eitaa logo
کانال کربلا
11.2هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
8.9هزار ویدیو
84 فایل
﷽ گروه رسانه ایی کربلا ↓↓ www.karballa.ir 🔺ارتباط و تبلیغات در کانال های مجموعه ی رسانه کربلا: @tkarballa_ir 🔸تلگرام https://t.me/karballa_ir 🔸روبیکا https://rubika.ir/karballa__ir 🔸سروش https://splus.ir/karballa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴یقین به علت زیر گلوی چون ماهت 🏴هزار حرمله هم از گمان در آمده است ▪️سرت به واسطه تکیه ی سه شعبه تیر ▪️چه سربلند از این امتحان در آمده است  #یا_علی_اصغر 💯 @karballa_ir 🔙
🌸 #أیــن_صاحبنـا🌸 دنیایِ بـی تـو زخمِ ... چرڪینـی ست بـی درمان ای نـوش دارو ! ای شفـا ای آخرین مرهم ! العَجّـل... 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 💯 @karballa_ir 🔙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥سخنان زیبای دکتر قمشه ای در مورد #امام_حسین علیه السلام 💯 @karballa_ir 🔙
خدایا امشب به حق #شش_ماهه_کربلا مشکل گشاےتمام گرفتاریهاے بندگانت باش مسیر زندگیشان را هموار و صندوقچه سرنوشتشان را پرکن از عشق به حسین(ع) اللهم عجل لولیک الفرج 💯 @karballa_ir 🔙
🌸ای #یوسف_زهرا🌸 🍃🌸چشم ها آلوده ولایق به دیدار تو نیست 🌸🍃از چه راهی می شودروی تو دید یابن الحسن #اقا_تورا_بخدا_بیا 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 💯 @karballa_ir 🔙
💠 انـس باقـرآن کـریم 🔹هـر روزیـک صفحـه قـرآن برای: #سلامتی_و_تعجیل_حضـرت_صـاحب_الـزمان{عج} #شهــدا #رفتـگان_گـذشتگان #سـلامتی_تمـام_مـریضان قـرائت امـروز 👇 سوره #نمل_۳۷۷ 💯 @karballa_ir
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🎥روايت تكان‌دهنده #رهبرانقلاب از شفا گرفتن فرزند مرحوم #الهی_قمشه‌ای در نوزادی 🔸ناگهان رسیدم به حضرت #علی‌اصغر و تشنگی علی اصغر(ع)؛ به ذهنم رسید بچه سه چهار روز است شیر نخورده 💯 @karballa_ir 🔙
✅نمی‌خواهم که آغازگر باشم پیش از آغاز نبرد، علیه‌السلام دستور دادند تا درون خندقی که اطراف خیمه ها حفر کرده بودند، آتش روشن کنند تا دشمن نتواند از اطراف هجوم آورد. "شمر بن ذی الجوشن" نزدیک آمد و به امام حسین گفت: گویا برای ورود به جهنم عجله داری!! امام حسین پاسخ دادند : تو برای ورود در ، شایسته‌تری ! "مسلم بن عوسجه" که ناظر بود، به امام حسین گفت: ای فرزند رسول الله! اجازه می دهید این فاسق را با تیر بزنم؟ او در تیر‌رس من است و تیرم به خطا نمی‌رود. امام حسین علیه السلام فرمودند: او را نزن! من ندارم که آغازگر جنگ باشم ! 📚تاریخ طبری، جلد ۵ ، صفحه ۴۲۳ 💯 @karballa_ir 🔙
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 مداحی فوق العاده و حماسی #حسین_طاهری 🔹زور و زر و تزویر نمودند تبانی/ دنیا شده آبستن یک جنگ جهانی... 💯 @karballa_ir 🔙
💕برایتان اینگونه آرزو میکنم: آن زمان که در محشر، خدا بگوید چه داشتی؟ 💕حسین سربلند کند و بگوید حساب شد! مهمان من است... اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود🙏 💯 @karballa_ir 🔙
#امام_حسین(ع) نماز نخواند؟ عزاداران امام میدانند که حسین(ع) در اوج جنگ نماز نخواند! بلکه امام در آن هنگام هم نمازش را به #جماعت بجا آورد! پیام حسین(ع) را دریافتید؟ #نماز 💯 @karballa_ir 🔙
پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسپی، فاحشه در آنجا خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست . در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد. پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است گفت : بیست سالم است . پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی گفت : بله پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود . سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد: گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است صبر کن تا پیدا شود زمین باربری قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ... اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید: « لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند کسی نبود که در گوشم بگوید : ترک شهوت ها و لذت ها سخاست هر که درشهوت فرو شد بر نخاست کسی را نداشتم تا به من بفهماند : به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد . کسی به من نگفت : اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس را لذت ندانی و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که : جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد. چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت. 💯 @karballa_ir 🔙