eitaa logo
مؤسسه کریمه آل رسول(سلام اللّه علیها)
735 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
119 فایل
💠 تقدیر شده به عنوان مؤسسه برگزیده کشور 💠با بهره‌مندی از بهترین اساتید کشوری و بین‌المللی 💠با ۱۲ سال تجربه موفق در برگزاری دوره‌های تربیت مربی و دوره های آموزش عمومی مدیر کانال: @zaerkarimeh 🍁sapp.ir/karimehalrasool 🍁eitaa.com/karimehalrasool
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔸 جایگاه زنان، قبل و بعد از انقلاب
🌷 ویژه | پسرم مرا نشناخت! 🔹️ خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از مبارزات دوران طاغوت و پیروزی انقلاب اسلامی ✏️ در سال ۱۳۴۶ مجددا توسط ساواک بازداشت و زندانی شدم. یک روز پسرم مصطفی را که دو ساله بود به زندان آوردند. یکی از سربازان دوان‌دوان آمد و گفت پسر شما را آورده‌اند. ✏️ به درِ زندان نگاه انداختم دیدم یکی از افسران، مصطفی را بغل گرفته و به سوی من می‌آید. مصطفی را گرفتم و بوسیدم. کودک به‌علت اینکه مدتی طولانی از او دور بودم، مرا نشناخت؛ لذا با چهره‌ای گرفته و اخم‌کرده به من نگریست. سپس زد زیر گریه. ✏️ به‌شدت می‌گریست. نتوانستم او را آرام کنم. لذا او را دوباره به افسر دادم تا به همسرم و بقیه ـ که اجازۀ دیدار با من را نداشتند ـ بازگرداند. این امر به قدری مرا متاثّر ساخت که تا چند روز بعد نیز همچنان دل‌آزرده بودم. 🖼 برگرفته از کتاب "خون دلی که لعل شد" 🌷 بخش درس و عبرت رسانه KHAMENEI.IR در ایام عید انقلاب، هر شب ساعت ۲۱، بخشی از خاطرات را منتشر میکند. 🌷 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت قرآنی صبح امروز رهبرانقلاب درباره وظیفه خواص: صریح حرف بزنید نه دو پهلو!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد تبیین یعنی اینکه یه جمعه سرد زمستون توی هوای برفی به جای اینکه توی خونه بشینی قهوه تو بخوری ، شهر به شهر ، دانشگاه به دانشگاه بری وایسی پای تخته #انتخابات و مشارکت موثر رو توضیح بدی سوای همه رقابتا و بحثای #مجلس درود به شرفت که پای کار حرف رهبرمون وایسادی استاد 🇮🇷 به "عمّارِ ایران" بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/2595749888Ccc0621d668 🇮🇷 @ammar_iran
🕯مشعل روشنگر... 🔰 : شخصیت حضرت موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) در داخل زندان هم همان شخصیت مشعل روشنگری است که تمام اطراف خودش را روشن میکند، ببینید حق این است... 🏴 علیه‌السلام تسلیت باد. 📚 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
بسم‌الله «ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جمله‌ام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمی‌دانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرف‌هایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر می‌گرداندند که راننده پنجره‌اش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد. از پنجره باز شده، سوز هوای بهمن‌ماه می‌خورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال می‌برد؛ وقتی که توی همین تاکسی‌های سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی را فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایین‌تر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. انگار می‌خواست از دزاژ استیصال صورتم شناسایی‌ام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغ‌سنجی‌اش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، باید برای داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، مسیر پر رنج مرا طی کنند. تازه معلوم نیست آن موقع اصلا سیزده آبانی باشد... صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسی‌بلندهای نماینده‌ها حرف می‌زد. پسر جوان کنارش که نگاه خیره‌ی معذب‌کننده‌ای به یقه‌ی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم خیلی از مردمان سرزمین‌های جنگ زده اطرافمان هم رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیه‌شان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا نه مراتع سرسبزش! اما نمی‌شد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شده‌ی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگ‌های داخلی‌شان داشته باشد. در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت *آهسته ببندید* که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسی‌رانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمی‌کنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید به این و اون باشیم که کلامون پس معرکه است.» با خنده‌‌ام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!» 🆔https://ble.ir/callmeplz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 مجموعه #سخن_نگاشت | مروری بر بیانات رهبر انقلاب درباره بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) 🌷 Farsi.Khamenei.ir
سرزمین مکه هم در ناز شد ✨از حرا درهای رحمت باز شد... شب میلاد کلام الله شد ✨مصطفی امشب رسول الله شد... بعثت حق وحقیقت، سفیر نوروعدالت مبارکباد. ┅─🌿🌺🌿─┅─
💠استاد انصاریان 🔸 لقب امین را خدا به پیغمبر نداد بلکه بت‌پرست‌ها دادند؛ چون مشرکین شغلشان غارتگری بود و از ترس غارت دیگر مشرکان، امانتشان را پیش پیغمبر می‌آوردند و سالم پس می‌گرفتند. 🌸ویژه مبعث🌸 📚 🔹@h_khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼❄️🌾🌼 🔆شجره طوبى و دوستداران بلال بن حمامه ، يكى از ياران پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله حكايت كند: روزى آن حضرت در حال تبسّم و خنده بر ما وارد شد و صورت مباركش همانند ماه تابان نورانى بود. عبدالرّحمن بن عوف از جاى خود برخاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! اين چه نورى است كه در چهره و صورت شما نمايان گشته است ؟ حضرت فرمود: بشارتى از طرف خداوند متعال درباره برادر وپسر عمويم علىّ؛ و دخترم فاطمه زهراء سلام اللّه عليهما به من رسيد بر اين كه خداوند، فاطمه و علىّ بن ابى طالب را به ازدواج و نكاح يكديگر در آورده است و دستور داده تا خازن و ماءمور بهشت درخت شجره طوبى را حركت دهد. پس شجره طوبى برگ هائى همانند سند و حواله ، به تعداد دوستداران و علاقمندان اهل بيتِ من بر خود رويانيد. سپس ملائكه اى را در كنار آن درخت به وجود آورد و به هر يك از آن ها يكى از اسناد و حواله هاى آن درخت را تحويل داد. و چون روز قيامت بر پا شود و خلايق ، محشور گردند، صدائى در بين آن جمع شنيده شود و توسّط آن ، ملايك به هر يك از دوستداران اهل بيتِ من ، يك برگ از آن اسناد و حواله ها داده مى شود، كه برگه ايشان آزادى از آتش جهنّم ؛ و جواز ورود به بهشت خواهد بود. پس از آن ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله افزود: علىّ وهمسرش فاطمه ، مردان و زنان مسلمانِ امّتِ مرا از آتش جهنم نجات داده ؛ و ايشان را وارد بهشت خواهند نمود.  📚احقاق الحقّ: ج 25، ص 429. 🇮🇷@karimehalrasool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
| دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۱۱/۱۹ 🔹️در خجسته عید مبعث حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص)، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی و جمعی از اقشار مختلف مردم، اجابت دعوت و بعثت نبوی را باعث رشد و سعادت دنیوی و اخروی خواندند و با اشاره به حادثه تلخ غزه و ادامه جنایت‌های رژیم صهیونیستی گفتند: مصیبت غزه، مصیبت بشریت است و نشان می‌دهد نظم کنونی جهانی کاملاً باطل و غیرقابل دوام است و از بین خواهد رفت. 🔹️رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تبریک عید مبعث به ملت ایران و همه مسلمانان، بعثت را مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین حادثه تاریخ بشریت خواندند و گفتند: با بعثت پیامبر اعظم، نسخه کامل و نهایی و همیشگی سعادت دنیوی و اُخروی بشر ارائه شد... 🔹️ایشان سربرآوردن بعثت در محیط ظلمانی و سراسر کجی و انحراف جاهلیت و آشکار شدن نشانه‌های انحراف و سقوط در همه تمدن‌های بزرگ آن روز جهان را حادثه‌ای خارق‌العاده برشمردند و افزودند: برنامه بعثت باز کردن راه ارتباط بشر محصور در چارچوب تنگ مادی با عالَم غیب و اولوهیت یعنی ایمان و سپس تزکیه انسان یعنی تعالی و رشد دادن او از طریق رفع نواقص و زدودن زشتی‌ها، بدی‌ها و باطل است... 🔍 از اینجا بخوانید👇 khl.ink/f/55191
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی محمدرضا شاه پهلوی متعهد میشود که به ظلم و بی‌قانونی و فساد پایان دهد😏 اگر ظلم و فساد و بی‌قانونی در کشور نبوده است چرا شاه مملکت به پایان اینها تعهد میدهد؟ میشود بارها این فیلم کوتاه را به طرفداران پهلوی نشان داد...
840.2K
●》بر مبعث ببال بسم الله الرحمن الرحیم سلام ... و اجتناب از غیر‌ خدا بر همگان . ¤》وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴿۳۶﴾/نحل امر و فرمان خدا ، درمبعث است نفی هرغیر خدا ، در مبعث است اولین غیر خدا ، نفس من است دومین در این بلا،اهریمن است ظالمین و اهل قدرت ، سومین در عمل ، غیر خدایند در زمین نفی این سه،بندگی را لازم است لا اِلَه را ، حضرت حق عالم است با صداقت،در ستیز هر سه خیز حضرت اَللّه را ، در جان بریز تربیت کن،خویش را چون مصطفی همچو شاگردش ، علی مرتضی نام حق ، با اِستِعاذِه کن شروع ظلمت از خود،کن برون با این طلوع دیگر از غیر خدا ، فرمان مگیر خویش را بر دیگران منما اسیر صبح تا شب ، بندگی کن بندگی طبق فرمان خدا ، کن زندگی شو هدایت ؛ در صراط مستقیم دور شو ، از حزبِ مغضوبِ لَئیم با بصیرت ، از جهالت دور باش چشم واکن،بر ضلالت کور باش شکر را ، در رحمت رحمان بیار در رحیم رب خود ، اسکان بیار بندگی یعنی : همین بخت بلند زندگی یعنی : همین تخت بلند که شروعش بعثت است و بندگی آخری دارد ابد ؛ بالندگی گر خواهی و در طریق خویش ، ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ حاج علی اصغر زنگانه (مبین) 🍀🔸🌸🔸🍀 @karimehalrasool