eitaa logo
دلتنگ کربلا 🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
46 فایل
حسین جان❤ کاش می شد وسط دست رساندن به ضریح مثل حجاج مِنا در حرمت می مُردیم... به یاد ⚘شهید امین رحیمی⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگ کربلا 🕊
💢کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هفتاد و نهم راوی : رحیم اثنی عشری خدا را
💢کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هشتاد شب۲۷بهمن بود.برادر نیّری وصیت نامه خود را نوشت . موقع غذا یک بسته حلوا شکری را باز کرد و گفت: بچه‌ها بیایید حلوای خودمان را قبل از شهادت بخوریم! نماز مغرب و عشا که تمام شد آماده حرکت شدیم.فرمانده گردان و مسئول محور برای ما صحبت کردند.گفتند: شما از پشت منطقه عملیاتی باید حرکت خود را آغاز کنید. شما مسیر جاده خور عبدالله را جلو می روید، از کار باتلاق‌ها عبور می کنید و از مواضع گردان حمزه هم رد می شوید. کمی جلوتر، به یک پل مهم می رسید، این پل باید منهدم شود.چون در ادامه عملیات احتمال دارد که نیروهای زرهی دشمن با عبور از این پل نیروهای ما را محاصره کنند. صحبت‌های فرمانده به پایان رسید.اما با توجه به هوشیاری دشمن و شدت آتش، احتمال موفقیت ما کم بود.برای همین گردان دیگری برای پشتیبانی گردان ما آماده شد. شرایط بدی در خودم احساس می کردم.مسئول دسته ما، رو به من کرد و گفت: دوست داری شهید بشی؟ گفتم: هرچی خدا بخواد.من اومدم که وظیفه‌ام رو انجام بدم. گفت: پس هیچی، مطمئن باش شهید نمی شی. برای شهادت باید التماس کرد.کسی همینطوری شهید نمیشه. حرکت گردان آغاز شد. هیچکس نمی دانست تا ساعاتی دیگر چه اتفاقی می افتد... ادامه دارد ... امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🌹
دلتنگ کربلا 🕊
💢کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هشتاد شب۲۷بهمن بود.برادر نیّری وصیت نامه
❤️کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 📌قسمت هشتاد و یکم گردان ما با عبور از نخلستان‌ها خودش را به جاده مهم خور‌عبدلله رساند. حرکت نیروها پشت سرهم در یک ستون آغاز شد. برادر میرکیانی جانباز بود و نمی‌توانست پا به پای بچه‌ها حرکت کند‌، برای همین برادر مظفری گردان را هدایت می‌کرد. رسیدیم به مواضع بچه‌های گردان حمزه. بارش خمپاره در اطراف ما شدت یافته بود‌. اکثر خمپاره‌ها داخل منطقه باتلاقی می‌خورد و منفجر نمی‌شد! آن‌شب دسته سی نفره ما در سر ستون گردان حرکت می کرد. برادر نیّری هم که جانشین مسئول دسته بود جلوتر از بقیه قرار داشت.ما به سلامت از این مرحله گذشتیم. ساعتی بعد با سکوت کامل خودمان را به مواضع دشمن نزدیک کردیم. صدای صحبت عراقی‌ها را می‌شنیدم. در زیر نور منور‌ها سنگر‌های تیربار دشمن را در دوطرف جاده می دیدم. نفس در سینه من حبس شده بود... بچه‌ها همین طور از راه می‌رسیدند و پشت سرهم می‌نشستند. یاد ساعتی قبل افتادم که همه‌ی بچه‌ها از هم حلالیت می‌خواستند‌‌. یعنی کدام از بچه‌ها امشب به دیدار مولایشان نائل می شوند!؟ ادامه دارد ... امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🌹
‌‌ [ - غَمِ‌دۅرۍ‌حَرَم‌برده‌قَرارَم‌چِہ‌ڪُنم‌ رۅۍ‌تۅمـٰاه‌ِمَن‌است‌بـٰاشَبِ‌تـٰارم‌چِہ‌ڪُنم‌...‌‌💔.] ✨ ↝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌼الهی به امیدتو.. 🌸 اگر روز را با 🌼 نام خــــدا 🌸 و مهربانی و گذشت … 🌼 آغــاز ڪنـی 🌸 و بگذرانی قطعأ برنده‌ای 🌼 رضایت خدا 🌸 یعنی همہ چیز ‌‎‌‌‌‎ 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
زلال اشڪ و دعایے سُـلالــۂ النـجبـایـے سپیده سَرنَزده روبـروے بہ گریہ گفٺ گدایـے 🕊 💗 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
یكباره دلم گفت كه بنویس كلامی در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی دستی به روی سینه نهادم و نوشتم "از من به حسین بن علی عرض سلامی" اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحسین سلام🌤صبحتون حسینی 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
🌷 امام جواد (علیه السلام) : ✍ ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیهِ لَم یَندَم: تَرکُ العَجَلة ، وَ المَشوِرَة ، وَ التَّوَکُلُ عَلَی اللهِ عِندَ العَزمِ ✅ سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1⃣ اجتناب از عجله 2⃣ مشورت کردن 3⃣ و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری . 📚 مسند الامام الجواد ، ص247 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
كاش بشه همه داراييم رو فدات كنم حسين جان ، اى كاش معشوق ازلى و ابدى أبى عبدالله بعضى وقت ها بيشتر از شب ها و روزهاى ديگه دلم برا حرمت تنگ ميشه مثلا مثل همين ماه رجب✨ 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆
آقای‌اباعبــداللّٰــہ ؛ مرا خیـٰال تو بی خیـٰال عالم کرده... 🕌@deltangekarbalaa_3 ღــربــلا👆