eitaa logo
دنیای کاردستی 😍✂️
4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
19 فایل
دُنیــای کاردَستـــی؛ کٰارتـُــون؛ خَلاقِــیَّـــــت😍✂️👏 تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita ادمین @Golbarg
مشاهده در ایتا
دانلود
. ❌هیچ وقت با خونواده ی همسرت قطع رابطه نکـــُــن چون ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/214630639Cbf5213ffca من مقدم هستم.🧕 مربی مهارت های زندگی🌱🫂 و اینجا 🔆زن زندگی آگاهی🔆 هست. .
یعنی از وقتی اومدم توی این کانال کیسه صفرام ترکیده 🤣 بزن رو لینک و یواش بیا داخل 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1242038782C65d8cf6537 احتـــمال پــارگـی دل و روده در ایـن کانال زیاده، لطفا با تجهیزات کامل وارد شوید😜😜 👇 https://eitaa.com/joinchat/1242038782C65d8cf6537
هدایت شده از کانال مداحی
خصوصیات زنان بوالهوس در قرآن https://eitaa.com/joinchat/1935344155C48a6dc6c45 ایات و روایات 📝 مراقب باشید 🚫🚫🚫🚫
آموزش بزرگتر وکوچکتر و آموزش اعداد ✔️ مناسب ۳ تا ۶ سال 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
✔️ مناسب 5 تا 6 سالگی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 گل سر گمشده یه جنگل داریم مثل تمام جنگلای دنیا قشنگ و پر از درخت. حیوونهای زیادی توی جنگل ما زندگی می کنن، که اسم یکی از اونها تانا است‌. تانا یه گنجشکِ خیلی قشنگیه به طوری که هر حیوونی اونو می بینه ازش تعریف می کنه و به به و چه چه راه میاندازه. قصّه از اون جا شروع شد که… تانا یه گل سر خیلی قشنگ داشت و هر روز که از خواب بلند می شد اونو به سرش می زد و این طرف و اون طرف جنگل پرواز می کرد. گل سر تانا سفید بود و یه نگین طلایی روش داشت. همه ی حیوونهای جنگل تانا رو به خاطر زیباییش تحسین می کردن. یک روز صبح تانا وقتی از خواب بیدار شد با تعجب دید که گل سر، سر جاش نیست همه جای اتاقش رو گشت ولی افسوس پیدانشد که نشد… تانا با ناراحتی به پیش مادرش رفت. مادر در حال آماده کردن صبحانه بود. تانا به مادرش گفت: مادر جون، گل سر منو ندیدی؟ مادر گفت: سلامت کو عزیزم؟ تانا خیلی پکر بود با این حال از مادر عذرخواهی کرد و گفت: مامان جون سلام. من خیلی ناراحتم چون گل سرم نیست. مامان با تعجب گفت یعنی گمش کردی؟ تانا با افسوس سرش رو تکون داد و گفت: نمی دونم شاید... مادر با مهربونی دخترش رو بغل کرد و گفت: برو توی جنگل و از دوستات بپرس شاید اونا دیده باشن من مطمئنم که حتماً پیداش می کنی. تانا به سمت جنگل پرواز کرد. اول از همه پیش سنجاب، یکی از دوستایی که همیشه با تانا بازی می کرد رفت. اسم سنجاب نانی بود. نانی وقتی تانا رو دید فکر کرد که مثل همیشه اومده تا با هم بازی کنن ولی تانا خیلی ناراحت بود. وقتی نانی رو دید بدون معطلی سلام کرد و گفت: نانی تو گل سر منو ندیدی؟ نانی با تعجب گفت: مگه گمش کردی؟ تانا با ناراحتی گفت: با خودم حدس زدم شاید دیروز که این جا بازی می کردیم گمش کرده باشم. نانی گفت من این جا ندیدیمش ولی اگه پیداش کردم بهت خبر میدم. تانا از نانی تشکر کرد و دوباره شروع به پرواز کرد. یاد دوست دیگه اش خرگوش افتاد. اسم خرگوش پِتی بود. پتی مشغول تمیز کردن دور و بر خونه اش بود تا چشمش به تانا افتاد دست از کار کشید و به سمت اون رفت. تانا به دوستش سلام کرد و بدون معطلی پرسید؟ پتی تو وقتی داشتی این جا رو تمیز می کردی گل سر منو ندیدی؟ پتی گفت: همون که رنگش سفیدِ و خیلی برق میزنه؟ تانا گفت: آره درسته همونه، دیروز گمش کردم. پتی با ناراحتی گفت: چه حیف شد خیلی قشنگ بود. خلاصه تانا گشت و گشت ولی خبری از گل سر نبود. جغد دانا تانا رو دید و دلیل ناراحتیش رو پرسید. تانا هم خیلی مفصل همه چیز رو برای اون تعریف کرد. جغد دانا لبخندی زد و گفت: من فکر کنم که بدونم گل سر براق تو باید کجا باید باشه. تانا خندید و با خوشحالی پرسید: واقعا می گی جغد دانا؟ کجاست بیا بریم هر چه زود تر پیداش کنیم. جغد دانا لبخندی زد و گفت پس پرواز کن و دنبال من بیا. دوتایی پرواز کردن و رفتن هر چی جلو تر رفتن تانا دید که دارن به مغازه ی کلاغ پر سیاه نزدیک میشن. تانا با تعجب پرسید: برای چی ما اومدیم این جا؟ جغد دانا گفت: وقتی بهم گفتی گل سرت برق میزنه فهمیدم که گل سرت باید پیش کلاغ پر سیاه باشه چون کلاغ فقط چیزای براق و دوست داره و همیشه تو جنگل می گرده و این وسائل رو جمع می کنه. وارد مغازه ی پرسیاه شدن و دیدن که پرسیاه داره مغازشو تمیز می کنه. هر دو به پرسیاه سلام کردن. پرسیاه گفت: سلام خیلی خوش اومدین اگه از چیزی خوشتون اومده بگید براتون بیارم. جغد دانا لبخندی زد و گفت: پر سیاه جان تانا گل سرش رو گم کرده، می خواستم ببینم تو وقتی صبح داشتی توی جنگل چرخ میزدی، پیداش نکردی؟ پر سیاه خودش رو کمی تکون داد و ابروهاشو تو هم کشید و گفت: این گل سر چه شکلی بود؟ تانا گفت: یه گل سر سفید بود که روش یه نگین براق داشت. پر سیاه گفت: پس اون گل سر قشنگ مال تو بود؟ من اونو پایین درخت توت پیدا کردم. تانا خیلی خوشحال شد و گفت: آره خودشه بالای درخت توت خونه ی ماست. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
هر کدام از شکل های سمت راست، مربوط به کدام شغل است؟ 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
کودک خلاق و مستقل میخواهید؟ همبازی باشید نه خط دهنده! والدین بهتر است اجازه بدهند کودک با قدرت خلاقیت خود بازی را اداره کند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکان در بازی آزادی زیادی داده شود و برای آنها به عنوان یک فرد احترام قایل شد. محیط خانه را به صورتی در آورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد و همراه با کودکان خود سعی کنید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
ایده نقاشی خرس با چنگال و رنگ انگشتی 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دستمال کاغذی و آبرنگ یک کاردستی زیبا درست کنید. 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
آشنایی با انواع آب و هوا 🆔 @koodakemaa 〰〰〰〰〰〰〰
ایده درست کردن چشم عروسکی به وسیله بسته خالی قرص برای داخل چشم عروسک میتونید از مقوا، پارچه نمدی یا حتی عدس استفاده کنید. پشت دایره را با پارچه نمدی یا مقوای سفید بپوشانید. https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میوه های غمگین پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل زباله گریه می کردند. 😢🍎🍐🍇🍌🍑😢 پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل زباله هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟ گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. 🍐 دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند.🎉🎂🎈 من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد. ⛲️⛲️⛲️ یک آلوی درشت از سطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند. یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم. بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم. اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد... هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند. سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.🍎 یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا،👣 یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه🌳 همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد. پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت😿 و گفت: چه مهمانهای بدی! من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت و همچنان که می رفت صدای ميوه های غمگين را می شنيد که مدام گريه می کردند. 😢🍎🍑🍐😢 بچه های عزیز اسراف کار زشتیه. همیشه میوه رو کامل بخورید. https://eitaa.com/kardaste
تصویر کاردستی گل که در فیلم بالا آموزش داده شده👆
ایده نقاشی با اثر انگشت https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از کودک بخواهید با توجه به رنگ توپی که در دست دارد، روی علامتهای همان رنگ بپرد تا به مقصد برسد و توپ را در جایگاه همان رنگ قرار دهد. ✔️ مناسب ۲ سال به بالا https://eitaa.com/kardaste
تصاویری از کاردستی فیلم بالا👆
#بازی_حرکتی اسکیت بشقابی دو بشقاب کاغذی یا یکبار مصرف را بردارید و روی زمین بگذارید و به بچه ها اجازه دهید روی اونا بروند. یک پاشون روی بشقاب باشه و به سمت هرجا که میخواند بروند. اگر روی چوب سفت یا روی فرش باشه بهتره! از بچه ها بخواهید که جوراباشون رو دربیارن تا پاشون به بشقاب بچسبه . ✔️ مناسب ۳ سال به بالا 🆔https://eitaa.com/kardaste
خانه سازی با چند تا مقوای رنگی میتونید این سرگرمی با مزه را درست کنید. ✔️ مناسب ۳ سال به بالا https://eitaa.com/kardaste
تقویت حس لامسه ✔️ مناسب زیر ۳ سال https://eitaa.com/kardaste
با بطری مواد شوینده، موشک درست کنید. https://eitaa.com/kardaste
شناخت جهت ها و افزایش دقت و تمرکز ✔️ مناسب 3 تا 6 سال https://eitaa.com/kardaste