eitaa logo
کاروان دل
484 دنبال‌کننده
121 عکس
9 ویدیو
0 فایل
🔸کانال نوحه‌ها: ☑️ eitaa.com/nouheh 🔸کانال آثار: ☑️ eitaa.com/yusof_rahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔸ایها الرئوف🔸 دل از جهان بریده... به اینجا رسیده‌ام یک عمر بال و پر زدم اما رسیده‌ام این قطعه با تمام زمین فرق می‌کند از فرش تا به عرش معلّی رسیده‌ام با قلب من سکوت حرم حرف می‌زند اینجا به درک به عالم معنا رسیده‌ام از این به بعد صحبت لب‌تشنگی خطاست وقتی به پای‌بوسی دریا رسیده‌ام کی بی شفای این دل درمانده می‌روم وقتی میان صحن مسیحا رسیده‌ام من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم با یک نگاه خود بگو آیا رسیده‌ام؟ توفیق خاکبوسی تو لطف خواهری‌ست اینجا به فضل دختر موسی رسیده‌ام قلبم کبوتر حرم زینب قم است در هر سلام منتظر یک علیکُم است :: مهر تو را زلالی باران نوشته‌اند فردوس را، ز خاک خراسان نوشته‌اند با هر ترنمِ «وَ أنا مِن شُروطِها» حب تو را قبولی ایمان نوشته‌اند ای مهربان! تبسم هر روزهٔ تو را صبح سپید مردم ایران نوشته‌اند در سایهٔ تجلی شمس‌الشموسی‌ات خورشید را چراغ شبستان نوشته‌اند وقت طواف قبلهٔ هفتم رسیده است ما را، ز خیل گوشه‌نشینان نوشته‌اند بسته به چشم‌های تو شد سرنوشت ما یک خندهٔ رضایت تو شد بهشت ما :: هر کس به یک نگاه تو دل داد، یا رضا از بند غصه‌ها شده آزاد یا رضا بار نخست از سوی آزادی آمدم اما دلم به دام تو افتاد یا رضا از مرقد کریمه رسیدم که شد دلم یک یا کریم صحن گُهرشاد یا رضا با هر فراز جامعه شد هم‌صدای من در صحن جامع رضوی، باد یا رضا بال و پر دلم شده آیات مهر تو در بین حجره‌های پریزاد یا رضا در صحن انقلاب تو، شد منقلب دلم از بس کنار پنجره فولاد یا رضا ـ حرف از زیارت و حرم و کربلا زدم گفتم ز عیدی و شب میلاد یا رضا من دست خالی آمده‌ام توشه دست توست اذن طواف کعبۀ شش‌گوشه دست توست :: بند آمده زبان ز شکوه زبانزدت بسته دخیل، عالم هستی به گنبدت باب‌الاجابت همهٔ اهل عالم است حلقه به حلقه، پنجره فولاد مرقدت بر تار و پود فرش حرم خورده دل گره از بس گره‌گشا شده هر رفت و آمدت «باب الجواد راه ورودی به قلب توست» امشب شفیع ما شده جود محمدت تا هست روضهٔ تو، به جنت چه حاجتی‌ست؟ دارد بهشت، حسرت دیدار مشهدت بیت‌الحرام در نظرم جلوه می‌کند وقت طواف ارض و سما گرد گنبدت دارد زیارت تو ثواب هزار حج جانم فدای نام تو «یا ثامن الحُجج» :: ای آفتاب جود و سخا أیها الرئوف آیینهٔ امید و رجا أیها الرئوف تو ملجأ توسل هر دلشکسته‌ای امشب بگیر دست مرا أیها الرئوف دیدم به محضر تو رسیده‌ست شاعری حتی گرفت از تو عبا أیها الرئوف خود را به حلقه‌های ضریح تو بسته است درمانده‌ای برای شِفا أیها الرئوف در این حرم ملائکه هم از نگاه تو دارند التماس دعا أیها الرئوف می‌گفت عارفی که خدا را قسم دهیم امشب همه به حق تو یا أیها الرئوف حالا کنار پنجره فولاد آمدیم با اشک و آه و شور و نوا أیها الرئوف اذن عروج، اذن رهایی، به دست توست جا مانده‌ایم از شهدا أیها الرئوف ما را به روز حشر و جزا رو سپید کن این کشتگان عشق خودت را شهید کن ✍🏻 ☑️ @karavanedel ☑️ @Yusof_Rahimi
از این قفس حالا دگر وقت رهایی‌ست سهم حسینی‌ها بلایی کربلایی‌ست #یوسف_رحیمی ☑️ https://eitaa.com/nouheh/47
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هوای زیارت حرمت / در به در میشویم مثل نسیم السلام علیک یابن رئوف / السلام علیک یابن کریم 🏴 ویژه شهادت امام جواد(ع)، با نوای میثم‌مطیعی @aqr_ir
علیه السلام علیهاالسلام 🔸مفاخرۀ مهر و ماه🔸 در روايات ناب معصومين در احادیث نغز اهل ولا شرح نورانی مفاخره ای‌ست آیه آیه تمام نور هدی روزی از روزها که در صحرا فاطمه با علی سخن می گفت از کرامات خالق یکتا از عنایات ذوالمنن می گفت ناگهان حین خوردن خرما چید مولا رطب ز باغ جنان نور حق جاری از لبانش شد با گل خنده گفت: فاطمه جان هیچ دانی پیامبر من را دوست دارد چو جان شیرینش بی گمان او نمی دهد ترجیح هیچکس را به یار دیرینش گفت زهرا: نمی شود هرگز که تو باشی عزیز تر از من میوۀ قلب او منم زهرا کی به جز فاطمه‌ست پارۀ تن هر دو رفتند با لبی خندان نزد خورشید عشق، پیغمبر گفت زهرا: پدر بگو امروز من گرامی ترم و یا حیدر؟ گفت پیغمبر امین با او: تو و حیدر که روح و جان من اید همۀ هستی ام شما هستید به خدا نور دیدگان من اید دوست دارم تو را حبیبۀ حق بیشتر از همه در این دنیا نزدم اما علی عزیز تر است از تمام جهان و ما فیها گفت مولا به فاطمه: بنگر که گذشته شکوه من از حد مادرم هست مظهر تقوا مادرم فاطمه ست، ‌بنت اسد گفت زهرا به همسرش حیدر: مادر من خدیجۀ کبراست آنکه در جانفشانی و ایثار بی بدل، بی نظیر، بی همتاست گفت مولا علی: انا بن صفا حیدرم! افتخار پرچم دین خانۀ کعبه زادگاه من است خادمم کیست؟ جبرئیل امین گفت زهرا: منم ملیکۀ عرش سورۀ رحمت خدای کریم دختر خَاتَمُ النَّبِیینَم آنکه دارد همیشه خلق عظیم گفت مولا: که بوده پرچم دین دم به دم روی شانه های علی «وَ أنَا الضَّارِبُ عَلَى التَّنزِیل» چه کسی می رسد به پای علی؟ علی ام نخل طور سینینم منم آئینۀ کتاب حکیم آیه آیه تجلی قرآن با خبر از چه؟ رویداد عظیم شاه مردان روزگارم که در رکوعم دهم زکات، نگین و «أنَا سَیدُ بَنِی هَاشِمٍ» تار موی من است حبل متین شیرمرد جدال باطل و حق قهرمان شجاع مکه منم تیغ من تیغ عدل و انصاف است سرور اوصیا، ابالحسنم گفت زهرا: که در شب معراج پدرم رفت سوی عرش خدا نسبت قرب او و حضرت حق «قاب قوسین» بود «او ادنی» منم آن بانویی که بسته شده عقد من در حضور رب جلیل خادمانم ملائک جنت همکلامم فرشتۀ راحیل سدره المنتهی ست گرم طواف گرد من، نور بی حدی دارم گل یاس بهشت احمدی ام عطر و بوی محمدی دارم قلم عفو می کشد خود حق بر گناه همه ، به خاطر من سورۀ‌ قدر و هل اتی هستم آیه هایم بود حسین و حسن منم آن کوثری که در طلبم سهم عالم شده ست تشنه لبی دختر آفتاب مکه منم ماهتاب پیمبر عربی گفت مولا: منم همان حیدر که به اصحاب کهف گفته سخن بهترین بندۀ خدا علی ام از نبی ام من و نبی ست ز من روز محشر ولایتم میزان مرتضایم قسیم جنت و نار بر مدار دو چشم من گردد آسمان و زمین و لیل و نهار خوانده حق در کتاب قرآنش جان من را چو جان پیغمبر اولین یاور رسولم من پدر خاندان پیغمبر من که دریای علم و معرفتم شیعیان جرعه نوش جام من اند منم آن گنج بی نیازی که همه در حیرت از مقام من اند نامم از نام حق گرفته شده ربّ من «عالی» است و من «علی» ام سرّ آیات حاء و میم کتاب آیه آیه حقیقت جلی ام گفت زهرا: منم که روز ازل سورۀ رحمت آفریده شدم بانوی بهترین زنان جهان من همانم که برگزیده شدم هل أتی، کوثر و مباهله ام طاء‌ و سین کتاب ربّ ودود آیه در آیه حسن و روشنی ام آفتاب بهشت صبح وجود ربّ من «فاطر السماوات» است نامم از نام اوست «فاطمه» ام من پناه تمام اهل جهان در صف حشر و روز واهمه ام مستحق دعای من شده است هر دلی که اسیر مهر من است رأفت و جود، لطف و فضل و کرم کوکب و اخترِ سپهر من است مرتضی گفت: بر روی آدم باب توبه به لطف من وا شد فاطمه گفت: از تفضل من زیر برگ نجاتش امضا شد گفت مولا: منم سفینۀ نوح کشتی ام کشتی نجات بشر گفت زهرا: منم صراط نجات رهروان من اند اهل نظر گفت مولا: که سورۀ طورم گفت زهرا: کتاب مسطورم مرتضی گفت: مصحف نورم فاطمه گفت: بیت معمورم گفت حیدر: که سقف مرفوعم آسمان روی شانه های من است گفت کوثر: که بحر مسجورم بخشش ایزد از دعای من است ولی الله گفت: دانش من همه علم پیمبران خداست فاطمه گفت: دختر نبی ام آنکه مهرش شفیع روز جزاست اسد الله گفت: بعد نبی بهترین بندۀ خدا هستم فاطمه گفت: مادر حسنین سورۀ عصمت و وفا هستم ناگهان رو به سوی فاطمه کرد سید الأنبیا، رسول امین گفت باشد سکوت شایسته دختر من بسنده کن به همین که علی در جهان ولی الله روز حشر است صاحب برهان شافع بی بدیل روز جزا قهر او آتش است و مهرش امان فاطمه گفت رو به سوی پدر: که منم یاس باغ مصطفوی من و حیدر حریف هم هستیم کاش حامی مرتضی نشوی گفت حیدر: منم چو جان نبی گفت کوثر: منم چو روح رسول گفت مولا: منم صحیفۀ حق گفت زهرا: منم حبیبه، بتول مرتضی گفت: رستگاری خلق بسته بر رشتۀ ولای من است فاطمه گفت: روشنی بهشت جلوۀ نور ربنای من است
گفت پیغمبر خدا: زهرا! بوسه زن بر سر علی و ببین که هزاران ملک به یاری او آمدند از بهشت و عرش برین فاطمه کرد رو به سوی علی گفت: عشقت همه وجود من است همۀ هستی ام فدای تو باد که ولای تو تار و پود من است ولی الله رو به فاطمه گفت: عشق تو نیز در سرشت من است تو امید من آرزوی منی با تو این زندگی بهشت من است با حدیث مفاخره دل ما شد پر از نور ایزد ازلی متبرک به نام فاطمه شد لحظه لحظه به یمن نام علی یا رب از آستانۀ کرمِ خاندان رسالت نبوی دست ما را مکن دمی کوتاه تا که باشیم «فاطمی ـ علوی» شعر فوق با عنایت به «حدیث شریف مفاخره» سروده شده است. متن کامل حدیث را در لینک زیر ملاحظه فرمائید: http://karavanedel.blogfa.com/post/312 ☑️ @karavanedel
97.05.21-Sherkhani-Rahimi.mp3
4.71M
🏴 #شهادت_امام_جواد_علیه_السلام 🎧 #شعر_خوانی 📎 هر شب دل من سائل باب المراد است ▪️ #یوسف_رحیمی ____ ▪️ @beytonabi_ir
علیه‌السلام 🔸همۀ عمر تو محرّم بود🔸 امشب از آسمان چشمانت دسته‌دسته ستاره می‌چینم در غزل‌گریۀ زلالت آه سرخی چارپاره می‌بینم زخم‌های دل غریبت را مرهم و التیام آوردم باز از محضر رسول‌الله به حضورت سلام آوردم در شب تار تیره‌فهمی‌ها روشنی را دوباره آوردی آسمان را کسی نمی‌فهمید تا که با خود ستاره آوردی وارثِ آبروی سجاده بندگی را تو یادمان دادی دل ما شد اسیر چشمانت دلمان را به آسمان دادی آیه آیه پیام عاشورا در احادیث روشنت گل کرد امتداد قیام عاشورا در تب اشک و شیونت گل کرد دم به دم در فرات چشمانت ماتم کربلا مجسّم بود چشم تو لحظه‌ای نمی‌آسود همۀ عمر تو محرّم بود دم‌به‌دم ابری است و بارانی از غم تو هوای چشمانم چلچراغی ز گریه روشن کرد ماتمت در منای چشمانم... آه آتشفشان چشمانت دیر سالی‌ست بی‌گدازه نبود همۀ عمر خون دل خوردی داغ‌های دل تو تازه نبود دیده بودی سه روز در گودال پیکر آسمان رها مانده سر سالار قافله بر نی... کاروان بی‌امان رها مانده دل تو روی نیزه‌ها می‌رفت دست‌هایت اسیر سلسله بود قاتلت زهر کینه‌ها، نه، نه! قاتلت خنده‌های حرمله بود ☑️ @karavanedel
هدایت شده از شعر آیینی
#امام_باقر علیه‌السلام غروب قافله یادت نمی‌رفت صدای هلهله یادت نمی‌رفت گلو و قلب و چشمت ‌سوخت عمری سه تیر حرمله یادت نمی‌رفت #یوسف_رحیمی 💠 @shear_ayini
🔸ز جسم کعبه جان رفت🔸 مسلمان نه! بگو دنیا پرستند که در بین حرم حُرمت شکستند به قصد خونت ای خون خداوند همه زیر عبا شمشیر بستند چه شامی سیرت و کوفی مرام‌اند که در مکه به فکر انتقام‌اند طواف کعبه تنها یک بهانه‌ست ببین که تشنهٔ خون امام‌اند به غیر از حب دنیا در میان نیست که در این مردم از غیرت نشان نیست همه در این حرم آسوده خاطر ولی جان حسینم در امان نیست خروش ناله‌ها تا آسمان رفت در اوج غربت آخر کاروان رفت غریبانه در آن تاریکی شب خداوندا ز جسم کعبه جان رفت ☑️ @karavanedel
علیه‌السلام 🔸کوچه‌های غربت🔸 شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت ☑️ @karavanedel
💠 الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع ... من را همیشه خواندی و نشناختم تو را از غصه‌ها رهاندی و نشناختم تو را این بندۀ اسیر، اسیرِ گناه را از کوی خود نراندی و نشناختم تو را بی‌یاد تو گذشت جوانی من ولی با من همیشه ماندی و نشناختم تو را بر خوان رحمت و کرمت، خوان رأفتت عمری مرا نشاندی و نشناختم تو را شب‌های جمعه تو نمک اشک و روضه را بر جان من چشاندی و نشناختم تو را با رأفت و بزرگی و آقایی‌ات مرا تا کربلا رساندی و نشناختم تو را ☑️@karavanedel
وقتی که تمامی ملائک، مولا از حسن تو گویند یکایک، مولا این ذره کجا و آفتابی چون تو «کَیفَ اَصِفُ حُسنَ ثَنائِک» مولا؟ #یوسف_رحیمی ☑️ @karavanedel