فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمشین و شعر نشانه اب
#نشانه_ای
داستان نشانه ایـ_یـ_ی_ای
اون روز همه نشانه ها با سر و صدای زیادی که از بیرون میومد بیدار شدن و از خونه هاشون اومدن بیرون تا ببینن این همه سر و صدا از کجاست و برای چیه؟
همه نشانه ها بیدار شدن بجز
" آ ا" و " اَ َ "
همه با تعجب دیدن یه نشانه جدید با کلی شکل مشغول اسباب کشی به شهرک الفباست.
گفتن: وااااای چه خانواده شلوغی!
خدا به دادمون برسه!
اونا از دور دیدن که دوتا از اعضای این خونواده عصا دارن و به سختی دارن وسایل رو میارن.
دلشون سوخت و اونایی که میتونستن رفتن کمکشون.
وقتی همه وسایل رو آوردن و توی این خونه (اشاره به جای " ای" در جدول) جا دادن؛ خانواده جدید از همه تشکر کردن.. و خواستن که چند دقیقه ای پیش شون بمونن تا با هم آشنا بشن!
اونا هم قبول کردن.
ا يـ عصاش رو برداشت بلند شد و گفت:
من پدر این خانواده هستم. چون دیگه پیر شدم؛ مجبورم همه جا با عصا برم.
بچه های من خیلی با ادب هستن و هرجا بریم همیشه منتظر می مونن تا اول من وارد بشم.
به همین خاطر همه به من میگن:
ايـ اول
نشانه ها با هم گفتن:
خوشبختیم آقای ايـ
بعد نوبت به "يـ " رسید که خودش رو معرفی کنه.
" يـ " بلند شد و گفت: من پسر خانواده هستم.
نشانه ها گفتن: وااااای چقد شبیه پدرت هستی!
"يـ" گفت: بله. هر کی ما رو میبینه همینو میگه. بعضیا هم ما رو با هم اشتباه میگیرن.
من همیشه وسط میشینم. برای همین به من میگن: " يـ " وسط.
من میتونم با همه شما دوست بشم.
نشانه ها گفتن: متشکریم. ما هم دلمون میخواد با شما دوست بشیم!
"ی" گفت: منم دختر خانواده هستم.
همه میگن منم خیلی به مادرم شبیه هستم. من همیشه آخر میام. شما بگید اسمم چیه؟
" ی " آخر
آفرین به شما!
"ی" گفت: منم مثل برادرم میتونم با شما دوست بشم!
نشانه ها گفتند: خوشحالیم که دوست خوبی مثل شما داریم.
"ای" با کمک عصاش بلند شد و گفت؛
منم مادر بچه ها هستم.
چون خیلی پیر شدم؛ زیاد جایی نمیرم. من تو شهرک الفبا فقط میتونم با یکی رفت و آمد داشته باشم و هرجا اون باشه میرم. این نشانه به زودی وارد شهر الفبا میشه و من رو از تنهایی در میاره.
نشانه ها با ناراحتی گفتن:
چه بد!!!!! یعنی باید همیشه تنها باشی؟
"ای" گفت: فعلا بله. اما بعد که دوستم بیاد شما بعضی وقتا من رو میبینید!
کم کم وقت خداحافظی رسید.
نشانه های ( ب- د - م - س - ت - ر - ن)
از اینکه دوست جدیدی پیدا کرده بودن خیلی خوشحال بودن.
موقع خداحافظی؛
" يـ " وسط و " ی " نشانه های ( ب - س - ت - ن ) رو محکم بغل کردند و همدیگه رو بوسیدند.
اونا کنار نشانه های ( د - ر ) نشستن و با هم عکس گرفتن.
اون روز برای نشانه " ای" یه روز خوب و به یاد موندنی بود!
🔴 #شعر_می_کاری
من #می کاری هستم
ازبس که کاری هستم
ازتنبلی بیزارم
دائم به فکر کارم
کارم شده دوخت ودوز
می دوزم ومی دوزم
گاهی تو ساخت وسازم
می سازم و می سازم
گاهی تو باغچه هایم
می کارم و می کارم
آخر جمله هایم
از کلمه جدایم