eitaa logo
مسجد و پایگاه امام حسن‌ مجتبی (علیه السلام) زارچ
254 دنبال‌کننده
2هزار عکس
405 ویدیو
5 فایل
کانال اطلاع‌رسانی مسجد امام‌حسن‌مجتبی(علیه السلام) ✅پایگاه بسیج امام حسن مجتبی «علیه السلام» (برادران) ✅پایگاه بسیج کریمه اهل بیت «علیها السلام» (خواهران) ادمین کانال: @forghani_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 جلسه محفل انس با قرآن امشب (٩٩/١٢/١١) در قاب دوربین مسجد امام حسن مجتبی (ع) کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
مطابق 🌸 ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ هجری شمسی ۱۸ رجب ۱۴۴۲ هجری قمری ۲ مارس ۲۰۲۱ میلادی 🌙 امروز قمر در برج قرار دارد . و روز چهارشنبه،ساعت ۱۴:۴۰ خارج می شود. 🚫 در طول مدت از انجام امور اساسی، مهم و زیر بنایی زندگی بپرهیزید. مخصوصا عقد و ازدواج، انعقاد نطفه فرزند، سفر، شروع کار جدید ، امور لباس و... ☝️ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید. ❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند). 🌸 اذکار سه شنبه : - یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه ) - یا اللهُ یا رَحمانُ - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت 🌸 سه شنبه شانزدهم قمری برای کارهای زیر مناسب است: 🔹خرید و فروش، 🔹کشاورزی ، 🔹ساخت و ساز 🔹تجارت و داد و ستد 🔹و امور معمولی روزانه خوب است. 🚫 برای شروع کارهای مهم خوب نیست، امور ازدواجی اقدام نگردد. مسافرت هم اگر ضروری است بعدازظهر با باشد. 🌹 نوزاد امروز حالش خوب است ان شاءالله. ✂️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست و غم و اندوه دارد. ♦️ از نظر قمری هم یا ، در این روز نیست و موجب بیماری می شود . 🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد). وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹اذان صبح: ۰۹ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۳۳ : ۶ 🔹اذان ظهر:: ۱۶: ۱۲ 🔹غروب آفتاب:۰۱: ۱۸ 🔹اذان مغرب: ۱۸:۱۹ 🔹نیمه شب شرعی: ۳۵: ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود۱۲:۸ ❣️دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس، سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ 🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
📔❤️ پیرزنی دو کوزهٔ آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش خود حمل می کرد. یکی از کوزه ها ترك داشت و مقدارى از آب آن به زمين مى ريخت، درصورتیکه دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن به طور کامل به مقصد می رسید. به مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم آب به خانه می برد. ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بود که فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد. پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت. پیرزن لبخندی زد و گفت: "هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده در سمت تو روییده اند و نه در سمت کوزهٔ سالم؟" اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانهٔ من نبود. طی این دو سال این گلها را می چیدم و با آنها خانه ام راتزیین میکردم...!! ٭٭هر یک از ما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند. باید در هر کسی خوبی هایش را جستجو کنیم و بیاموزیم. پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای شکستگی داریم، فقط نوع آن متفاوت است...! کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
🔰 اگر بخواهید گره‌های کور خود را با پناه بردن به کانون سرمایه داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده‌اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند. 📆 امام خمینی (ره) ۱۱ دی ۱۳۶۷ 🕌 کانال مسجدامام حسن‌مجتبی ع زارچ 🆔@emamhasanz
📔 🌹حتما بخوانید🌹 در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. همانگونه که می کاری درو خواهی کرد به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و (لگنش) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به لگنش بزند .به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌تر میشود .تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به لکن دخترتان او را مداوا کنم...پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم, شرط من این هست که بعد از جا انداختن لگن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی می‌خرد و گاو را به خانه حکیم می‌برد, حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید. پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند...از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد .حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود .دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود..خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد, حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمی‌بینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند.. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند .حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند.همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند..گاو با حرص و ولع شروع می‌کند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند..شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحظه تنگ و کشیده تر میشود, دختر از درد جیغ میکشد..حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند, گاو با عطش بسیار آب می‌نوشد, حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن لگن دختر شنیده میشود..جمعیت فریاد شادی سر می‌دهند, دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود.حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند .یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود. این ماجرا ، افسانه یا داستان نیست. آن حکیم، ابوعلی سینا بود. کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام صادق (ع) میفرمایند : اِحْذَرْ مِنَ النّاسِ ثَلاثَةً: اَلْخائِنَ، وَ الظَّلومَ، وَ النَّمّامَ لاَِنَّ مَنْ خانَ لَـكَ خانَـكَ، وَ مَنْ ظَـلَمَ لَـكَ سَيَظْلِمُـكَ، وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنِمُّ عَلَيْكَ؛ در میان مردم، از سه کس، دورى کن: خیانتکار، ستمکار و سخن چین؛ زیرا کسى که به خاطر تو به دیگرى خیانت کند، به خود تو نیز خیانت مى کند و کسى که به خاطر تو به دیگرى ستم کند، به خود تو نیز ستم مى کند و کسى که براى تو سخن چینى کند، بر ضدّ تو نیز سخن چینى خواهد کرد. 📚بحار الأنوار، ج 78، ص 229، ح 11 کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
📚 روزي ملانصرالدین به دهكده اي مي رفت، در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست و در نزديكي اش بوته كدوئي را ديد؛ ملا به فكر فرو رفت كه چگونه كدوي به اين بزرگي از بوته ی كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي؟ سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا! آيا بهتر نبود كه كدو را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته كدو؟ در اين حال، گردوئي از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت: پروردگارا! توبه كردم كه بعد از اين در كار الهي دخالت كنم؛ زير ا هر چه را خلق كرده اي،حكمتي دارد و اگر جاي گردو با كدو عوض شده بود، من الآن زنده نبودم! 🌹هیچ کار خدا بی حکمت نیست کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
🏴 قرار هفتگی 🏴 پنجشنبه شب‌ها، ساعت ۱۹:۱۵ پایگاه مقاومت امام حسن مجتبی علیه السلام زارچ واقع در کوچه 30 خیابان پاسداران کانال مسجدامام حسن مجتبی علیه السلام زارچ🕌 🌹🌹🌹🌹🌹 🆔 @emamhasanz
✅ در محضر قرآن و عترت 💠 مسجد امام‌حسن‌مجتبی ع زارچ💠 🆔 @emamhasanz