شهیدی که آوازه مقام معنویش به آمریکارسید
شهید محمدرضا تورجیزاده 23 تیر ماه 1343 در شهر اصفهان به دنیا آمد، وی در رشته اقتصاد دیپلم گرفت و سپس در سال 61 به جبهه اعزام شد.
محمدرضا در عملیات زیادی از جمله محرم، والفجر و کربلا شرکت کرد و در کنار آن همواره در جمع رزمندگان به مداحی و نوحهسرایی میپرداخت؛ او به حضرت زهرا(س) علاقه وافری داشت و در غالب مداحیهایش از مصائب ایشان میخواند.
جای تا جای خاک مناطق جنگی از او خاطره داشته و سرانجام در 5 اردیبهشت ماه 1366 در منطقه بانه (منطقه عملیاتی کربلای 10) به آرزوی دیرینه خود رسید و به سوی معبود پر پرواز داده شد؛ وصیت کرده بود که بر روی سنگ قبرش بنویسند«یا زهرا».
رفتهرفته نام این شهید در کل کشور شهرت یافت و افراد زیادی از شهرهای مختلفی همچون آمل، شیراز، مشهد و… به اصفهان و حتی به منزل شهید میرفتند و از مادر شهید طلب دعا میکنند؛بعضاً میگفتند که فلان دوست یا آشنا این شهید را به ما معرفی کرده و ما به همین خاطر به اصفهان سفر کرده ایم.
این گونه موارد تا جایی پیش رفت که کار را به فراتر از مرزها کشاند؛ در همین تابستان گذشته یک خانم پزشک ایرانیالاصل که حدود 40 سال مقیم کشور آمریکا بوده با خانواده شهید تماس گرفت و گفت میخواهد به ملاقات خانواده شهید تورجیزاده بیاید.
این خانم مسؤولیت امور مسلمانان یکی از ایالات آمریکا را بر عهده داشت و گفت «من نام شهید تورجیزاده را شنیدهام، بر سر مزار او رفتهام و حتی یک تسبیح متبرک از مزار این شهید به محل اقامت خود در آمریکا بردهام و با آن ذکر میگویم؛ یکی از دوستان پزشک من در آمریکا به بیماری سرطان مبتلا شد به گونهای که دیگر هیچ راهی برای بهبود بیماری خود نداشت، به او گفتم توسلی به شهید تورجیزاده کن؛ این خانم به شهدا توسل کرد و از جانب خداوند شفا یافت و اکنون به زندگی خود ادامه میدهد».
هم اکنون نیز هر گاه گذارتان به گلستان شهدای اصفهان افتاد قبری را مشاهده میکنید که همیشه پذیرای زائران زیادی از جاهای مختلف کشور است و آن آرامگاه مطهر محمد رضا ست، بویژه مردم جهت بر طرف شدن مشکلات ازدواج به این عزیز متوسل میشوند...
@kargahe_amozeshi
#اطلاعیه
🤲ویژه برنامه شب ۲۷ ماه مبارک رمضان
شنبه ۱۸ فروردین ماه
ساعت ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰ شب
________ ویژه خواهران _________
مراسم ختم قرآن کریم باشهداء
همراه با سفره باکرامت ۱۷ هزار صلوات
ساعت ۸:۳۰ شب
✅دعای جوشن کبیر ساعت ۹:۳۰ شب
کربلایی علی بابلخانی
کربلایی امیر تقی فارغ
✅مراسم سخنرانی واحیاء
حجت الاسلام قادری ساعت ۱۱:۳۰ شب
مسجدسیدالشهداء (ع) گلدشت
شماره کارت صادرات حمیدگلشادی جهت نذورات هیئت
6037697680433635
با همکاری گروه ختومات بانوان مهدوی
مسجدالزهرا(س) گلدشت
🌟هیئت منتظران ظهورشهرگلدشت 🌟
@Gol_Nodbeh
🔰 راهپمایی روز جهانی قدس
🗓️ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
🕥 تجمع: ساعت: ۱۰:۳۰
📍 مقابل مسجد جامع شهر گلدشت
🕚 شروع راهپیمایی: ساعت: ۱۱:۰۰ صبح
📌 مسیر راهپیمایی:
▫️ از مسجد جامع شهر گلدشت به سمت مصلی نماز جمعه شهر گلدشت
#روز_قدس
#راهپیمایی
⚜️ روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر گلدشت:
🌐 eitaa.com/goldashtcity
📌 zil.ink/goldashtcity
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
❣ به رسم ادب ۱۰۰ صلوات به نیابت از همه شهدا و اموات
❣جهت تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله
❣هدایت جوانها
❣رفع هم و غم از خانواده ها
❣گشایش و فرج در امور کسب و کار
هدیه به #حضرت_علی_ع
#شهادت جانسوز آقا علی بن ابی طالب
بر عموم شیعیان تسلیت باد🖤🖤
💢 لطفا ذکر صلوات را با استیکر دو قلب
در گروه اعلام بفرمائید 🤍🤍
🌷@kargahe_amozeshi
روزبیست وششم چله شهدا مهمان شهیدبزرگوار شهید جلال افشار هستیم👆
@kargahe_amozeshi
جوانی که به گفته آیتالله بهاءالدینی یارامام زمان بود.
آیت الله بهاءالدینی وقتی وارد جلسه شدند فرمودند: در بین شما یکی از سربازان امام زمان(عج) هست و به زودی از میان شما میرود. بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت آقا، آیت الله بهاء الدینی بیاختیار گریه کردند، طوریکه شبنم اشکهایشان از گونه سرازیر میشد و روی عکس جلال میافتاد و بعد فرمودند: امام زمان(عج) از من یک سرباز میخواستند، من هم آقای افشار را معرفی کردم. اشک من اشک شوق است، ایشان، جلال ” ذاکر قریب البکاء” است.
نزدیکان جلال افشار میگویند: دست و بالش تنگ بود، دارائیش از مال دنیا فقط یک موتور بود که همیشه خدا هم دستهایش روغنی بود و تعمیرش میکرد، سوار موتور میشد و میرفت قبضهای حقوق یتیمان را توزیع میکرد.
جلال افشار در گوشهای از وصیتهایش برای ما میگوید:
ای امت به پا خواسته قیام خود را حفظ کنید تا قائم این حق حجت الله الاعظم بیاید و پرچم توحید را بر فراز قلههای جهان به اهتزاز در آورد.
و این شعر یادگاری از راز و نیاز های عاشقانه جلال هنگام دعای توسل خواندن با امام زمان(عج) است:
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه
تو
بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو
جلال تابستان ۱۳۳۵ در یکى از محلّههاى اصفهان دیده به جهان گشود، در تاریخ61/4/24 در عملیات رمضان با زبان روزه و درحالیکه ذکر اذان بر لبش بود، از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و آسمانی شد.
@kargahe_amozeshi
روزبیست وهفتم چله شهدا مهمان شهیدبزرگوار شهید امیرحاج امینی هستیم
@kargahe_amozeshi
شهید امیر حاج امینی که عکسش جهانی و جاودانه شد
در روز ۵ دی ماه سال ۱۳۴۰ در روستای علیشار از توابع شهرستان زرندیه ، استان مرکزی، زاده شد. او در دوران کودکی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در این شهر تا پایان دوره متوسطه ادامه داد. سپس در اداره صباباتری مشغول بهکار شد و از همان طریق بهعنوان یک بسیجی به جبهه اعزام شد. در عملیات آزادسازی شهرهای مهران، بستان و والفجر ۸ شرکت داشت. وی در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ بیسیمچی گردان بود و سرانجام در روز ۱۰ اسفند ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شهر مرزی شلمچه و جنوب کانال پرورش ماهی شهید شد.
شهید امیر حاج امینی، تمایلی به شهرت و معروف شدن نداشت. درواقع باورش به چنین اصلی این بود که اگه کاری را با خلوص نیت برای خدا انجام دهی؛ او تو را عزیز می کند و درنهایت، همین خصلت شهید امیر حاج امینی موجب معروف شدن عکس شهادتش گردید.
چهره ی او در این عکس، دارای عروج ملکوتی و آرامش و لبخند ملایم میباشد که باعث تغيير و تحول بسیاری از جوانها شده است.
او برای رضای خدا هر کاری را انجام میداد و برایش اهمیتی نداشت که دیگران از کارهای او آگاه شوند. یکی از دیگر خصلت های شهید امیر حاج امینی، حساسیت نشان دادنش نسبت به بچه های یتیم بود، او همیشه به یتیمان کمک میکرد.
شهید امیر حاج امینی، روزی از بچه ها در منطقه به شدت کار کشیده بود، آن ها را گرد خود جمع کرد و گفت: من خاک پاهایتان هستم. من نسبت به شماها کوچکترم… اگه تکلیف نبود هیچ وقت از شما چنین کاری را نمیخواستم….” ولی بازهم راضی نشده بود و از تمامی بچه ها با گریه تقاضا کرد که دراز بکشند. همه از کارش حیرت زده شدند. وقتی که خوابیدند، به کف پوتین هایشان دست می کشید و خاکش را بر روی پیشانی اش می مالید و می گفت:من خاک پای شماهایم.
@kargahe_amozeshi