اخلاق الهی
یکی از فرزندان مرحوم شیخ مرتضی انصاری به واسطه نقل می کند که:
مردی روی قبر شیخ افتاده بود وبا شدت گریه می کرد. وقتی علت گریه اش را پرسیدند، گفت:
جماعتی مرا وادار کردند به این که شیخ را به قتل برسانم. من شمشیرم را برداشته نیمه شب به منزل شیخ رفتم . وقتی وارد اتاق شیخ شدم، دیدم روی سجاده در حال نماز است، چون نشست من دستم را با شمشیر بلند کردم که بزنم در همان حال دستم
بی حرکت ماند وخودم هم قادر به حرکت نبودم به همان حال ماندم تا او از نماز فارغ شد بدون آن که
بطرف من برگردد گفت:
خداوند چه کرده ام که فلان کس را فرستاده اند که مرا بکشد ( اسم مرا برد ) . خدایا من آن ها را بخشیدم تو هم آن ها را ببخش .
آن وقت من التماس کردم ، عرض کردم: آقا مرا ببخشید.
فرمود : آهسته حرف بزن کسی نفهمد برو خانه ات صبح نزد من بیا .
من رفتم تا صبح شد همه اش در فکر بودم که بروم یا نروم واگر نروم چه خواهد شد بالاخره بخودم جراءت داده رفتم . دیدم مردم در مسجد دور او را گرفته اند ، رفتم جلو وسلام کردم ، مخفیانه کیسه پولی به من داد و فرمود:
برو با این پول کاسبی کن .
من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم وکاسبی کردم که از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازار شدم وهر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
📙زندگانی شیخ مرتضی انصاری
📔داستان هایی از مقامات مردان خدا، ص۸
@karbalaei021
✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت:
در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن.
مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴
💥در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور میدهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغهای کوچک نیز همچنین.
📚مضمون روایت، ج ۸،
@karbalaei021
📚چه کشکی ٬ چه پشمی
چوپانی، گله را به صحرا برد و به درختِ گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدنِ گردو مشغول شد که ناگهان گردبادِ سختی درگرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد، شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور، بقعه ی امامزاده ای را دید و گفت: " ای امام زاده! گلّه ام نذر تو، از درخت، سالم پایین بیایم."
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه ی قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: " ای امام زاده! خدا راضی نمی شود که زن و بچه ی منِ بیچاره، از تنگدستی و خواری بمیرند و تو، همه ی گلّه را صاحب شوی. نصفِ گلّه را به تو می دهم و نصف هم برای خودم.."
قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیکِ تنه ی درخت رسید، گفت: "ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنها را خودم نگهداری می کنم در عوض، کشک و پشمِ نصفِ گله را به تو می دهم."
وقتی کمی پایین تر آمد گفت: " بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود، کشکش مالِ تو، پشمش مالِ من به عنوان دستمزد. "
وقتی باقیِ تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید، نگاهی به گنبدِ امامزاده انداخت و گفت: "چه کشکی چه پشمی، حالا ما یک غلطی کردیم. غلطِ زیادی که جریمه ندارد. "
@karbalaei021
حضرت آیت الله بروجردی(ره):
بهترین ذکر عملی برای مومن ، نماز اول وقت و نماز شب است.
@karbalaei021
◇ پیامبر اکرم(ص)
هر لحظهای که بر انسان بگذرد
و به یاد خدا نباشد قیامت
حسرتش را خواهد خورد ...
📚 نهج الفصاحه
از عقرب نباید ترسید
از عقربههایی باید ترسید
که بی یاد خدا بگذره
@karbalaei021
〽️ امام على【ع】:
كسى كه عبرت شناس باشد،
چنان است كه
با گذشتگان زيسته است
مَن عَرَفَ العِبرَةَ فَكَأَنَّما عاشَ فِي الأَوَّلينَ
📚 تحف العقول ، صفحه ۱۶۵
✿ امیرالمؤمنین 「ع」:
❗️ من اگر چه تمام عمر پیشینیان را نداشته ام، ولى در اعمال آنها نظر افکنده ام، و در اخبارشان اندیشه نموده ام، و در آثارشان سیر کرده ام آن چنان که گویى یکى از آنان شده ام، بلکه گویى به خاطر آنچه از تاریخ زندگى آنها به دست من رسیده، با همه آنها از آغاز تا آخر من عمر کرده ام
📚 برگرفته از وصیت امام علی「ع」 به امام حسن「ع」 ، نهج البلاغه
@karbalaei021
🌷 انــسان بـــاش 🌷
تو یک انسانی...
زیبا باش
لباس خوب بپوش
ورزش کن
مواظب هیکل و اندامت باش
هر سنی که داری خوب و زیبا بگرد
همیشه بوی عطر بده
مطالعه کن و آگاهیتو بالا ببر.
خودت را به صرف قهوه ای یا چایی
در يک خلوت دنج ميهمان کن
برای خودت گاهی هديهای بخر
وقتی به خودت و روحت احترام میگذاری
احساس سربلندی میکنى،
آنوقت ديگر از تنهایی
به ديگران پناه نمیبری
و اگر قرار است انتخاب کنی،
کمتر به اشتباه اعتماد می کنی
يـــادتــان بــاشـد :
🌷برای انسان عزت نفس غوغا ميکند🌷
@karbalaei021
📚#پندانه
اجتماع قلوب مسیر سعادت
روزی معلم از دانشآموزانش پرسيد:
آيا میدانيد چرا وقتی انسانها با هم دعوا میکنند سر يک ديگر داد میزنند؟
يکی گفت: شايد به اين خاطر که میخواهند سخن خود را به هم بقبولانند.
يکی ديگر گفت: شايد میخواهند بگويند زور من بيشتر است. و هر کدام چيزی گفتند ... ولی هيچکدام جواب معلم نبود.
معلم سخنش را ادامه داد و گفت:
وقتی آدمها با هم دعوا میکنند، قلبهايشان از هم دور میشود. و ديگر صدای همديگر را نمیشنوند.
به همين خاطر بر سر هم داد میزنند. در واقع جسمهای آنها به هم نزديک است ولی قلبها دور!
ولی وقتی قلبها به هم نزديک باشد ديگر احتياجی به داد زدن نيست.
احتياجی به نزديک بودن هم نيست حتی گاهی احتياج به حرف زدن هم نيست اگر دو نفر که همديگر را دوست دارند پيش هم باشند فقط با چشمهايشان هم ديگر را میبينند و با قلبهايشان با هم حرف میزنند.
ديگر زبان به کار نمیآيد. و اين زيباترين نوع حرف زدن است!
امام مهدی علیه السلام: اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، قلبهایشان با یکدیگر جمع میشد، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میشد ...
@karbalaei021
حضرت عیسی (ع) و زن زناکار
♥•٠·
سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند
و به عیسی (ع) گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته ایم.
او مطابق قانون موسی باید سنگسار شود.
ولی نظر شما چیست؟»
آنان می خواستند عیسی (ع) چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند. ولی عیسی (ع) سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می نوشت.
سران قوم با اصرار می خواستند که او جواب دهد.
پس عیسی (ع) سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود:
«بسیار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد.
ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است».
سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد.
سران قوم از پیر گرفته تا جوان، یکیک بیرون رفتند تا اینکه در مقابل جمعیت
فقط عیسی (ع) ماند و آن زن.
آنگاه عیسی (ع) بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت:
«آنانی که تو را گرفته بودن کجا رفتند؟ حتی یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند؟»
زن گفت: «نه آقا»
@karbalaei021
شیخ حسنعلی نخودکی:
دستور العمل فوق العاده موثر برای برکت و زیادشدن ،رزق و روزی و رسیدن به کمالات معنوی .
@karbalaei021
🔸🔶 ...أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْکافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
آیه 54 سوره مائده
💠 ترجمه: ...در برابر مؤمنان متواضع ، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند آنها در راه خدا جهاد می کنند ، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این ، فضل خداست که به هر کس بخواهد ( و شایسته ببیند ) می دهد و ( فضل ) خدا وسیع ، و خداوند داناست
@karbalaei021
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه :
⇦ نماز شب ،
⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ،
⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ،
⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ،
پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید .
📚 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷ .
@karbalaei021