eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
18.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
110 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،عطاران
مشاهده در ایتا
دانلود
ای اشک! چاره‌ای! غم کوثر نگفتنی‌ست باران! ببار! روضه سراسر نگفتنی‌ست با آن‌که روضه‌خواندن ما با کنایه است اما هنوز روضه‌ی مادر نگفتنی‌ست تاریخ شرم دارد از آن روزهای تلخ آن روزهای بعدِ پیمبر نگفتنی‌ست جا مانده بین کوچه دلِ بی‌قرارمان اما حکایتِ گلِ پرپر نگفتنی‌ست باران شوی اگر نود و پنج روز، باز حال غریب مادر و دختر نگفتنی‌ست آن‌شب وصیتش به علی ناتمام ماند باران گرفت... روضه‌ی آخر... نگفتنی‌ست ┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄ مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه @karimeeh
واحد؛ برخیزید.mp3
1.42M
🔹برخیزید🔹 برخیزید، برخیزید برخیزید، ای شهیدانِ همواره سرفراز برخیزید، بنگیرید عاشقانِ حماسه‌ساز تا آخر، ما همه مرد میدان عزتیم در این راه،‌ در دفاع از حرم اهل غیرتیم تا پایِ جان، در خط شهیدان هستیم پایِ حرفِ مرد میدان در هر جایِ خاک پاک ایران ای فدایی ره ولایت! تازه کن دوباره عهد و بیعت عاشقانه با امام اُمّت «لبیک یابن حیدر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخیزید، برخیزید برخیزید، لاله‌های به خون خفته پای حق برخیزید، بنگرید بیرق اعتلای حق این بیرق، یک‌نفس هم نمانَد به روی خاک این بیرق، دارد این‌گونه عشّاق سینه‌چاک این بیرق که، بیرق ظهور است روی دوشِ مردمی غیور است چشم دشمن تا همیشه کور است مرد سختی هر امتحانیم لشکر امام عاشقانیم یاوران صاحب‌الزمانیم «لبیک یابن حیدر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخیزید، برخیزید برخیزید، ای دلیرانِ راه مقاومت ما هستیم، صف به صف در سپاه مقاومت برخیز و، از شکوه و خروش یمن بگو آری از، صبح بیت‌المقدس سخن بگو با نور حق، می‌رسد به زودی ختم عمرِ دولت سعودی روز مرگِ صهیونِ یهودی ملتی که فاطمی‌مرام است ملت حماسه و قیام است کار دشمنان حق تمام است «لبیک یابن حیدر» شاعر: .
واحد؛ باب الحوائج.mp3
1.32M
علیه‌السلام 🔹باب الحوائج🔹 با سجدۀ تو هر سحر، روشن شده زندان غم با تو داره عطر بهشت، حتی سیاه‌چال ستم پر و بال روح تو اسیر نشد بین قفس چه دلای مرده‌ای رو زنده کردی هر نفس ای دست تو مشکل‌گشا، باب الحوائج حتی تو زندان بلا، باب الحوائج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شبی که زنجیر ستم، به پای تو خون گریه کرد چشمای آسمون تا صبح، برای تو خون گریه کرد تو قنوت نمازت مگه چی خواستی از خدا؟ که آخر با چشم بارونی شدی حاجت‌روا دلتنگی خیلی این روزا، موسی بن جعفر برای دیدن رضا، موسی بن جعفر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ حتی تن پاک تو هم، شد روضه‌خون کربلا مونده سه روز روی زمین، جسم مطهرت آقا به فدای پیکری که مونده بود بی‌پیرهن پیکری که شد با خاک و خون و بوریا کفن ای کشتۀ دور از وطن، غریب مادر ای یوسف بی‌پیرهن، غریب مادر شاعر و نغمه‌پرداز:
سرود؛ مبارکه میلادش.mp3
1.09M
علیه‌السلام 🔹مبارکه میلادش🔹 هر کوچه پره از عطر امیده عطری که مژده می‌ده شب عیده عید اومد که بگه عید حقیقی میلاد بهار دل‌ها رسیده می‌تپه دل با یادش مبارکه میلادش مقلب القلوب شیعیانه محول الاحوال جهانه تو هم بگو حال دلتو عوض کن ذکر همه یا صاحب الزمانه «یا صاحب الزمان امید دل‌ها یا صاحب الزمان عزیز زهرا» ـــــــــــــــــــــــــــــــ اومد که تو دلا زنده شه امید اومد تا بشکفه خندۀ خورشید اومد تا بگه با دلای روشن خورشیدو می‌شه پشت ابرا هم دید دلم شده پابندش مبارکه لبخندش صدای اذون عشقه دلنوازه تولد حقیقت نمازه همۀ نگاها می‌ره سمت کعبه ذکر همه یا فارس الحجازه «یا فارس الحجاز، یابن طاها یا فارس الحجاز، یابن زهرا» ـــــــــــــــــــــــــــــــ می‌تابه خورشید از چشمۀ نورش می‌گرده زمین از یُمن حضورش «جاءَ الحَق» بخونید نذر قدومش نزدیکه به خدا صبح ظهورش باید بشیم عمّارش مبارکه دیدارش نگاه کنید به قرص کاملِ ماه یه وقت نمونید توی نیمۀ راه شیعه یه لحظه هم آروم نداره جهان می‌گه اَینَ بَقیة‌الله «یا حجة‌الله یا بقیة‌الله یا داعی‌الله یا بقیة‌الله» شاعر: نغمه‌پرداز:
🏴تقدیم به روح شهید و همراهان ایشان خوش‌بخت کسی که با ولایت باشد چون شمع، چراغِ راه وحدت باشد خوش‌بخت کسی که بعد عمری خدمت پایان مسیر او شهادت باشد ✍ او رفت و به سرمنزل مقصود رسید او رفت و به آنچه لایقش بود، رسید هر کس وسط راه بماند، مانده‌ست... آن مرد که یک لحظه نیاسود، رسید ✍ با معجزه‌ای، به درد پایان بدهیم مردانه به کار عشق، سامان بدهیم پروانه‌شدن مسیر آسانی نیست باید که به رسم عاشقان "جان" بدهیم ✍ بر جانِ عطشناکِ بشر، باران است سرسبزترین مرحله‌ی عرفان است ای کاش در آغوش بگیرد ما را هرچند«شهادت هنرِ مردان است» ✍ رفتی و به دل شبیه یک آه شدی رفتی و به ما چراغ این راه شدی مصداق "رِجالٌ صَدَقوا" گردیدی رفتی و مهاجر الی الله شدی ✍ ما منتظریم از آسمان برگردی در سبزترین بهارمان برگردی وقتش که رسید در کنار سردار با دولت صاحب‌الزمان برگردی ✍ بر صورت باغ تا شقایق خندید غم اشک شد و از آسمان باز چکید در سینه‌ی ملت شهادت، ایران یکبار دگر داغ رجایی جوشید ✍ یک عمر شریف و با صلابت بودی دلداده و عاشق ولایت بودی آخر به مراد دل رسیدی سید آنقدر که تشنه‌ی شهادت بودی ✍ ای اشک! روان شو! خبر از یار نیامد مرهم به دلِ غم‌زده، این‌بار نیامد گفتند که ایران حرمِ آلِ رسول است ای اهلِ حرم! میر و علمدار نیامد
. از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد ز خاک چادر زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشمتان می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد به من اجازه بده تا که شاعرت باشم دوباره یک سحر جمعه زائرت باشم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو پیداست شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از صحن آسمانی تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت، شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت، دوباره شوق حرم... منم «کبوتر» صحن تو، «یا کریمِ» بهشت کبوتری شده این دل، شده هوایی تو شده‌ست مثل گدایان سامرایی تو بخوان زیارت پر محتوای «جامعه» را بخوان که خوب بفهمم بهای «جامعه» را طنین «اِن ذُکرَ الخیر...» می‌رسد هر دم بخوان و شرح بده آیه آیه «جامعه» را دوباره ذکر لبانم «کلامُکُم نور» است ببار بر دل من روشنای «جامعه» را دلی که مشتری جامعه‌کبیرۀ توست نمی‌خرد همه رنگ و ریای جامعه را بیا بخوان دلم امشب: «وَ فَرَّجَ عَنَّا» بخوان از عمق وجودت خدای جامعه را خدا! کدام خدا؟ او که بردمش از یاد! هم او که می‌شنود ربنای جامعه را هم او که می‌شنود، او که می‌دهد پاسخ دعای خسته‌دلان را، دعای جامعه را قسم دهیم خدا را به نام و یاد علی رها شود دگر از هر بلا، بلاد علی به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه مکتب شیعه رهین همت توست کلام و فلسفه و فقه اجتهادی ما میان چشم تو آیات فتح را دیدیم به‌پاست با مددت نهضت جهادی ما اگر کم از تو و جود و جلال تو گفتیم حساب کن همه را پای کم‌سوادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما تویی تو هادی اُمَّت، تویی اباالمهدی دعا کن از سفر آید دگر منادی ما کسی که بی گل رویش در این زمستان‌ها گرفته رنگ خزان، روزهای شادی ما کسی که می‌شنود این جهان ندایش را صدای روشن او، عطر آشنایش را بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوایی سامرا باشم غریب آمده‌ام از ولایت غربت مرا به اسم صدا کن، که آشنا باشم مرا اسیر خودت کن، که این دو روزۀ عمر ز رنگ و بوی تعلق دگر رها باشم بیا به خانۀ دل، این دلی که خانۀ توست بیا که زائر تو... زائر خدا باشم چه می‌شود که شب جمعه زائر صحنت... چه می‌شود سحر جمعه نینوا باشم دو قطره اشک شوم در طواف شش‌گوشه که خاکبوس دو مشهد، دو کربلا باشم خوشا هوای رسیدن خوشا هوای حسین خوشا کسی که رسیده به کربلای حسین ✍ .
💠 علیه‌السلام روز اول محرم به ريّان بن شبيب فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي‌طَالِبٍ علیهم‌السلام...» اى پسر شبيب! اگر خواستی براى چيزى گريه كنی براى علیه‌السلام گريه كن! ... 📗 عيون اخبار الرضا علیه‌السلام، ج۱، ص۲۹۹ 🔸فابکِ لِلحُسَین🔸 در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین در هر عزای دل‌شکنی فَابکِ لِلحُسَین در خیمهٔ مراثی و اندوه اهل‌بیت قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین در مکتب ارادت اِبن‌شبیب‌ها هم‌ناله با اَباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَأنبیاء فِی الإبتلاءِ و الحَزنِ فابکِ لِلحُسَین شب‌های جمعه مثل ملائک میان عرش با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین در تندباد حادثه‌ای گر کبود شد بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی طفلی و لب‌به‌هم‌زدنی! فَابکِ لِلحُسَین لب‌تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها دور شهید بی‌کفنی فَابکِ لِلحُسَین با نعل تازه جای دگر غیر کربلا تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین رحمی نکرده‌اند در آن غارت غریب حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین ✍🏻
يا اين دل شكستۀ ما را صبور كن يا که به خاطر دل زينب ظهور كن ای ماه پرفروغ بنی‌هاشمی، بتاب! اين جاده‌های شب‌زده را غرق نور كن مانده‌ست چند کوچه به پایان انتظار؟ ما را برای همرهی خود غیور کن با كوله‌بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه‌های سينه‌زنی‌مان عبور كن امشب بيا كه روضه‌بخوانی برايمان دل را پر از تلاطم و لبریز شور کن يا چند صفحه مقتل كرب‌وبلا بخوان يا روضه‌های شام بلا را مرور كن هم از طلوع ماه روی نیزه‌ها بگو هم يادی از مصيبت و داغ تنور كن