7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬داستان تکان دهنده دختری که زشت بود
وشب عروسی به امام حسین(ع) متوسل شد
بسیار شنیدیی👌
💯 @karballa_ir
🔺پایان پروژه ای به نام عدالت با حکم دستگاه قضایی
🔹وحید اشتری صدر تا ذیل نظام را به انواع اتهامات آراست! از رییس ق.قضاییه تا سپاه و...را با بدترین الفاظ نواخت ...
🔹اینکه برای ادعاهای ناشی از تلاطمهای روحی دفاعی نداشته، قابل درک است؛ برای همین همچنان ترجیح میدهد نان هشتگ سیسمونی را بخورد!
💯 @karballa_ir
تداوم عبور بدون محدودیت زائران از مرزها در محرم
🔹رئیس ستاد مرکزی اربعین: در پی توافقهای انجام شده با وزارت کشور عراق، در ایام محرم نیز زائران ایرانی میتوانند همچون گذشته بدون هیچ محدودیتی از مرزهای زمینی مهران و شلمچه به صورت انفرادی یا کاروانی عازم شهرهای مقدس نجف و کربلا شوند.
💯 @karballa_ir 🔙
25.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پست_ویژه
🍃🍂
✳️معجزات شنیدنی
✳️از حاج عباس کشوان
✳️کلید دار حرم حضرت ابالفضل(ع)
🍃🍂
🔷واقعا عجیب و غریب است
🔷این کلیپ رو از دست ندید
〰〰〰〰〰
💯 @karballa_ir 🔙
🏴حکایت خوبان
✍سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید.
روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...
📙 روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام
💯 @karballa_ir 🔙
▪️نصب سیاهی و پرچمها و کتیبه های عزا در حرم مطهر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) در آستانه فرا رسیدن ماه محرم
💯 @karballa_ir 🔙