eitaa logo
دنیای کاردستی 😍✂️
4.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
19 فایل
دُنیــای کاردَستـــی؛ کٰارتـُــون؛ خَلاقِــیَّـــــت😍✂️👏 تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita ادمین @Golbarg
مشاهده در ایتا
دانلود
با توجه به ترتیب شکل ها در هر ردیف جای خالی را پر کنید. ✔️ مناسب ۵ تا ۷ سال 🆔https://eitaa.com/kardaste
و سرگرمی از کودک بخواهید توپ را با فوت کردن از میان خمیر ها عبور دهد. 🆔https://eitaa.com/kardaste
❤️ نماز تشويق کودک به نماز👇 اتل متل چه شاده💕 داریم می شیم آماده💕 ببین صدا اذونه💕 که پخش آسمونه💕 خدای بی نیازه💕 به ما میگه نمازه💕 شيطون که دشمن ماس 💕 دروغ میگه عین راس💕 ميگه آهای مسلمون 💕 نمازو دیرتر بخون💕 هر کسی که زرنگه 💕 با شیطونه می جنگه 💕 نماز ستون دینه💕 اول وقت شیرینه💕 ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️ 🆔https://eitaa.com/kardaste
🐠 ماهیگیری با نی بچه ها با یک دم عمیق با نی ماهی میگیرند و به ظرف دیگری انتقال می دهند بدون اینکه ماهی بیافتد. ماهی ها با کاغذ درست شده و چون سبکه با حبس نفس راحت به نی میچسبه. ✔️ مناسب 5 تا 7 سالگی https://eitaa.com/kardaste
خرچنگ، هشت پا، عروس دریایی 🆔https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تمیزی چه خوبه یک روز كلاغ كوچولو روی شاخه‌ی درختی نشسته بود كه یک‌دفعه دید كلاغ خال‌خالی ناراحت روی شاخه‌ی یک درخت دیگر نشسته است. كلاغ كوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خال‌خالی جون؟ چرا این‌قدر ناراحتی؟» خال‌خالی با ناراحتی سرش را تكان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو ببره سلمونی كلاغ‌ها و پرهامو مرتب و كوتاه كنه. مامانم چندبار گفت: خال‌خالی، بیا پنجه‌هاتو تمیز كنم، اما من‌كه داشتم پروانه‌ها را تماشا می‌كردم، گفتم بعداً و بعد هم یادم رفت!» كلاغ كوچولو گفت:« لابد برای همینه كه دُمتم تمیز نكردی؟» خال‌خالی با تعجب پرسید؟«دُممو تو از كجا دیدی؟!» كلاغ كوچولو خندید و جواب داد: « آخه از اون روز كه افتادی تو گِلا، هنوز دُمت گِلیه!» خال‌خالی كه خیلی ناراحت بود شروع كرد با نوكش تنش را خاراندن و گفت: «یادم رفت!» كلاغ كوچولو گفت: «لابد حمومم نكردی!» خال‌خالی گفت: «اونم یادم رفت!»    « تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز می‌مونم!»   در همین موقع خانم كلاغه كه مربی مهد كودک كلاغ‌ها بود پر زد و آمد كنار آن‌ها نشست. نگاهی به خال‌خالی كرد و پرسید:« خب جوجه‌های من چرا اینجا نشستین، مگه نمی‌خواین بشینین روی درخت مهدكودک تا درسمون رو شروع كنیم؟» كلاغ كوچولو گفت: « آخه...آخه...» بعد سرش را پایین انداخت. خانم كلاغه كه متوجه موضوع شده بود، گفت: «می‌خواستم در مورد براتون صحبت كنم... تو خال‌خالی می‌دونی ما كلاغ‌ها چه‌جوری باید تمیز باشیم؟» خال‌خالی جواب داد:« بله خانم كلاغه، باید حموم كنیم، ناخن پنجه‌هامونو بگیریم، همیشه بعد از خوردن غذا منقارمون رو تمیز كنیم، عین آدما كه مسواک می‌زنن، پرهامونو مرتب و كوتاه كنیم.» كلاغ كوچولو دنباله‌ی حرف خال خالی رو گرفت و گفت:«مثله آدما كه موهاشونو كوتاه می‌كنن و شونه می‌زنن.» خانم كلاغه گفت:«آفرین آفرین... خوشحالم كه همه چی رو بلدی... پس من می‌رم به كلاغای دیگه یاد بدم.» همین‌كه خانم كلاغه خواست پرواز كند و برود، كلاغ كوچولو گفت:«صبر كنین خانم كلاغه. منم میام،»... خال‌خالی هم گفت:«منم میام... اما ...» خانم كلاغه پرسید:« اما چی؟» خال‌خالی خندید و جواب داد: «بعد از اینكه همه‌ی اون چیزایی كه گفتم، خودم انجام دادم!...» خانم كلاغه خندید و با بالش سرخال خالی رو نوازش كرد و گفت:«پس زود باش كه همه‌ی جوجه كلاغ‌ها منتظرن!» خال‌خالی به سرعت پری زد و رفت تا خودشو تمیز بكنه، صدای قارقارش به گوش می‌رسید كه می‌گفت:  « تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز می‌مونم!» 🆔https://eitaa.com/kardaste