9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و حیفِ عشق
اگر به تو ابراز نشود ... !
#حسینجانم ♥️
« مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.»
+هرڪسبرخداتوڪلڪند،
خدابرایشڪافےخواهدبود.🤍🦋 :)️
#خداجونم 🌱
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت412 گذر از طوفان✨ مشغول ثبت لیست های که خانم شفقت فرستاده بود
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت413
گذر از طوفان✨
کنار رفتم داخل اومد در رو پشت سرش بست
باصدای زنگ گوشیم ببخشیدی گفتم با قدم های بلند سمت میز رفتم
گوشیم رو برداشتم جواب سلام نیلو رو دادم
_جانم ؟
_آجی برگشتی خونه بستنی میخری بیاری
باز نازبانو بخاطر خواسته های خودش این بچه رو واسطه کرد
نفس کلافه ای کشیدم
_نه عزیزم
فروغی که صدای نیلو روشنیده بود از جوابم تعجب کرد بی صدا لب زد
_چرا نه!براش بخر
دستم رو بالا آوردم روبه فروغی گفتم صبرکنه
نیلو صداش رو مظلوم کرد وگفت
_چرا نمیخری؟
_یه روز میبرمت بیرون هرچی بخوای برات میخرم
باشه ای گفت و خداحافظی کرد
فروغی پرونده هارو روی میز گذاشت بهم خیره شد
_یه بستنی خریدن انقد سخته بچه رو ناراحت میکنی
سرم رو متاسف تکون دادم
_چقد زود قضاوت میکنید
ابروهاش رو بالا انداخت
_قضاوت نکردم چیزی که شنیدم باعث به وجود اومدن سوال شده
_بهش میگفتم میخرم زن بابام منتظر بستنی بود این زنگ زدن و سفارشات کار مامانشه برگردم فقط برای نیلو میخرم
_آهان پس اینطور
_نمیدونستم خواهرت بستنی دوست داره وگرنه دیروز براش میخریدم
مامانش همینطور دور براش داشته بود وای بحال اینکه بستنی هم توی خریدها میدید
_از چی دور برش داشته؟
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از شـــهــیــدانـــه🌱
« مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.»
+هرڪسبرخداتوڪلڪند،
خدابرایشڪافےخواهدبود.🤍🦋 :)️
#خداجونم 🌱
هدایت شده از حضرت مادر
از امروز تا روز شهادت سه ساله جان اربابمون
#ختمصلوات
#ذکرالهیبهرقیه
هدیه به
#آقاحضرترقیهجانمون
#حضرتارباب
#هفتادودوتنشهدایدشتکربلا
به نیت
#سلامتیوتعجیلدرفرجامامزمانعجتسلایقلبامامزمانجانمون
#سلامتیحضرتآقا
#آرامشامنیتکشور
#کربلاییشدنهمهاعضا
#شفامریضا
#عاقبتبخیریوخوشبختیجونا
#حاجترواییهمگی
دوستانی که میخوان دراین ختم شرکت کنن عضو این کانال بشن تعداد برای ادمین بفرستن
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت413 گذر از طوفان✨ کنار رفتم داخل اومد در رو پشت سرش بست باص
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت414
گذر از طوفان✨
_خرید های دیروز رو دیده بود فکر کرده دیگه هرماه میرم بالا شهر خرید میکنم
از حرفم خنده ش گرفت دستش رو مشت کرد جلوی دهنش گذاشت که صدای خنده ش بلند نشه
_خب هر وقت خرید داشتی میریم همین فروشگاه
_نه دستتون درد نکنه دیروزم فکر کردم دارید برای خودتون خرید میکنید اگر میدونستم برای منه نمیذاشتم زحمت بی افتید
_این چه حرفیه
پرونده رو باز کرد به صفحه اول اشاره کرد
_اینجارو ببین برات توضیح بدم برم
نگاهی به عدد های نوشته شده انداختم
متعجب گفتم
_آقای فروغی امروز کاش ثبت لیست ها تموم بشه چرا خانم علینژاد انجامش نمیده؟
_خانم علینژاد باید کارای حسابرسی پروژ جدید رو انجام بده وقت نمیکنه خودم میتونم انجام بدم خانم شفقت هم بلده ولی میخوام یاد بگیری
فردا انجامش بده هرجایی هم سوال پیش اومد زنگ بزن برات توضیح میدم
_اگر اشتباه حساب کنم؟
_نگران نباش سخت نیست میدونم از پسش بر میایی
_نمیشه خانم شفقت انجام بدن توضیح بده منم یاد بگیرم
نوچی کرد
_نه نمیشه هرجا لازم باشه خودم برات توضیح میدم
_آخه بعد مشکلی پیش بیاد من میشم مقصر بعد می افتم توی دردسر
دستش رو روی سینه ش گذاشت
_پس من اینجا چکاره هستم ؟حواسم هست مطمئنم درست انجامش میدی
لبم رو پایین کشیدم
_باشه
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
هدایت شده از حضرت مادر
از امروز تا روز شهادت سه ساله جان اربابمون
#ختمصلوات
#ذکرالهیبهرقیه
هدیه به
#آقاحضرترقیهجانمون
#حضرتارباب
#هفتادودوتنشهدایدشتکربلا
به نیت
#سلامتیوتعجیلدرفرجامامزمانعجتسلایقلبامامزمانجانمون
#سلامتیحضرتآقا
#آرامشامنیتکشور
#کربلاییشدنهمهاعضا
#شفامریضا
#عاقبتبخیریوخوشبختیجونا
#حاجترواییهمگی
دوستانی که میخوان دراین ختم شرکت کنن عضو این کانال بشن تعداد برای ادمین بفرستن
https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت414 گذر از طوفان✨ _خرید های دیروز رو دیده بود فکر کرده دیگه هرم
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت415
گذر از طوفان✨
اسامی که خانم شفقت گفته بود رو ثبت و چاپ کردم برگه ها رو برداشتم و از اتاق بیرون رفتم
نگاهی به صندلی خالی شفقت انداختم خانم خادمی سینی به دست از آبدارخونه بیرون اومد سمت میز اومد یکی از استکان های چایی رو روی میز گذاشت و لبخندی زد
_چایی برات بزارم روی میزعسلی یا بیارم داخل اتاقت؟
_دستتون درد نکنه خودم میبرم داخل اتاق،خانم شفقت نیستش؟
_چرا مادر هستش رفته طبقه بالا
برگه هارو روی میز گذاشتم روی مبل نشستم
باصدای زنگ در خانم خادمی سمت در رفت شفقت داخل اومد و گفت
_خانم خادمی در رو باز بزارید
_کسی میخواد بیاد؟
_بله
شفقت روی صندلیش نشست لبخندی بهم زد
_ثبت لیست هارو شروع کردی؟
_آره تموم شدن
از روی مبل بلند شدم لیست هارو جلوی دستش گذاشتم
-خسته نباشی دستت دردنکنه
_خواهش میکنم پوشه فاکتورهای خرید مصالح کجاست ؟
کشو میزش رو باز کرد یه پوشه دکمه دار رو بیرون آورد
_این فاکتور ها هیچ کدوم ثبت نشدن روزانه چند تاشون ثبت کنی خوبه
پوشه رو برداشتم
_اگر مشکلی توی ثبت پیش نیاد فکر نکنم خیلی طول بکشه
با صدای غرغر کردن پریسانگاه هردوتامون سمت چهارچوب در رفت
چند تا پوشه بزرگی که دستش بود رو روی میز گذاشت
_اگر میدونستم قرار بعد از امتحانا انقدر کار ازمون بکشید میومدم سرکار
از حرفش خنده مون گرفت
خانم خادمی جلو اومد با هم سلام احوال پرسی کردن
_چرا غرغر میکنی مادر چی شده؟
قبل از اینکه پریسا جواب بده آقای امیری داخل اومد پریسا به کنایه گفت
_این شرکت توی یک ماه امتحانات کارمندانش رفتن استراحت کارها رو گذاشتن ما برگردیم
امیری خندید وسرش رو تکون داد روبه خانم خادمی گفت
_ازصبح که رسیدن یا غر زدن یا دعوا داشتن
"نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫