eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
795 دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
26.2هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ✅ . . ممکنه بعضی از ها اول راه پا پس کشیده باشن ،بخاطر:👇 . . - گرمای تابستون یا سرمای زمستون.. - دوستان - هم رنگ جماعت شدن تا اذیت نشدن - خیلی ها هم به خاطر تلقینات بعضیا، فکر کردن از جامعه میمونن - یا فکر میکنن عهدی که بابت چادر بستن رو میشکنن😔 . . حالا اگه میترسین که این ناخواسته به خاطر یسری اتفاقات تبدیل به زدگی بشه، برای همین هر روز دلایل اینکه رو با خودتون کنین..☺ . . اونوقته که این دلایل روحیه تونو که دیگران دارن متزلزلش میکنن بهتون برمیگردونه👌 و من و شمار و تر و تر برای حفظ حجابمون میکنه و جای زدگی، حس و بهمون دست میده.. . اونجاست که میفهمیم گاهی وقتا چه خوبه همرنگ جماعت نشد و خلاف جهت یه عده حرکت کرد✅ . من این ها را مرور می کنم👇 1- با به حضرت زهرا(س) نزدیک میشم✅ 2- چادری های واقعی فرش قرمز برای اومدن (عج) پهن میکنن✅ 3- چادرم نشان منه 4- چادر یعنی سپری در مقابل چشمان هیز و ناپاک✅ 5- امنیتم بیشتره✅ 6- من یک ابزار نیستم✅ 7- پاسداری از خون ✅ 8- نجات دادن خودم از بلاهای (عج)✅ 9- لبخند رضایت خدا✅ 10- حفظ آبروم✅ 11- با چادر نشون میدم به جای تن به استعدادهام نگاه کنن✅ 12- با چادرم دارم و راحت تو خیابون قدم بر میدارم✅ 13- چادر یعنی عزت، یعنی قدرت، یعنی عظمت✅ 14- و در نهایت با چادرم نشون میدم که من با دخترای بی بند و بار تو خیابون فرق دارم و من و همسان بقیه نبینین✅ . . حتما این کار رو بکنین به امتحانش می ارزه و نتیجش رو تو زندگیتون میبینین😉 . . ? ?🍃🌸
💢با غرور چه‌ کنم؟ محمد بن مسلم از بزرگترین یاران أئمه است که خودش میگوید من سی هزار حدیث از امام باقر (ع) و شانزده هزار حدیث از امام صادق (ع) نقل کرده ام ... محمد بن مسلم هم فقیه معروف و بزرگی بود و هم ثروت کلانی داشت! چه بسا بخاطر مال و اموال و موقعیتی که داشت امام باقر (ع) در او ذره ای غرور دید که فرمود: "ای محمد! راه و در پیش بگیر!" ✅محمد بن مسلم بسیار تحت تاثیر این جمله مولایش قرار گرفت! و برای درمان غرورش، زنبیلی پر از خرما برداشت، ترازویی به دست گرفت و در کوفه، کنار در مسجد نشست و مشغول خرما فروشی شد. ✅بستگانش به نزد او آمدند و گفتند: تو بزرگ مایی، این کار تو باعث رسوایی و ننگ ما است! محمد پاسخ داد: مولایم مرا امر فرموده به چیزی که من دست از آن بر نخواهم داشت. گفتند: اگر به ناچار می خواهی کسبی کنی، پس کاری سنگین تر و آبرومندانه تر انجام بده! بیا در دکّان آرد فروشی بنشین! پس برای او سنگ آسیا و شتری مهیا کردند که گندم و جو آرد کند و بفروشد. محمّد نیز قبول کرد و از این جهت است که او را «طحّان» گفتند.