سر به راه تو؟ ای کاش با یاد تو مولا همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید که داری سر به روی تربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه جای جای کربلا غوغاست شور حسینی در جهان و جان ما برپاست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در رگ رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَینَ المُنتَقِم، ما مرد میدانیم فردا سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه عشق، سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست این بیرق خون‌رنگ در دست سلیمانی‌ست! این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم، بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم، توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یَابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او «لَیتَ شعری» گفت با مولای خود اما در بین میدان، در بیابان‌های سامرا «لِلظّالِمِ خَصمَاً وَ لِلمَظلُومِ عَونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود :: ای کاش ما هم لایق دیدار او بودیم در عصر غربت، یاور او، یار او بودیم با حضرتش ما هم ملازم می‌شدیم ای کاش در یاری او حاج قاسم می‌شدیم ای کاش ✍🏻 📘 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
علیه‌السلام 🔸از دوشنبه تا جمعه🔸 کوچه کوچه نسیم سامرّا عطر غم از عراق آورده بوی باران و بوی دلتنگی باز بوی فراق آورده! دست‌های ستم شود کوتاه که چنین از مدینه با اکراه ماه را همدم غریبی و آه سوی خاک عراق آورده ماه کی پشت ابرها مانده؟ هر کجا بوده نور افشانده بس‌که دشمن شده‌ست درمانده ماه را در مُحاق آورده دید دیگر حریف نورش نیست عاقبت زهر کینه‌اش را ریخت خنجر از پشت می‌زند این‌بار خنجری که نفاق آورده باز خاک عزا شده این خاک آسمان‌ها همه گریبان‌چاک غم جانسوز و داغ جانکاهش چه بر این نُه رواق آورده؟ یک دوشنبه مدینۀ غم‌ها... یک دوشنبه غروب سامرا... هر دوشنبه که می‌رسد از راه باز یک اتفاق آورده گردش این زمانه دل‌ها را می‌برد از دوشنبه تا جمعه روزهایی که با خودش حسرت با خودش اشتیاق آورده! حاجت سامرا روا گردد باز هم سُرَّ مَن رَأی گردد می‌رسد آفتاب و می‌بینیم صبح‌دم را به باغ آورده ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi