شـــهــیــدانـــه🌱
📿 قرائت «دعای هفتم #صحیفه_سجادیه » 🗓 روزسی یکم
دوستانی که دعای هفتم خوندن اطلاع بدن👇
@Karbala15
#هشت_عاشقی
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ .
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
تازمانےڪھ
#سلطاندلت ؛
#خداستــ ؛
ڪسےنمےتواند ؛
#دل خوشےهایترا ؛
ویرانڪند ؛
وَ اشْغَلْ قُلُوبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ؛
مارافقطبھ
ذڪرخودٺ مشغول ڪن ...
#خدا:)♥️
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
27.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیداشدن پیکر سه شهیددرجزیه مجنون جنوبی عراق
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫
#قــسمــتــــ_هفــــتاد_نـــــہ
✨حــــــامـــــی مـــــن💫
مامان و خاله خیلی ترسیده بودن وقتی متوجه شدن چیزی نبوده و یه شیطنت بچگانه بوده, چپ چپ نگاهی به من و حامی انداختن
دایی رضا که در حال خندیدن بود رو به من و حامی با خنده سرشو تکون داد و گفت:
_حامی این شیطنت ها از تو بعیده
برو توبه کن
دایی رو به من گفت:
_ مهنا ببین بچه رو اغفال کردی, این پسر به جز در و دیوار جایی رو نمی دید
دایی یه چشمک حواله ی من کرد و رفت
ازدست حرفای دایی هم خندم گرفته بود, هم داشتم حرص می خوردم
بقیه جمع چند تاحرف بار من و حامی کردن و اخر سرم رفتن سمت ویلا
خنده های حامی بیشتر حرصیم کرده بود, دوست داشتم هولش بدم تو آب رودخانه ولی حیف زورم بهش نمی رسید، زورم هم اگه بهش می رسید نمی تونستم کاری کنم چون بدون شک مامان پوستمو می کند
از قایق پایین پریدم که به ویلا برگردم ولی با صدای حامی وایسادم
_بابا شوخی کردم باهات
دلم می خواست برگردمو اداشو در بیارم و پا به فرار بذارم
برگشتمو با اخم و قهر و لحنی شبیه به خودش گفتم
_بیا نترس من مواظبتم
خندش از لحن من شدت گرفت و دوباره گفت:
_گفتم که شوخی کردم, ناراحت نشو, پیر میشیا
داشتم شاخ در می آوردم
از تعجب چشمام تا به حال انقدر گرد نشده بود, پیش خودم گفتم, وای خدایا مگه این حرف زدن هم بلد بود؟
_حالا میای سوار قایق شی یا نه؟
♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️
💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫
♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
♥️💫براساس واقعیت💫♥️
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد
💫♥️رمان حامی من💫♥️
عاشقانه ای مذهبی
براساس واقعیت
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
👤علی فانی
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
🔴به دیدار خانواده شهید رفته بودند
خانواده با اصرار از رهبری میخواستند قیامت آنها را شفاعت کند
نگاهی به حاج قاسم کرد و گفت:
این #حاج_قاسم از آنهایی است که شفاعت میکند،از ایشان قول بگیرید بشرطی که زیر قولشان نزنند!
همه خندیدن،بجز سردار
خجالت زده سر به زیر داشت...
#شبتون_شهدایے
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
#سلاماربابمـ
چشم دلم به سمت
حرم باز می شود
با یڪ سلام
صبحمن آغاز می شودツ
🌹السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
#السلام_علیڪ_یا_ابا_عبدالݪہ |🌿
#صبحتونحسینے... ✨
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
4_1149911174913982504.mp3
1.78M
#دعای_عهد
🌸با نوای استاد فرهمند🌸
التــــــماس دعـــا
@karbala_ya_hosein
متن دعای عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
سلام و نور🔆
روزتان پر از رحمت و مغفرت الهی🌺🍃
وجودتون سرشاراز سلامتے 🌺🍃
و همراه با عاقبت بخیری🌺🍃
☀️ امروز چهارشنبه
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دودنیا
@karbala_ya_hosein
✍ #نکات_دعای_عهد 2
🌐 اگر کسی چهل صباح، "دعای عهد" را بخواند و فوت کند خداوند او را از قبر بیرون می آورد تا در خدمت آن حضرت باشد و به هر کلمه هزار حسنه عنایت می کند و هزار گناه از او محو می کند...
📖 خواندن این دعا سیره بزرگان و گذشتگان بوده و آثار و فوائد مهمی دارد
🔰 و فائده مهم آن «حفظ عقاید و پاکی عمل انسان» است که بالاترین ثمره است چنانچه حضرت امام خمینی (ره) در اواخر عمر شریفشان به یکی از نزدیکانشان مرتب می فرمودند:
🌹صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد...
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
حالا این قدر دم از شهادت نزنید مال این حرفا نیستید!!
بگید اگه شهید شدید چی به من میرسه..؟!
حمید گفت: مصطفی جان! هرچی دارم مال تو
گفتم: نه اون چیزی که برات با ارزشه رو بگو
گفت: من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه
گفتم: چی؟! یه چفیه؟!
قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری
اون وقت یه چفیه؟!
گفت: این چفیه از همه چیز برام مهم تره
از دست آقا گرفتمش...
#شهید_حمیدرضااسداللهی
#صبحــتــون_شـــهـــدایے
#شهیدانه
@karbala_ya_hosein
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫
#قــسمــتــ_هشـــتــــاد
✨حــــــامــــی مــــن💫
خداروشکر دایی رضا نبود وگرنه با شیطنت های حامی حسابی سوژه دست دایی می شدم
موندن جایز نبود
بهش گفتم
_دوباره بیام سمت قایق, عمرا, قایق سواری ارزونی خودت
جای حرف نذاشتم و سریع به ویلا برگشتم
مامان و خاله اینا مشغول تدارکات شام بودن
رو به جمعشون گفتم
_کمک نمیخواید؟
مامان و خاله با لبخند نگاه هم کردن
گفتم:
_به من چه که حامی قایق رو تکون داد
یهو زن دایی و مادر جون زدن زیرخنده
مامان سرشو تکون داد و گفت:
_اخه یه تکون خوردن جیغ داره
گفتم افتادی تو رودخانه و غرق شدی
با حرف مامان, خاله و مادر جون و زندایی خندشون شدت گرفت
گفتم:
_کم مونده بود غرق شم دیگه
_پاشو بیا کمک به جا زبون ریختن
یک ساعتی داخل ویلا بودم و حوصله ام حسابی سر رفته بود
بیرون رفتم تا ببینم بابا و بقیه مردهای خانواده مشغول چه کاری هستن
دایی و حامی دو تا سطل دسته دار متوسط دستشون بود
دایی نگاهم کرد و با خنده پرسید:
_خوبی, کوسه ها هنوز نخوردنت؟
دایی دیگه ول کن ترسیدن من نمیشه تا وقتی سوژه جدید پیداکنه
با سر به سر گذاشتن من تفریح میکرد
خندیدم و بهش گفتم:
_ عالی ام دایی
_داریم میریم تمشک بچینیم میایی؟
_کجا؟
_بوته های کنار رودخانه
_با دایی و حامی به سمت درختا رفتیم و دایی چند دقیقه ای کنارمون بود و با هم تمشک چیدیم که گوشیش زنگ خورد و به صفحه گوشیش نگاه کرد و گفت:
_مهنا بیا این سطل رو بگیر جواب دوستم رو بدم میام
ناخواسته نگاهی به حامی کردم که خندش گرفته بود
_ به چی میخندی؟
♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️
💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫
♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
♥️💫براساس واقعیت♥️💫
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫
#قـــســمـــتـــ_هــشـــتـــاد_یــــکــــــ
✨حـــــامـــــی مــــن💫
_نترس, دیگه اینجا قایق نیست که تکون بدم بیوفتی
_ خب حالا, منم فقط یه کم ترسیدم
_صحیح
چپ چپ نگاهش کردم که دیگه چیزی نگفت
من یه طرف بوته بودم و حامی یه طرف دیگه ی بوته, سطل من تقریبا پر شده بود
حامی به طرفم امد و با یه لحن دلجویانه ای که معلوم بود می خواد بگه بیخیال, دیگه گذشت گفت :
_آفرین, این همه چیدی ؟
نگاهی به سطل توی دستش کردم نصفشم پرنشده بود
سوالی نگاهش کردم و پرسیدم
_چرا انقدر کم چیدی ؟
_نمیدونم, سرعتم همین قدرِ
نگاهی بهش انداختم و گفتم
_ خسته نباشی دلاور
دوباره به چیدن ادامه دادیم
سعی کردم قایمکی نگاهش کنم و زیر نظر بگیرمش
دیدم بیشتر از اینکه بچینه داده نوش جان می کنه
نامردی نکردمو پریدم جلوش و گفتم:
_هه هه, مچت رو گرفتم اقای لاک پشت, دوتا میخوری یکی میندازی تو سطل؟
به نظر همون یه دونه ام بخور
_اخه خیلی خوشمزه ان
یه نگاهی به سطل من انداخت و با یه نگاه خنده دار و لحن ملتمسانه ای گفت:
_به نظر بیا تمشکای سطل من رو بخوریم
تمشکای سطل تو رو فقط برای مامانم و خاله ببریم...نظرت چیه؟
کم نیاوردم و گفتم:
_تنهایی به این نتیجه رسیدی یا کسی کمکت کرد؟
در حالی که داشت می خندید یه دونه تمشک تو دهنش گذاشت و گفت:
_نخیر, مثل اینکه نمیشه رو تو حساب باز کرد
_راستی, بعد از شنیدن رتبت خیلی نا امید شدم
می خندی؟ کلی آرزو برات داشتیم, فکر کنم باید بی خیالشون بشیم
دیگه خندش به قهقه تبدیل شده بود و بیخیال تمشک خوردن شده بود
همون طور که یه لبخند رو لبم بود, سری از روی تاسف براش تکون دادم و می خواستم برم که گفت:
_مهنا بیا تمشکت رو بخور ؟
_من تک خور نیستم, بریم, پیش بقیه می خورم هوا داره تاریک میشه
_نترس من مواظبتم
_قبلا دیدم
دوباره شروع کرد به خندیدن
چند دقیقه ی دیگه ای کنار بوته ها موندیم و کمی تمشک از روی شاخه های پایینی چیدیم و یکم هم خوردیم
دیدیم دایی دیر کرده دوتایی به ویلا برگشتیم
بعد از دو روز که به طرف مازندران رفتیم و شهرهای رامسر و نور رو رفته بودیم و گشته بودیم به شهرمحمودآباد رسیدیم
♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️
💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫
♥️💫♥️💫♥️💫♥️
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
♥️💫براساس واقعیت♥️💫
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
💫♥️رمان حامی من💫♥️
عاشقانه ای مذهبی
براساس واقعیت
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/8214
#ختم_صلوات
#یک_دعای_فرج
به نیابت ازشهدا
هدیه به
آقـــــارســول الله
چهارده معصوم
امام موسی کاظم (ع)امام رضا(ع)امام جواد(ع)
امام هادی(ع)
به نیت سلامتی تعجیل درظهورامام زمان
سلامتی رهبر
سلامتی مردم ایران
ریشه کن شدن کرونا
حاجت روایی همگی
@Karbala15