eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
797 دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
23.8هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا بلا هایی مثل کرونا و سیل و... نشانه این است که آخر الزمان است و امام زمان عج می خواهند ظهور کنند؟.mp3
2.32M
سوال: 665 ❓آیا بلا هایی مثل کرونا و سیل و... نشانه این است که آخر الزمان است و امام زمان عج می خواهند ظهور کنند؟ پرسمان اعتقادی 🔹🔸🔹🔸🔹🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود! از غذا پرسید؛ نداشتیم! یکی از بچه‌ها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیده‌ها رو که دید، گفت: "این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجی‌ها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!" 👈کاش مسئولان اقتصادی امروز، ذره‌ای از شرافت فرماندهان دفاع مقدس رو به ارث برده بودن...
‌ 🔺نمایندگانی که ۶۰۰میلیونی را به قیمت ۳۰۲میلیون با اقساط سه ساله دریافت کنند هیچ وقت وضع مملکت را درک نخواهند کرد! ‌ اگر خودروها را تحویل ندهند این انقلابی نیست!
💢 نوجوانان در تسخیر اینستاگرام! 📍 یه نگاهی بندازیم به آمار فعالیت سنین مختلف در اینستاگرام و سپردن مستقیم آموزش دانش‌آموزان کشور به اسراییل و آمریکا ⭕️ اینستاگرام، آموزش‌وپرورش اسراییل در ایران است که به بدترین شکل ممکن در حال پیاده‌سازی 2030 است.
❌همه که نباید دکتر مهندس بشن، مملکت رئیس جمهور هم می‌خواد! توییت برتر سال: اگه تو کنکور گند زدید ناراحت نباشید. همه که نباید دکتر مهندس بشن، مملکت رئیس جمهور هم می‌خواد😂😂 🔻آقای روحانی، چه کردی با خودت و این مملکت که اینطور دربارت جوک می‌سازن؟!
▪️مسیر پاییزی دیلمان، گیلان 📸 فرهاد کولی وند 💚
🌷امیرالمؤمنین(ع): نصیحت كردن در حضور ديگران،خُرد كردن شخصيت است. 🌹امام عسکری(ع): كسى كه دوستش را در خلوت نصیحت كند او را آراسته وكسى كه آشكارا او را نصیحت كند عيوب او را برملا كرده است. 📗بحار ج۷۸ ص۳۷۴
📸 اینفوگرافیک/ دفاع مقدس به روایت آمار ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چند جوان در مالمو سوئد بدون علت خاصی به خانمی که در حال عبور از خیابان است حمله کرده و بعد از زمین خوردنش خوشحالی میکنند. این تنها مورد ازار و اذیت زنان در این کشور رویایی غربزده ها نیست. میزان جرائم و حمله با سلاح در سوئد طی سالهای 2014 تا 2018 بیش از 200 درصد رشد داشته است. 🔻میزان تجاوزات جنسی گزارش شده در سال 2019 بیش از 8350 مورد بوده که این رقم در سال 2018 حدود 7840 مورد بوده است که با فرض گزارش تنها ده درصد از موارد تجاوز به رقمهای وحشتناکی در این کشور اروپایی میرسیم حدود 3410 مورد از این گزارشات مربوط به تجاوز به افراد 0 تا 17 ساله است. براساس آمار میزان تجاوزات گزارش شده در سال 1975 میلادی فقط 421 مورد بوده که افزایش بیش از 2000 درصدی را نشان میدهد. گزارشات سازمان ملل نشان میدهد سوئد بعد از کشور آفریقایی لسوتو بیشترین آمار تجاوزات جنسی به زنان را در دنیا دارد. 💬 استیون هاون کوب @Fars_Plus
Clip-Panahian-CheraEjazeMidiZamanetBiKhodBegzare-64k.mp3
1.71M
🎙چرا اجازه میدی زمانت بیخود بگذره؟ ➕پیشنهادی برای والدینی که نوجوان در خانه دارند 🔴 🆔 @khanevadeh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 شهید غلام‌حسین افشردی معروف به «حسن باقری» خبرنگاری که مقام معظم رهبری استعدادش را کشف و او را به مسئولین اطلاعاتی معرفی کرد 🔺 ببینید شناسایی و بکارگیری درست و به موقع یک استعداد، چه گره‌های عظیمی از جنگ باز کرد و یک جوان را تا جایگاه فرماندهی رساند، کاش مسئولین عبرت بگیرند 🎥 نماهنگ «نابغه» به مناسبت هفته دفاع مقدس
۱۷۲ سال ۹۱ ازدواج کردم. جهیزیه تا حد ممکن ایرانی با یه مراسم عروسی بسیار ساده... اون موقع کارآموز بودم؛ سال ۵ پزشکی... شوهرم تهران بود و من شهرستان، آخر هفته ها میومد پیشم. من عاشق بچه بودم و هستم. همسرم نیز... اما بحث فرزند‌آوری رو سپرد به من؛ از نظر زمان‌بندی و تعداد و شروع و پایان و همه چی! میگفت خودت دیگه پزشکی و آگاه، تعداد و فاصله‌ی بچه‌ها طوری باشه که نه به جسمت آسیبی وارد بشه نه به درس و کار و فعالیت‌های اجتماعیت و... خلاصه ۶ ماه از زندگی مون که گذشت، تاج مادری رو سر من قرار گرفت. انگار دنیا به من هدیه داده شده بود😍 همکار آزمایشگاهم از شدت خوشحالی من متعجب بود! اما خانواده ام ناراحت شدن، دوست داشتن من به سرعت مدارج علمی رو طی کنم و فوق تخصص بگیرم. اما «برنامه‌ی من» چیز دیگه‌ای بود... شروع بارداری‌م مصادف بود با شروع کارآموزی؛ سختی‌ها، کشیکها، بی‌رحمی‌ها ... تا ماه ۹ میرفتم بیمارستان. بخش آخرم جراحی! با اون حالم، هر روز ۲ ساعت درجا وامیستادم، زخم بیمارها رو شست و شو و پانسمان میکردم. آخر بخش جراحی دخترم به دنیا اومد (سزارین😢) و زندگی یک روی دیگه ی خودشو بهم نشون داد. تمام عشق، تمام مِهر، تمام دلبستگی... حتی نیمه‌ی بیشتر عرفان و عشق به معبود مهربان تر از مادر... بهترین دوران رو باهاش گذروندم... از یک و نیم ماهگی براش کتاب میخوندم، بازی، صحبت، عشق... خلاصه ۶ ماه مرخصی تموم شد و مجدداً درس و کشیک‌های شب تو شهر غریب... بچه رو صبح‌ها با خودم میبردم مهد بیمارستان... به لطف خدا مادرشوهرم قبول کردن ۴ روز در هفته بیان خونه ما و کمکم باشن. از طرفی خدا خیلی مهربونی میکرد و کشیکهای کمی به من میفتاد. اما یادمه کشیکهای بخش اطفال که بعد ۲۰ ساعت کار مداوم شب، ۳ ساعت آف بودیم و همه‌ی دوستانم با آسودگی استراحت میکردند، من نصف شب بدوبدو میومدم خونه و بچه رو شیر میدادم و برمیگشتم سر کشیک و دوباره کار تا ظهر... هم‌کلاسی هام تقریباً کمک و مراعاتی نداشتن اما خدا خیلی هوامو داشت. تمام مدت ذکر من این بود: «اَلَیسَ الله بکافٍ عَبدِه؟» بخش‌ها بهم آسون تر از بقیه میگذشت. شایدم اثر شیرینی و انرژی ای بود که هر روز از دخترم میگرفتم. دخترم خیلی زود به حرف اومده بود و چققدر شیرین زبون بود و باهوش... پايان نامه‌م هم خیلی خیلی راحت جمع شد و عالی دفاع کردم. شوهرم تهران بود و من شهرستان و انگار دخترم رو با کولیک وحشتناکش، بستری بیمارستانش و همه سختی های بچه‌ی اول، تقریباً تنها بزرگ کردم... دخترم ۱۹ ماهه شده بود و منم باید ۲ سال میرفتم طرح (طرح اجباری پزشکان). با موافقت شوهرم تصميم گرفتم برم یک روستای دور و محروم تا مدت طرحم ۸ ماه کمتر بشه و زودتر برگردم سر زندگی م. از طرفی با عشق و شوق، برای فرزند دوم برنامه ریختیم... شروع بارداری دومم مصادف شد با شروع طرح‌؛ در روستایی دورافتاده و بسیاار محروم در جنوب کشور، ۱۶ ماه. من و یک بچه کوچیک و بارداری و ویار شدید و منطقه‌ای محروم که حتی لوله کشی گاز و آب هم نداشت. تنهای تنها، جایی که انگار ته دنیا بود. دُور مرکز بهداشت و پانسیون من تا چشم کار میکرد مزرعه... نه خونه ای نه مغازه ای... هیچی... تو پانسیون هم مار و عقرب پیدا میشد و من باردار و دختر کوچکم فقط با توکل بر حرز آخر مفاتیح شب میخوابیدیم... 👈 ادامه در پست بعدی...
۱۷۲ ادامه طرح تو اون شرایط برام ممکن نبود، بهم فشار اومد و درخواست انتقالی دادم به اورژانس. چون کشیک میدادی و میتونستی برگردی خونه. اما باردار باشی، ٢۴ ساعت مداوم به عنوان تنها پزشک شهر کشیک بدی، شبی ۲۰۰_۲۵٠ تا مریض هم داشته باشی... تازه، بیشتر کشیک های ما ۴۸ ساعته بود! یکبارم شد ۷۲ ساعت! له میشدم تو کشیک ها. دم در اتاقم غلغله‌ی مریض... یکبارهم، با این که واضح بود باردارم، از یک همراه مریض که میخواست تو اون شلوغی تمام توجه من به مریض ایشون باشه، کتک خوردم... خیلی سخت بود. غذا و پانسیون هم افتضاح... گذشت و دختر دومم به دنیا اومد... نمیخواستن مرخصی زایمان بدن اما طلبکارانه و محکم واستادم گفتم طبق قانون حقمه... ۹ ماه آخر طرح رو رفتم خونه... این بار هم چون شوهرم آخر هفته‌ها میومد خونه، باز دو تا بچه رو تقریباً تنها بزرگ کردم... با کولیک دختر کوچیکه و سن لجبازی دختر بزرگه ... ۲ ماهی خیییلی سخت گذشت اما بعد... شیرینی ها شروع شد و زیاد شد و زیادتر و بی نهایت، عاشق دخترام بودم و به معنای واقعی لذت میبردم از مادری... خانواده هم دیگه هیچ ناراحتی ای نداشتن بلکه بچه‌هام شده بودن نور دل شون... تصمیم گرفتیم تهران یه خونه رهن کنیم، چون با پول خونه شهرستان احتمالاً چیزی تهران گیر نمیومد. اما از برکت حضور دخترام به طور عجیبی یک خونه تمیز و مناسب تو یه محله خوب با همسایه‌های عالی گیرمون اومد. ولی خلاصه با ۲ تا بچه و بعد ۴ سال از ازدواج، انگار تازه زندگی مداوم زیر یک سقف رو با همسرم آغاز کردم!😅 حقیقتاً حس جهازکِشون داشتم! برام خیلی تازگی داشت این زندگی😅 بچه‌داری با کمک شوهر، مگه داریم؟! 😉 بگذریم... هنوزم نمیدونم اون ما به التفاوت پول خونه چطور جور شد!! ماشینمون رو هم ارتقاء دادیم. همه‌ش رزقی بود که بچه‌ها با خودشون آورده بودن... خلاصه همه میگفتن دیگه دوتا پشت هم آورده، میخواد بشینه پای درس و تخصصش دیگه اما برنامه‌ی من، سومی رو هم پشت سر این دوتا داشت... برنامه ریختیم و ۲۰ ماهگی دخترم، بعدی رو باردار شدم. از قبل بارداری کلاس ورزش میرفتم و تا ماه ۷ بارداری هم ادامه دادم. من ۲۹ ساله، دختر بزرگم ۵ ساله و کوچیکی ۲/۵ ساله بود که پسرم به دنیا اومد. سختی ‌های سومی به مراتب کمتر از دومی و غیرقابل قیاس با اولی بود. تجربه و تسلط مادر خیلی بیشتره. دختر بزرگم مادرانه مراقب خواهر و برادرشه... حتی اگر خرید و کار نیم ساعته داشته باشم، دوتا کوچیکی رو مسپرم به بزرگی و میدوم انجام میدم و برمیگردم. با برکت اومدن پسرم، بعد از ۶ سال کار استخدام شوهرم جور شد. سرمایه کوچیکی هم دستمون اومده که میخوایم باهاش خونه رو بزرگتر کنیم. همکلاسی هام امسال دوره‌ی تخصص شون رو تموم میکنن... و من پزشک عمومی موندم؛ اونم توی خونه و بدون مطب رفتن و کار کردن... با افتخار خانه دارم (فعلاً)؛ همنشین سه تا فرشته کوچولوی نازنین... ده بارم برگردم عقب دقیقاً همین مسیر رو انتخاب میکنم. از اول هم از انتخابم مطمئن بودم و در تمام مدت آرامش و غرور داشتم. خانواده م هم به تصمیمم افتخار میکنن. هرگز احساس عقب موندن از هم رده هام ندارم. هیچ وقت از اینکه سه تا دارم و دو تا دیگه هم میخوام احساس خجالت نداشتم. بلکه افتخارمه؛ اینکه در قالب های فرهنگی و اجتماعی ای که دیگرانی برای ما درست کردن اسیر نیستم. ما خودمون تصميم میگیریم کِی و چندتا بچه داشته باشیم و مَنِ مادر کِی درس بخونم و کی کار کنم... الان به فعالیت های اجتماعی م میرسم. با سه تاییشون میرم بیرون دنبال کارهام. تو خونه کار هنری شخصی میکنم، مطالعه میکنم، کلاس تربیت فرزند میرم. برای تخصص هم ان‌شاءالله برای سال آینده میخونم و امتحان میدم و وقتی پسر کوچکم ۲ ساله شد وارد دوره میشم و شاخ غول تخصص رو میشکنم💪 بعد چهارسال تخصص هم ان‌شاءالله ۲ تای بعدی رو میارم (اگر سزارینی نبودم شاید تا ۷ تا هم میرفتم) فعلاً که دارم لذت دنیا رو میبرم تماشای بازی‌های خواهرانه دو تا دخترم یک دنیا شیرینی داره... تماشای محبت دوتا خواهر به برادر و خنده‌های پسرک به اداهای خواهراش مشاهده‌ی انتقال همه‌ی چیزهایی که ذره به ذره به دختر بزرگم یاد دادم توسط فرزند بزرگ به خواهر برادر کوچکتر... تلاش بچه‌ها برای سازگاری هرچه بیشتر باهم تلاش بچه‌ها برای گرفتن حق خود در مواقع لازم... از تمام آنچه گذشت نه خسته ام نه شکسته... و نه حس هدر رفتن و پوسیدن در کنج خانه دارم فرزندانم برام دستاوردی بزرگن و شرافت شغل مادری برام با شرافت شغل پزشکی برابری، نه، برتری داره...
گرچه آشوبم ولی... آرامش جانی مَرا... ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200822-WA0046.mp3
7.06M
🎶 🎙 قناری غزل خونه امشب... 🎙 خرابه چراغونه امشب ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔 🏴 بمیرم برات رقیه جان.... ۵ صفر سالروز شهادت دردانه امام حسین (ع)
تصمیم امیرالمؤمنین (ع) به پذیرش "حکمیت"، تصمیمی مدبرانه بود، اما آنها که حکمیت را به او تحمیل کردند، با مخ در جهنم‌اند. تصمیم امام حسن (ع) به پذیرش "صلح" معاویه، تصمیمی عاقلانه بود اما آنها که او را مجبور به پذیرش صلح کردند، همنشین دوزخی ابوموسی اشعری‌ شدند. تصمیم امام رضا (ع) به پذیرش "ولایتعهدی"، تصمیمی دوراندیشانه بود، اما آنها که امام را در جایگاه ولایتعهدی نشاندند، همنشین دوزخی معاویه شدند. تصمیم امام خمینی بر پذیرش "قطعنامه ۵٩٨" تصمیمی مدبرانه بود اما آنها که جام زهر را به امام خوراندند، بعدها "برجام" را به امام خامنه‌ای تحمیل کردند.
▪️هنوز فکر میکنید معماری کهنه و زشت و بی ارزشه؟! مسجد وکیل شیراز 📷️ غزال سپاهی 💚
🔅امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: ✍️ جَميلُ القَولِ دَليلُ وُفورِ العَقلِ 🔴 سخن زيبا، نشانه فراوانی عقل است. 📚العقل والجهل فی الكتاب والسنة صفحه ۱۰۹