دوستی میگفت:
عاشق 2 نفرم... " پت و مت "
گفتم : حتما به خاطر اینکه خیلی خنده دارن
گفت: نه ، بخاطر اینکه دنیارو هم خراب کنن
همدیگرو خراب نمی کنن ...
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
❖
"سخاوتمندی دنیا" به اندازه
باور شما وسعت میگیرد …
دنیا نه از خود ثروتی
دارد "نه فقری" ...
این "ذهن" شماست،
که انتخاب گر است
همیشه دست روی
بهترین ها بگذار کلید
انتخاب در "باور" شماست…
❖
محمد:
🇮🇷لینک گروه ملت امام حسین (ع)
https://eitaa.com/joinchat/955842812Cee5764b6f3
#داستان_آموزنده
🔆لغزيدن عالم
🌴ابوحنيفه از عالمان بزرگ و نامى اهل سنت است و يكى از چهار امام آنان. در سال 80 هجرى به دنيا آمد و هفتاد سال بعد، يعنى در سال 150 هجرى درگذشت . وى مؤسس مذهب حنفى، يكى از مذاهب چهارگانه اهل سنت در فقه است .
🌴نوشتهاند: روزى از جايى مىگذشت . كودكى را ديد كه پا در گل فرو كرده و ايستاده است . ابو حنيفه به آن كودك گفت: مراقب باش كه در گل فرود نيايى و نيفتى .
🌴كودك گفت: افتادن من چندان مهم نيست، كه اگر بيفتم، فقط خوود را گلى و خاك آلود خواهم كرد . اما تو خود را نگه دار كه اگر پاى تو بلغزد و بيفتى، مسلمانان نيز بلغزند و بيفتند و گناه همه بر تو است .
🌴 ابوحنيفه از زيركى آن كودك به شگفت آمد و بگريست .
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
#داستان_خواندنی
پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج)
مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد.
مدّت ها ریاضت کشید.
شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد.
معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.
این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).
✅ تا اینکه روزی، به او الهام شد:
«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است.
اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد،
و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.
من وارد شدم و
به امام(عج) سلام دادم.
حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:
آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟
من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است.
گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد.
من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است.
اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.
پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.
تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم.
ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست.
مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم.
چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد.
درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم
امیر مؤمنان علی (ع):
«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید».
(بحارالانوارج72، ص33.)
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
#سپاه
#موشک_نقطهزن
👆 تشریح نقطهزن بالستیک سپاه به کشتی در حال حرکت با رسم شکل 😁🇮🇷
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
#ایران
#اقتدار
#توانایی
☝️این زیبای عظیم جثه که ۲۴۰ متر طول و ۲۷ متر عرض داره ناو اقیانوسپیمای شهید مهدوی هست که قادره انواع بالگرد، پهپاد و شناورهای موشکانداز رو حمل کنه و داخلش هم انواع سامانههای موشکی، پدافندی و راداری قرار داره. از همه مهمتر اینکه طراحی و تولیدش هم توسط متخصصای داخلیمون انجام شده.
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
👆 یکی آرمیتا عباسی، یکی آرمان علی وردی
🔹 اولی ماهها در بازداشت نظام!
🔹 دومی فقط دقایقی در محاصره شما (براندازان)!
🔹 این که بسیاری از مردم هنوزم پای نظام ایستادن برای اینکه اونها مطمئن هستن که جریان به اصطلاح آلترناتیو حاکمیت براندازا ،چیزی جز جلادی و وحشیگری نیست!
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz
♻️ جریمه شل شلواری
در کارولینای آمریکا اگر شلوار از ۳ اینچ پایین بیفتد و لباس زیر فرد مشخص شود، جریمه بار اول ۲۵، دوم ۵۰ و سوم به بعد ۷۵ دلار است.
پس میشود برای نوع پوشش و حفظ فرهنگ و جلوگیری از برهنگی جریمه تعیین کرد. وقتی در آمریکا برای هر اینچ به اینچ پوشش مردها قانون و جریمه تعیین میشود، چرا در ایران برای جلوگیری از برهنگی جریمه تعیین نشود!
#حکايت ✏️
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.
مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: «چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟»
مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!»
خان می پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می رفت تو کجا بودی؟»
مرد می گوید: «من خوابیده بودم!»
خان می گوید: «خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟»
مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.
مرد می گوید: «من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری!»
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید: «این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.»
🔴 داستان پند آموز
✍روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایداربه آنجا رفت. در راه به امیدیافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت: اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان رابرایتان ارسال کن.
مرد گفت: من ایمیل ندارم.مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید.متاسفم من برای شما کاری ندارم. مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد وچیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خودخرید میکرد و در بالای شهرمیفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد. تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم واردتجارت های بزرگ و صادرات شد. یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ درحال بستن قرداد به صورت تلفنی بود،مدیر آن شرکت گفت: ایمیلتان رابدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.مرد گفت: ایمیل ندارم.
مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین. مرد گفت: احتمالآ سرایدارشرکت مایکروسافت بودم.!
💥گاهی نداشته های ما به نفع ماست
#گزارش _تصویری
🔷موضوع:برنامه زیارت آل یاسین وحلقه صالحین شهید عامل هوشمند
🔶زمان:بعد از نماز مغرب و عشاء ۴۰۱/۱۲/۱۹
🇮🇷💠 مسجد و پایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🆔 @emamhasanz