eitaa logo
دنیای کاردستی 😍✂️
4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
19 فایل
دُنیــای کاردَستـــی؛ کٰارتـُــون؛ خَلاقِــیَّـــــت😍✂️👏 تبلیغات در بیش از 10کانال:👇👇👇 https://eitaa.com/tabligh_ita ادمین @Golbarg
مشاهده در ایتا
دانلود
آموزش مرحله به مرحله درست کردن قلعه با خمیربازی 🆔 @https://eitaa.com/kardaste 〰〰〰〰〰〰〰
هدایت شده از محصولات فرهنگی ترنج
دنبال میگشتم چشم به این پرچم های کودک افتاد خیلی جذاب بود😍😍😍😍 وقتی رفتم تو کانال دیدم چقد قیمتش دلچسبه چقد محصولات دیگه دارن که فیت اربعینه... گفتم شاید شمام خوشتون بیاد لینکشو گذاشتم براتون👇 http://eitaa.com/joinchat/2861826050C4aacc6f2c0
دنیای کاردستی 😍✂️
چه کتیبه های مخملی دارن همش 125 تومان😍😍👆👆👆 فوق العاده زیبا👏👏👏
ایده شابلون به سادگی نقاشی کن https://eitaa.com/kardaste
باایده شابلون به راحتی نقاشی کن https://eitaa.com/kardaste
ایده شابلون به آسانی نقاشی بکشیم https://eitaa.com/kardaste
مخمل این خانه عزادار حسین علیه السلام است 💠🏳💠 🇮🇷توضیح محصول:این محصول در ابعاد تقریبی۷۰×۱۴۰ جنس پارچه از مخمل و دارای چاپ با کیفیت و بصورت یراق دار میباشد. 📦 تعداد در بسته: 10 عدد ✅قیمت بصورت تکی:145000تومان ✳️قیمت بصورت عمده:125000تومان راه های ارتباط با ما: 📱 09100552341 http://eitaa.com/joinchat/2861826050C4aacc6f2c0
شکل های مشابه را با خط به هم وصل کنید. ✔️ مناسب سنین ۳ تا ۵ سال https://eitaa.com/kardaste 〰〰〰〰〰〰〰
‌ ‌ 🔴 چی تو کیسه است؟! 💙تشخیص دادن اشیاء تنها از طریق لمس کردن با انگشتان، مهارتی است که علاقه ی بچه‌ها را به خود جلب می‌کند. فکر کنید که با داشتن انگشتان حساس، پیدا کردن یک‌ چیز گمشده در پشت کمد، چقدر راحت است. 💟 گروه سنی : یک تا سه سال 💟 هدف از بازی : قدرت تمرکز کودک 💟 لوازم مورد نیاز : یک کیسه ی پارچه ای تمیز ، انواعی از چیزهای معمول در خانه مثل: مداد، چراغ‌قوه، پرتقال، شانه، برس، قاشق، چنگال، و ... 💟 روش انجام بازی: 💙یک شیء را درون کیسه پنهان کنید و از کودک بخواهید که آن را لمس کند و آنچه را که درون کیسه است، بدون دیدن تشخیص دهد. 💙کودک فقط بیرون کیسه را لمس کند، سپس آنچه را که درون آن است، تشخیص دهد. به کودکتان اجازه دهید که چیزهایی را جمع کند و یکی از آن‌ها را درون جوراب بگذارد تا شما آن را حدس بزنید. 🔹آنچه یاد گرفته می‌شود کودکان یاد می‌گیرند که بر اطلاعاتی که توسط انگشتان خود به دست می‌آورند، کنند. سپس این اطلاعات به مغز فرستاده می‌شوند. هنگامی‌که اشیاء را لمس می‌کنند از توجه گسترده خود برای بررسی کردن محیط و یافتن چیزهایی با بافت و اندازه ی مناسب استفاده می‌کنند. https://eitaa.com/kardaste 〰〰〰〰〰〰〰
تصویری از کارت پستال فیلم بالا👆 https://eitaa.com/kardaste 〰〰〰〰〰〰〰
ایده تزیین دیوار مهد کودک 🆔https://eitaa.com/kardaste 〰〰〰〰〰〰〰
باز این چه شورش است 💠🏳💠 🇮🇷توضیح محصول:این محصول در ابعاد تقریبی۷۰×۱۴۰ جنس پارچه از مخمل و دارای چاپ با کیفیت و بصورت یراق دار میباشد. 📦 تعداد در بسته: 10 عدد ✅قیمت بصورت تکی:145000تومان ✳️قیمت بصورت عمده:125000تومان راه های ارتباط با ما: 📱 09100552341 http://eitaa.com/joinchat/2861826050C4aacc6f2c0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزغاله خجالتی توی یک ک گله بز، یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط  یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد. وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند. اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد. چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد. یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت. به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم. وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند. چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد. اما اول درگوش سگ  یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد. سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟ سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند راه میرم می تونی بهم برسی؟ چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم  حرف می زدن و می خندیدن. چوپان گله لبخندی زد و گفت امیدوارم بزغاله خجالتی همین طور ادامه بده تا یک بزغاله شاد و شنگول شود. 🆔 @kardaste 〰〰〰〰〰〰〰