eitaa logo
باهم
266 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
31.9هزار ویدیو
897 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسمان اعتقادی 970801 (1).mp3
7.83M
‌پرسمان اعتقادی باکارشناسی استاد محمدی «کانال نورالشهدا (شهید سلیمانی)🌹🌹»
هدایت شده از فرزانه
چندسگ هار در تصویر می بینید ؟
🚨 رهبرمعظم انقلاب کشتار مسلمانان هند را محکوم کردند: 👈 دولت هند در مقابل هندوهای افراطی بایستد 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی کشتار مسلمانان مظلوم هند را محکوم کردند. 🔹 ایشان ضمن اعلام این که قلب مسلمانان جهان از کشتار اخیر جریحه‌دار است، خواستار توقف این فجایع شدند و دولت هند را موظف دانستند تا در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد. 📝 متن کامل موضع‌گیری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در حساب توئیتر پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبرمعظم انقلاب اسلامی منتشر شد به شرح زیر است: " قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحه دار است. دولت باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان ، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند." ✅eitaa.com/safir_channel ایتا ✅ sapp.ir/safir_channel سروش
هدایت شده از ملارد / ارنگه / مارليک / انديشه
🌷پنج شنبه است ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد و عده ای آن طرف چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم @pandaamooz
1_184224749.mp3
30.03M
🔉 🔰سخنرانی "استاد حسن رحیم‌پور ازغدی" با موضوع: با همه ملت‌ها، گسترش جهاد به همه جهان(قاسم سلیمانی، سمبل چریک‌های آزادی‌بخش بین‌الملل) نشست (شهدای صدور انقلاب) در جمع فعالان و راویان عرصه جهاد و شهادت _موزه دفاع مقدس _ ۱۴دی ۱۳۹۸ 📅پخش: ۱۳۹۸/۱۰/۲۰i «کانال نورالشهدا (شهید سلیمانی)🌹🌹»
هدایت شده از  حرفِ دل...
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫به هیچ وج ازدست ندهید 💫بسیارآموزنده وتاثیرگذار @pandaamooz
1_184227859.mp3
28.91M
🔉 🔰سخنرانی حسن رحیم‌پور ازغدی با موضوع: استکبار جهانی، ضد استکبار جهانی می‌طلبد(مبانی تئوریک نبردهای چریکی سپاه قدس در جهان)(۱) نشست (فقه جهاد بین‌المللی آزادی‌بخش و حق جهانی "سعادت") _ دانشگاه امام صادق علیه السلام _ ۱۳۹۴ 📅 پخش: ۹۸/۱۰/۲۰ «کانال نورالشهدا (شهید سلیمانی)🌹🌹»
.. 🍃🌹ان شاءلله زمینه ساز ظهور باشیم...🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
بسم الله الرحمن الرحیم یا فاطر بحق فاطمه اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان بیانات مقام معظم رهبری مدظله تعالی: "با دعا، توسّلات و با طلب شفاعت و وساطت به رسول و نبیّ مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، ائمّه‌ی اطهار علیهم ‌السّلام، طلب کمک از آن بزرگواران و توسّل به ائمّه‌ی اطهار علیهم‌ السّلام خیلی از مشکلات برطرف می شود، بنده خیلی هم امیدوار هستم بخصوص به دل پاک و صاف جوان ها و عناصر مؤمن و متّقی و پرهیزگار که این ها واقعاً می توانند با دعای خودشان بلاهای بزرگ را دفع کنند." به تفضل دعای حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها و زیر سایه امام عصر ارواحنافداه، به نیت سلامتی، تعجیل در امر فرج حضرت ولی عصر ارواحنافداه و ریشه کن شدن بیماری از کل جهان و شفای همه بیماران در روزی که متعلق به جوان حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می باشد از امروز تا ولادت جوان سالار شهیدان اباعبدالله علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام، *هفتاد و دو هزار صلوات را فقط به روح مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام* هدیه می نماییم. لطفا در گروه های دیگر اطلاع رسانی شود.
هدایت شده از من انقلابي ام
قسمت اول به نام مادر🌺 💢در روزگاری که ابراهیم دنیا نیامده بود ما چندین خانه عوض کردیم. 💢مستاجر بودیم مثل بسیاری از مردم آن زمان زندگی راحتی نداشتیم. 💢یادم هست مدتی در خیابان شهید عجب گل مستاجر بودیم. 💢صاحب خانه ما که معلم قرآن بود زن با تقوایی بود و در جلسات زنانه سخنرانی می کرد. 💢رفتار و اخلاق مادر ما در زمانی که منزل ایشان بودیم بسیار معنوی شده بود به قرائت قرآن و ادعیه بیشتر اهمیت می داد. 💢روزها گذشت تا اینکه در شب ۲۱ماه رمضان در همان خانه ابراهیم به دنیا آمد. 💢پدر و مادر خیلی او را دوست داشتند و هر چه می گذشت محبت ابراهیم در دل اعضای خانواده بیشتر می شد. 💢پدر بارها می گفت: همه بچه های من خوبند اما ابراهیم را طور دیگر دوست دارم و در نماز شب هایم از عمق جان برایش دعا می کنم. 💢همین علاقه را مادر هم به او داشت. 💢اما مادر یک زن دنیا دیده و بسیار فهمیده بود و هرکسی از فامیل و همسایه ها مشکل خانوادگی داشت راه منزل ما را پیش می گرفت و خانواده های زیادی از نصیحت های مادرم از سراشیبی سقوط نجات یافتند. 💢ابراهیم هم دست کمی از مادرم نداشت. 💢لذا در چندین مورد دعوای خانوادگی وارد شده و نصیحت می کرد. 💢هرچند که من به او اعتراض می کردم که این افراد از تو بزرگترند و تو مجرد هستی و چرا وارد این ماجراها می شوی؟ اما او به خوبی کارش را پیش می برد. 💢یکی از پسرهای همسایه با دختر یکی از بازاری ها ازدواج کرده بود پدر عروس از دوستان ابراهیم بود. 💢هنوز مدتی از ازدواج آنها نگذشته بود که صدای دعوای این زوج شنیده شد و کار به جایی کشید که تو کوچه با هم درگیر شدند. 💢چند نفری پا در میانی کردند اما همگی گفتند اینها باید جدا شوند. 💢زندگی آنها به صورت جدا از هم ادامه داشت. 💢تا اینکه ابراهیم که آن زمان به عنوان یک ورزشکار مومن و باتقوا قبول داشتند به سراغ داماد رفت روی پله در کنار منزل ما نشستند و ساعت ها حرف زدند. 💢ساعتی بعد ابراهیم دوید سمت مادر و به مادر گفت که چه حرفهایی بیان کرده و از مادر پرسید حالا باید چه بگویم. این داماد حرفهای من را قبول کرده. 💢مادر هم به ابراهیم گفت چه چیزهایی به داماد یاد آور شود. 💢بعد به اصرار ابراهیم مادر چند جلسه ای را با عروس صحبت کرد و داماد کوچه ما هم مو به مو اجرا کرد. 💢هر چند خیلی از دوستان و حتی خود من به ابراهیم می گفتیم که دخالت نکند اما اخلاص در کلام ابراهیم نتیجه داد. 💢عروس و داماد دوباره به زندگی شان برگشتند و چند سال بعد که ابراهیم جبهه بود آنها بچه دار شده بودند. 💢الان چهل سال از آن ماجرا می گذرد و آنها زندگی خوبی دارند داماد و چندین نوه. 💢ابراهیم جبهه بود و مادر نگران. 💢وقتی به مرخصی می آمد نمی دانید چقدر خوشحال بود و دورش می چرخید. 💢شاید به همین دلایل داغ ابراهیم برای مادر سخت بود. 💢وقتی که خبر قطعی شهادت ابراهیم توسط حاج حسین الله کرم و بچه های اطلاعات اعلام شد دیگر نمی شد حال روز مادرم را وصف کرد. 💢اما هر روز یکی می آمد و خبر جدیدی می آورد. 💢تا اینکه مراسم ختم برای او برگزار شد. 💢درست بعد مراسم که مادر قبول کرد که پسرش شهید شده، شخصی آمد از زنده بودن ابراهیم حرف زد 💢و بعد گفت می خواهم برای او آیینه بیاورم تا از طریق جن بگوید زنده است یا نه؟ 💢فردای آن روز هم آمد و گفت آیینه گفته ابراهیم زنده است. 💢شاید این موارد مادرم را بیشتر اذیت می کرد. 💢بعد از بازگشت آزادگان و نیامدن ابراهیم حالش بدتر می شد و سر یخچال می رفت و برفک های یخچال را می خورد می گفت قلبم می سوزد می خواهم آرام شوم. 💢در یکی از روزهای سال ۱۳۷۲ به منزل مادر رفتم قلبش درد می کرد به اصرار او را به بیمارستان بردم در اوژانس بستری شد و دکتر معاینه اش می کرد. 💢خیلی حالش بد نبود بیرون اوژانس نشستم تا دکتر او را مرخص کند چون چند بار قبل چنین اتفاقی افتاده بود. 💢دو ساعت بعد دکتر آمد و بی مقدمه گفت تسلیت می گویم. 💢با تعجب گفتم چی؟ اشتباه نمی کنی؟ مادرم حالش بد نبود. 💢دویدم بالای سرش آرام و آهسته خوابیده بود و دیگر فراق ابراهیم را تحمل نمی کرد و به فرزندش پیوست. 🗣برادر شهید 🍃🌹 @ba_shohada_ta_zohor72